باید سختی بکشیم که مردم راحت باشند

میثم لطیفی، متولد 1357 روستای نهنجه شهرستان ملایر، سیاستمدار ایرانی و دانش‏آموخته دکتری مدیریت منابع انسانی و دانشیار دانشگاه امام صادق(ع) است. او از شهریور ۱۴۰۰ به عنوان معاون رئیس‏جمهور ایران و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور فعالیت می‏کند. او پیش از این رئیس دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق(ع) بود.

گفت‌وگو با
رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور

برای شروع از شهید آیت‏الله رئیسی بگویید.
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید رئیسی شخصیت بسیار دوست‏داشتنی‏ای داشتند و به تعبیر خودمانی ساده و بی‏شیله پیله بودند. تعارفات و تشریفات برایشان بی‏معنا بود. اینکه می‏گوییم «سید محرومان» بود، بخشی‏اش ناظر به این بود که حقیقتاً بدون ملاحظات و تشریفات و سلسله مراتب وارد میدان می‏شدند. با همه همین طور بودند و هر چقدر به ایشان نزدیک‏تر می‏شدی این موضوع را بیشتر لمس می‏کردی. ایشان در کار برای مردم شب و روز نمی‏شناختند. همیشه قائل به این بودند که کار را تعطیل نکنید. باید سختی بکشید که مردم راحت باشند. خود ایشان هم همین طور بود. عید نوروز امسال قصد داشتم گزارشی از کارهای انجام‏شده خدمت ایشان بدهم. نهم فروردین بود که دفترشان اطلاع دادند فردا جمعه ساعت 9 صبح بیایید خدمت حاج آقا. هنوز هفته اول کاری کامل آغاز نشده بود. خدمت ایشان که رسیدم گفتند: «دیشب به حرم حضرت معصومه(ع) و جمکران رفتم و آمدم نماز صبح را خواندم. بعد هم یک استراحت کوتاه کردم و الان در خدمت شما هستم.» حدود نیم ساعت با هم جلسه داشتیم و بعد بلافاصله جلسات متعدد و متوالی ایشان شروع شد که همه در ارتباط با مشکلات مردم بود. به هیچ وجه در فکر این نبود که فرضاً امروز روز جمعه است، تعطیلات عید است و...
ایشان در روز چند ساعت کار می‏کرد؟
حتی گاهی پیش می‏آمد که بعد از نماز صبح تماس می‏گرفتند. بارها می‏فرمودند که من هر روز صبح اخبار روزنامه‏ها را مطالعه می‏کنم. دفتر ایشان مقید بود که هر روز صبح قیمت اقلام اساسی را به اطلاع ایشان برساند. اگر قیمتی نامتعارف به نظر می‏رسید از وزیر مربوطه پیگیری می‏کردند که من الان قیمت گرفته‏ام و چرا قیمت فلان کالا بالا رفته؟ این مسئله خیلی برایشان مهم بود. صبح‏ها عموماً بعد از نماز صبح کار را شروع می‏کردند. قبل از صبح هم مشغول دعا و تهجد بودند و بعد از آن تا ساعت 11 شب با ایشان جلسه داشتیم. طوری که محل کار و زندگی ایشان یکی شده بود. روزی که بالگرد ایشان دچار سانحه شد قرار بود صبح خدمت‏شان گزارشی در باره بهره‏وری که تأکید زیادی روی آن داشتند بدهیم. می‏فرمودند اگر بدانم حضورم باعث تسریع در اتمام پروژه‏های نیمه‏تمام می‏شود، حاضرم هفته‏ای دو بار بروم شهرستان‏ها تا این کار اتفاق بیفتد.
به نظر می‏آید مهم‏ترین ویژگی آیت‏الله رئیسی همین خستگی‏ناپذیری ایشان بود که رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیت خود به آن اشاره کردند.
حتی افرادی مثل من که جزو اعضای جوان دولت هستیم، گاهی اوقات کم می‏آوردیم، ولی ایشان اول صبح که شروع به کار می‏کردند تا آخر شب همچنان پرانرژی بودند.
مظلومیت شهید دکتر بهشتی، مردم‏داری شهید رجایی و میدان‏داری شهید سلیمانی در ایشان جمع شده بود. ایشان خودش را شاگرد شهید بهشتی می‏دانست. در آخرین جلسه دولت بحثی را مطرح کردند در حوزه مردم‏داری که به نظر قابل توجه است. ایشان گفتند: «مردم خودشان مشکلات اقتصادی دارند. ضرورتی ندارد ما مسائل و مشکلات و اختلافات خودمان را بین مردم مطرح کنیم. این اختلافات را بنشینید در همین جلسات حل کنید.» برخی از آقایان گفتند: «خب مظلوم واقع می‏شوید. بعضی در بیرون می‏گویند چرا دولت جواب نمی‏دهد؟» ایشان گفتند: «من شاگرد شهید بهشتی هستم.» در پیام حضرت آقا هم این بود که برخی نسبت به ایشان رفتارهای نامناسبی داشتند، ولی شهید رئیسی هیچ گاه در مقام پاسخگویی برنیامد. می‏گفت ما باید برای مردم کار کنیم. آن اوایل که خیلی به ایشان تهمت زدند و مظلوم واقع شد، فرموده بودند: «امام راضی نیستند ما بخواهیم مردم را نگران کنیم.» سکوت‏های مکرر ایشان هم از این بابت بود. ایشان می‏گفت وظیفه ما این است که کار مردم را راه بیندازیم و مشکلاتشان را حل کنیم.
در سفرهای استانی مکرر از استانداران شنیدم که آقای رئیسی از برخی مشکلات متأثر شده‏اند و حتی وقتی توی هلیکوپتر نشسته‏اند به دور از چشم مردم اشک ریخته‏اند. ایشان با جدیت تمام دستور پیگیری می‏دادند. شاید مردم ندانند، ولی شهید رئیسی در جلسات، خیلی جدی با ما برخورد و از ما مؤاخذه و مطالبه می‏کردند.
در مورد دیگر ویژگی‏های مدیریتی ایشان بگویید.
ایشان پرچمدار جوان‏گرایی دولت هستند؛ کاری که حضرت آقا روی آن تأکید بسیار دارند. حتی برخی نظرشان این بود که رویکرد جوان‏گرایی در دولت به دلیل کم‏تجربگی جوان‏ها ممکن است تبعاتی داشته باشد، ولی ایشان پای این موضوع ایستادند و گفتند: «بالاخره این سفارش را آقا به ما کرده‏اند و ما هم باید انجام بدهیم. جوانان هم حتماً می‏توانند و ما هم باید کمکشان کنیم.»
از عظمت ایشان همین بس که در آخرین دیدار خصوصی‏ای که خدمت ایشان رسیدم، همین‏طور که در محوطه ریاست جمهوری داشتیم قدم می‏زدیم، از من معذرت‏خواهی کردند و گفتند: «شاید من گاهی اوقات در جلسات صدایم را بالا ببرم، ولی هدفم فقط این است که کار درست انجام شود و مردم دغدغه چیزی را نداشته باشند.» گفتم: «حاج آقا! این چه حرفی است که می‏فرمایید؟! شما جای پدر من هستید. شما هر چقدر هم که سر من داد بزنید، من به دیده منت می‏پذیرم.» ایشان مظهر وارستگی، مردم‏گرایی، حرکت جهادی، اخلاص و اخلاق مدیریتی بودند و می‏توان از آن به‏عنوان مکتب شهید رئیسی نام برد.
خاطرم هست سال گذشته که چند تا از استان‏های کشور درگیر کم‏آبی شدند، ایشان شبانه و سرزده به آن استان‏ها می‏رفتند تا به هر نحوی شده این مشکل را حل کنند و حل هم کردند.
هم خودشان می‏رفتند پیگیری می‏کردند و هم مسئولین مربوطه را می‏فرستادند که بروند مشکل را حل کنند. بعد از اینکه همدان دچار مشکل کم‏آبی شد آقای وزیر را فرستادند که برود پیگیری کند. یادم است همان شب دستور دادند 50 تا کمپرسی دارای تانکر آب از تهران حرکت کرد. گفتند به مردم آب بسته‏بندی رایگان بدهید. هلال احمر نیز آمد کمک کرد که مشکل حل شود. پروژه آبرسانی غدیر خوزستان و همین طور سدی که در روز شهادتشان رفتند افتتاح کردند از جمله طرح‏هایی بود که برای رفع مشکل آب کشور انجام شد. این سد حدود هجده سال بود که نیمه‏تمام مانده بود.
همین پیگیری‏ها بود که از ایشان یک مرد میانه میدان در حوزه مدیریت جهادی ساخته بود. ایشان در دولت به ما یاد داد و مکرر بر آن تأکید کرد که برای کار مردم خسته نشوید و اجرتان را از اهل‏بیت(ع) طلب کنید. ایشان اهل توسل بودند و هر سه‏شنبه شب هر جا بودند دعای توسلشان به راه بود.
در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمائید.
معتقدم عزیزانی که این گونه عروج می‏کنند در آن دنیا دستشان بازتر است و ان‏شاءالله کمک می‏کنند و دعایشان مشمول ملت ما و مظلومان عالم خواهد بود. اینکه حتی در کشورهای همسایه هم عزای عمومی اعلام می‏شود به خاطر این است که ایشان فقط متعلق به ملت ایران نبود.

 

تعطیلات نداشت
عید نوروز امسال قصد داشتم گزارشی از کارهای انجام‌شده خدمت ایشان بدهم. نهم فروردین بود که دفترشان اطلاع دادند فردا جمعه ساعت 9 صبح بیایید خدمت حاج آقا. هنوز هفته اول کاری کامل آغاز نشده بود. خدمت ایشان که رسیدم گفتند: «دیشب به حرم حضرت معصومه(ع) و جمکران رفتم و آمدم نماز صبح را خواندم. بعد هم یک استراحت کوتاه کردم و الان در خدمت شما هستم.» حدود نیم ساعت با هم جلسه داشتیم و بعد بلافاصله جلسات متعدد و متوالی ایشان شروع شد که همه در ارتباط با مشکلات مردم بود. به هیچ وجه در فکر این نبود که فرضاً امروز روز جمعه است، تعطیلات عید است و...