گفت‌وگو با مولوی اسحاق مدنی، رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

فقیه فاضل

علامه واعظ‌‌زاده، فرهنگ و علم تقریب را از آیت‌الله بروجردی وام گرفته بود

مولوی اسحاق مدنی، رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در این گفت‌وگو از حکمت عملی و علمی آیت‌الله واعظ‌‌زاده می‌گوید که چطور دانش و شناخت عمیق او از علوم دینی و قرآنی و فقه و حدیث باعث شد «اندیشه تقریب» در او شکل بگیرد. او معتقد است انسان هر چه علم بیشتری داشته باشد، می‌تواند قدم‌های بلندتری در زمینه تقریب بردارد و به دلیل علمی که آیت‌الله واعظ‌‌زاده داشت، توانست اینچنین در کار تقریب موفق ظاهر شود. از این‌رو، او آیت‌الله محمد واعظ‌‌‌زاده را «فقیه فاضل» می‌خواند.

جناب آقای اسحاق مدنی، از نظر شما ویژگی‌های برجسته اخلاقی و علمی آیت‌الله واعظ‌‌زاده چه بود؟
استاد واعظ‌‌زاده از انسان‌های با فضل و با تقوا بود و با بینش تحلیلی زندگی می‌کرد. حقیقت امر این است که ما و دیگران شاید محصول تقریبی انقلاب باشیم، ولی ایشان قبل از این هم سفرهایی به مصر و مراکش و جاهای مهم جهان اسلام داشتند و با شخصیت‌های بزرگ جهان اسلام ملاقات می‌کردند و دنبال این وحدت بودند.
از نظر علمی، انصافاً انسان فاضلی بودند. آثاری که از ایشان به یادگار مانده است، خصوصاً درباره کلام‌الله مجید و بقیه کارهایی که کردند، بسیار عظیم است. فکر می‌کنم تاکنون پنجاه جلدش چاپ شده و ممکن است تا صد جلد هم برسد.
ایشان کارهای مهمی انجام داده که کمتر کسی می‌تواند فرصت انجام آنها را پیدا کند. از نظر علم، پرهیزکاری، تقوا و تقریبی، من نمی‌گویم کس دیگری نیست، شاید خیلی‌ها باشند و از شخصیت‌های گذشته هم قبلاً بوده‌اند، ولی ایشان انصافاً در حد اعلا
بودند.
 
جایگاه علمی ایشان را در داخل و خارج از کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در داخل کشور، یک مرکز تحقیقاتی در مشهد هست (بنیاد پژوهش‌های اسلامی)که از ایشان آثار زیادی در آنجا وجود دارد. همین کتاب«المعجم فی فقه لغة القرآن و سرّ بلاغة» که موسوعه قرآنی است، بسیار سرمایه بزرگی است برای اهل تسنن که اهل علم و دانش هستند. در هر موقعیتی که فرصت صحبتی با ایشان پیدا می‌کردیم، از اطلاعاتشان بهره می‌بردیم. در واقع ایشان مثل دریایی بود که کرانه‌ و ساحلی نداشت. اطلاعاتی که در تمام فنون اسلامی داشتند، چه در حدیث، چه در تاریخ اسلامی، چه در فقه اسلامی، چه از مذهب خودش که جعفری و امامی بود و چه از مذاهب دیگر، بسیار وسیع و جامع بود.
شما از اندیشه فقهی علامه واعظ‌‌‌زاده چه ارزیابی‌‌ای دارید؟
ایشان تسلط درستی از اسلام و مسائل اسلامی داشتند. انسان هر چه بیشتر علم داشته باشد، در زمینه تقریب گام‌های بلندتری برمی‌دارد. هر کسی فقه داشته باشد، او هم دنبال تقریب می‌رود. در زمان‌های گذشته علمای شیعه نزد علمای سنی درس می‌خواندند و علمای سنی نزد علمای شیعه. علم و دانش مرز نمی‌شناسد. همین است که پیامبر اسلام فرمودند:«اطلبوا العلم ولو فی‌الصین: مطالبه کنید علم را حتی اگر در چین باشد.» آن موقع سفر به چین کار معمولی نبود، ولی منظور حدیث شاید این باشد که هیچ مرزی برای علم نیست. پیامبر(ص) فرمود که اگر آموختن علمی لازم بود، به چین هم می‌توانید مسافرت داشته باشید؛ چین که در آن زمان مسلمان هم نداشت.
من فکر می‌کنم بسیار مهم است که انسان اطلاعات بیشتری در تاریخ و در عمل صحابه ــ‌ چه حضرت علی(ع)، چه خلفای دیگرــ داشته باشد، اینکه علمای بزرگ در هر رشته‌ای ببینند آنها چگونه عمل کرده‌اند و به تاریخ، علم داشته باشند. آقای واعظ‌‌زاده را خدا رحمت کند، در این زمینه خیلی مسلط بود و این مسائل را خوب می‌دانست. در عین ‌حالی که به مذهب خودش کاملاً پایبند بود به مذهب دیگران فوق‌العاده احترام می‌گذاشت.
 
استاد واعظ‌‌زاده اختلافات تاریخی میان مذاهب اسلامی را چطور مدیریت می‌کردند؟
اگر به عملکرد این بزرگوار نگاه کنید، متوجه می‌شوید برداشت آقای واعظ‌‌زاده از این عملکرد درست بوده است. شما زندگی صحابه‌ای که در صدر اسلام بوده‌اند، مثل حضرت علی و بقیه خلفا را با هم ببینید! اینکه چطور برای پیشرفت اسلام با هم همکاری می‌کردند، جهاد می‌کردند، حضرت علی چطور در مسند قضاوت کمک می‌کرد و در زمان خلفا چگونه ایشان مسائل را حل و فصل می‌کردند. این مسائل را علامه واعظ‌‌زاده خوب درک می‌کرد و خوب و منصفانه هم درباره آنها اظهارنظر می‌کرد. نه اینکه بگویم بر مذهب خودش خدای نخواسته کوتاهی می‌کرد، نه، ولی حق دیگران را هم ضایع نمی‌کرد. اگر یک خوبی از کسی می‌دید، آن را یادآوری می‌کرد. در ضمن به آن چیزی که اعتقاد داشت، آن را با دلیل و منطق مطرح می‌کرد.
 
درباره آثار علمی ایشان در حوزه تقریب و همگرایی مذاهب اسلامی بگویید.
از زمانی که تقریب شروع شد، ایشان اولین دبیرکل تقریب بودند. البته از ابتدا هم دبیر کل نبودند و تا مدت زیادی رئیس شورای عالی بودند. بعداً هم که از نظر جسمی کمی ضعیف‌تر شدند و سن‌شان بالا رفته بود، در شورای عالی عضو بودند، ولی به جاهای زیادی سفر و سخنرانی کردند و با علما در مورد تقریب صحبت کردند، مقاله نوشتند و مقالات زیادی از ایشان در این زمینه وجود دارد. شاید روزی برسد که برای کنگره‌ای آماده و پخش شوند. ایشان از نظر علمی انسان کاملی بود، چه در تقریب و چه در تمام مسائل فقهی و حدیثی.
 
درباره اهتمام ایشان برای شناخت احادیث، بخصوص احادیث اهل ‌سنت بیشتر توضیح ‌دهید.
ایشان کتاب‌های اهل ‌سنت را مطالعه می‌کرد و همان‌طور‌ که برای هر کتابی جایگاهی در نظر می‌گیریم، ایشان هم آن جایگاه‌ها را می‌دانست. مثلاً می‌دانست بخاری و مسلم چه جایگاهی بین اهل ‌سنت دارد. در رشته احادیث هم استاد کامل بود، بالاخره ایشان استاد دانشگاه بود و چندین سال مستمر در مقطع دکتری تدریس و رساله‌ها را راهنمایی و داوری می‌کرد.
 
ایشان نزد اهل‌ سنت چه جایگاه علمی‌ای دارد؟
اهل‌ سنت ایشان را آدم منصفی می‌دانستند؛ یعنی نه شیعه از سنی و نه سنی از شیعه توقع بیجایی داشته باشد. ما از ایشان انصاف می‌خواستیم و ایشان آن را همیشه رعایت می‌کرد، ولی من این را تأکید می‌کنم که در مذهب خودش اصلاً کوتاهی نمی‌کرد، هیچ مداهنتی نمی‌کرد، آن را درست توضیح می‌داد، هیچ تعلل و کوتاهی در آن زمینه از او دیده نمی‌شد، ولی حق مذاهب دیگر را هم به رسمیت می‌شناخت که اصل وحدت هم همین است؛ یعنی احترام یکدیگر را داشته باشیم و از اعتقادات و تفکرات یکدیگر آگاهی داشته باشیم تا به وحدت برسیم. ایشان در این زمینه‌ها استاد بود. همه چیز را خوب درک می‌کرد و برای هر چیز به آن اندازه که باید، ارزش قائل بود.
 
نقش آیت‌الله بروجردی در شکل‌گیری آرای قرآنی، حدیثی و تقریبی آیت‌الله واعظ‌‌‌زاده چه بود؟
پاسخ این سؤال را باید کسانی بدهند که در مصاحبت ایشان بودند؛ ولی ایشان یک‌بار صحبت‌هایی از آیت‌الله بروجردی نقل کردند که من خودم تعجب کردم. اگرچه شنیده بودم دارالتقریب مصر در واقع با اشاره ایشان و نیز با حمایت‌های مالی و مشورت ایشان برپا شده بود، ولی از جزئیات بعضی مسائل خبر نداشتم.
آیت‌الله واعظ‌‌زاده یک روز از آیت‌الله بروجردی نقل کرد که ایشان می‌گفتند مسأله خلافت را مطرح نکنید، چون نباید گذشته را برجسته کرد. حالا هرچه بوده، ما نمی‌توانیم زمان را به عقب برگردانیم و این هم همان چیزی است که ایشان پیگیری می‌کرد. ایشان نمی‌خواست به مسائلی بازگردد که فعلاً برای امت اسلامی ثمره‌ای ندارد و باعث کدورت مسلمانان از یکدیگر می‌شود. ایشان معتقد بود این مسائل را می‌توان در جمع‌های علمی کوچک و کلاس درس طرح کرد، ولی در جمع عمومی یا در کتاب‌ها و مقالات پرداختن به این نوع مسائل سودی برای هیچ مذهبی ندارد. از اینجا معلوم می‌شود علامه واعظ‌‌زاده، فرهنگ و علم تقریب را از آیت‌الله بروجردی وام گرفته بود.
 
چند وقت پیش عکسی از تأسیس دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی دیدم که شما در کنار آیت‌الله واعظ‌‌زاده ایستاده بودید و گویای این بود که از ابتدای تأسیس این دانشگاه حضور داشتید. از دوران همکاریتان با ایشان بگویید.
من با ایشان به کشورهای اروپایی می‌رفتم و فکر کنم با ایشان به ترکیه هم رفتم. من کشورهای زیادی را با ایشان همسفر بودم و در حج هم در بعثه یکی، دو بار آنجا جلساتی داشتیم، من و ایشان از سخنران‌ها بودیم. خدمتشان زیاد بودم. البته من نمی‌توانم «مؤسس دانشگاه مذاهب اسلامی» را به ایشان خطاب کنم، چون مؤسس اصلی مقام معظم رهبری هستند و مجمع جهانی تقریب را ایشان تشکیل دادند. البته اولین دبیرکلی که آقا انتخاب کردند، آیت‌الله واعظ‌‌زاده بود و او را برای این کار مناسب دیدند. ایشان با وجود اینکه سنش بالا بود، ولی در این مدت خیلی زحمت کشید. حتی این اواخر که دیگر تقریباً خانه‌نشین شده بود، ما را به خانه خودش در مشهد دعوت می‌کرد. ما شورای عالی را در خانه ایشان برگزار می‌کردیم. ایشان حتی شام و ناهارمان را هم تقبل می‌کرد و تا جایی که امکان داشت برای پیگیری کارها با همان سن و سالش مسافرت می‌رفت و با علمای جهان اسلام ارتباط داشت.
 
اندیشه وحدت نزد آیت‌الله واعظ‌‌زاده چطور مصداق پیدا می‌کرد؟
ایشان انصافاً دنبال وحدت به معنای واقعی بود، یعنی وحدتی که طرف مقابل هم بپذیرد. ممکن است شما هم از وحدت بگویید اما طرف دیگر این وحدت را به این شکل قبول نمی‌کند. ایشان وحدت را به گونه‌ای مطرح می‌کرد که مسلمانان دیگر هم آن را قبول داشتند و معتقد بودند این وحدت عملی است. بعضی از چیزها عملی نیست، فقط آرزو است. ما می‌خواهیم این‌طور بشود که نمی‌شود. اولین چیزی که در مسأله وحدت مهم است، اطلاعات است. من فکر می‌کنم اگر کسی در این زمینه علمش بیشتر باشد، مسأله وحدت را بهتر می‌تواند دنبال کرده و آن را بهتر قابل پذیرش کند و طوری با دیگران صحبت کند که ذهنشان این وحدت را بپذیرد. اگر وارد مسائل جزئی شویم، ممکن است از هم دورتر شویم، ولی اگر منافع کلی اسلام را در نظر بگیریم و به عملکرد بزرگانمان در گذشته توجه کنیم، اینکه آنها چطور عمل کرده‌اند، مثلاً شیعه توجه داشته باشد که ائمه چگونه عمل کردند، بخصوص حضرت علی(ع) در آن شرایط شخصاً چگونه عمل کرد یا اهل ‌سنت دقت کنند که مثلاً خلفا چگونه عمل کردند، آنها چگونه وحدت را حفظ کردند، بهتر می‌توانیم به اصل وحدت برسیم. در‌عین ‌حال احتمال دارد در بعضی مسائل هم اختلاف وجود داشته باشد، ولی عملکردشان وحدت‌محور خواهد بود. ما باید اطلاعات بیشتری داشته باشیم، همان‌طور که آیت‌الله واعظ‌‌زاده اطلاعات کافی و وافی داشت. در واقع عملکرد ایشان در جهتی بود که مورد پسند طرف مقابل هم قرار
می‌گرفت.