در سلوکش بعد از ریاست جمهوری تغییر پیدا نشد

حجت‏الاسلام نصرالله پژمان‏فر، متولد ۱۳۴۳ در تهران، نماینده دوره نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه مشهد و کلات در استان خراسان رضوی است. باوجود قبولی در کنکور از ادامه تحصیل در دانشگاه انصراف داد. سپس وارد حوزه علمیه تهران شد و پس از چندی به حوزه علمیه خراسان مهاجرت نمود. حجت الاسلام پژمان‏فر در مدرسه مجتهدی زیر نظر اساتیدی مانند عبدالکریم حق‏شناس و صادق شریعتمداری به تحصیل پرداخت. در شهر ری نیز از اساتیدی مانند سید محمد حجت کوه‏کمری استفاده کرد. پژمان‏فر پس از چند سال ادامه تحصیل در مشهد، همکاری خود را با جامعة المصطفی العالمیه(شعبه مشهد) آغاز کرد. در همین دوران مدیریت مدرسه علمیه صدوقی در شهر مشهد را برعهده داشت.

گفت‌وگو با عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی

سابقه آشنایی شما با شهید رئیسی به چه زمانی برمی‏گردد؟ با توجه به این‏که همشهری هستید، احتمالاً باید سابقه طولانی‏ای باشد.
بله، همین‏طور است. از زمانی که ایشان در دادستانی و سازمان بازرسی بودند، مدت مدیدی که معاون اول قضاییه بودند، در طول مدتی که به آستان قدس آمدند و تولیت آستان قدس را داشتند و پس از آن که ریاست قوه قضاییه و ریاست جمهوری بر عهده گرفتند، در فراز و نشیب‏های متعدد و موضوعات مختلفی فرصت‏های کاری فراهم می‏شد و گاهی ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشتیم. مخصوصاً پس از اینکه ایشان تولیت آستان قدس را پذیرفتند، سازمانی را در آستان قدس ایجاد کردند تحت عنوان«سازمان فرهنگی آستان قدس» که تمامی هفده هجده مجموعه‏ای که در حوزه مسائل آموزشی، فرهنگی، ورزشی فعالیت می‏کردند اعم از چاپخانه آستان قدس، کتابخانه آستان قدس، مدارس و دانشگاه امام رضا(ع) را به‏عنوان یک سازمان فرهنگی دور هم جمع کردند و بنده را به‏عنوان رئیس هیئت مدیره آن قرار دادند و ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشتیم.
پس از اینکه به قوه قضاییه آمدند به اقتضای کمیسیون اصل 90 و ارتباط آن با قوه قضاییه، در پرونده‏های مختلفی که در کمیسیون ایجاد می‏شد ارتباط بسیار نزدیکی با ایشان داشتم. نهایتاً با پذیرش مسئولیت اجرایی کشور، هم به دلیل ارتباط عاطفی‏ای که به ایشان داشتم و هم به دلیل بحث نمایندگی حوزه انتخابی‏ای که ایشان نسبت به آنجا تعلق خاطر داشتند، این ارتباطات همچنان برقرار بود و این توفیق را داشتم که گهگاه در خدمتشان باشم و از نزدیک با هم گفتگو و مسائل را پیگیری کنیم.
جنابعالی که سال‏ها با شهید آیت‏الله رئیسی در تعامل بودید، چه ویژگی‏های شخصیتی متمایزی از این شهید سراغ دارید؟
به نظر من ایشان ویژگی‏های خاصی داشت. به همین دلیل هم، هم در زمانی که مسئولیت داشتند و هم بعد از زمانی که این حوادث پیش آمد، ارتباط عاطفی در این سطح با مردم داشتند. تشییع جنازه ایشان در تبریز، قم، تهران و مشهد نمی‏تواند تصادفی و فقط در یک ارتباط سازمانی و جایگاه رسمی یک رئیس‏جمهور باشد. مهم‏ترین نکته این است که آقای رئیسی واقعاً به مردم اعتقاد و مردم را باور داشت. گاهی اوقات اقتضای مدیریت این است که با مردم کار کنید، چون مسئولیت دارید. کار مردم را هم راه می‏اندازید، اما این طور نیست که با خوشحالی مردم خوشحال و با غم مردم ناراحت باشید.
این از ارتباط عاطفی با مردم نشئت می‏گیرد که وقتی مشکل مردم را می‏بینند بی‏قرار می‏شوند. درست مثل اینکه مشکل خودشان است و اگر شادی‌ای برای مردم پیش می‏آید، مثل این است که شادی برای خودشان پیش آمده است.
نمونه‏ای از این مورد دارید؟
من این مسئله را مکرراً در آقای رئیسی دیدم. جوان بیست و چند ساله‏ای بود که تقاضا داشت در حرم حضرت خادم شود. من آنجا بودم که نزد آقای رئیسی آمد و تقاضایش راداد. من دقیقاً به هر دو نگاه می‏کردم. آقای رئیسی یک کمی با او شوخی کردند و حرف زدند. ایشان روحیه شوخ طبعی هم داشتند. به آن جوان گفتند که باشد، برایت یک کاری می‏کنم. چهره جوان بشاش شد و من دیدم آقای رئیسی هم خوشحال شدند.
از اعضای خانواده‏شان شنیدم که ایشان در هنگام گرفتاری مردم بی‏قرار می‏شد و گاهی حتی فشارشان افت می‏کرد. به نظر من خیلی مهم است که یک مسئول در کنار مردم باشد، مسائل آنها را ببیند و از نزدیک مباشرت پیدا کنند و پیگیری کنند تا مشکل مردم حل بشود.
در ارتباط‏های مردمی چطور بودند؟
یکی از ویژگی‏های ایشان این بود که مردم بدون اینکه به لکنت بیفتند، با ایشان صحبت می‏کردند. بسیاری از مقاماتی که ما با آنها سر و کار داریم، وقتی مردم می‏خواهند با آنها صحبت کنند، گاهی فضا به‏قدری سنگین می‏شود که به لکنت می‏افتند و نمی‏توانند حرفشان را بزنند، اما با ایشان به‏قدری فضا صمیمی بود که پیرمرد، پیرزن، بچه، جوان می‏توانستند به‏راحتی حرفشان را بزنند.
اتفاقی را در خانواده خودم برایتان نقل کنم. من یک نوه دارم که کلاس دوم ابتدایی است. مادرش ساعت ۱۰، ۱۱ شب به من زنگ زد و گفت: هر کاری می‏کنم فاطمه به خانه نمی‏آید. با دوستانش در مسجد نشسته و دعا می‏خواند و گریه می‏کند و می‏گوید تا خبر سلامتی آقای رئیسی را نشنود، به خانه برنمی‏گردد. این یک حس است. این حس را نمی‏شود با یک جایگاه رسمی و ارتباطی از این دست برای دیگران ایجاد کرد. این یک ارتباط عاطفی است که بچه کوچک تا پیرمرد را شامل می‏شود و با ایشان ارتباط عاطفی برقرار می‏کنند.
برخی می‏گویند ایشان جناحی بود و برخی می‏گویند فراجناحی، نظر شما در این باره چیست؟
به نظر من زندگی آقای رئیسی یک زندگی سیاسی نبود، در حالی که جایگاه ریاست جمهوری یک جایگاه سیاسی است. یعنی این طور نبود که خودشان را در یک جناح یا گروه یا در یک مسیر بدانند. حس دوستی با جمعی و حس فاصله با جمع دیگری داشته باشند. با همه کار می‏کردند. بعضی‏ها انتقاد می‏کردند که چرا در کابینه‏شان بعضی‏ها از دولت قبل هستند. ایشان با همه کار می‏کردند که شیوه بسیار خوبی بود. سعی می‏کردند از همه ظرفیت‏ها استفاده کنند و در جهت حل مسائل مردم، اگر آدمی را توانمند و با قدرت می‏دیدند،از ظرفیتش استفاده می‏کردند و او را به کار می‏گرفتند. اگر در جایی هم حس می‏کردند که فرد به درد نمی‏خورد، خیلی راحت او را کنار می‏گذاشتند و جایگزین برایش تعیین می‏کردند.
شاید عده‏ای در سطح جامعه بگویند در این دو سال مسئولیت آقای رئیسی، در معیشت و سفره مردم مشکلاتی ایجاد شد، ولی واقعا بخشی از آنها دنباله مشکلات قبل بود که در اینجا صدایش درآمد. اگر ایشان در بعضی از پرداخت‏ها و حقوق‏ها و مسائل مالی با مشکلات روبه‏رو می‏شدند، به این دلیل بود که دولت را در شرایط سختی تحویل گرفتند. مردم یادشان نمی‏رود که ایشان دولت را در شرایطی پذیرفتند که کرونا روزی صدها کشته می‏داد. ایشان روی جلوگیری از شیوع کرونا متمرکز شدند و در پی واکسیناسیون عمومی، مسئله جمع شد و امروزمردم از کرونا به عنوان یک موضوع تاریخی یاد می‏کنند.
ایشان در برابر هجمه‏ها به شخص خودش معمولا سکوت می‏کردند.
بله. در مناظرات انتخاباتی برخی مسائلی را مطرح کردند که ایشان می‏توانست خیلی مستند پاسخ بدهد که افرادی که در دولت شما کار می‏کردند، چنین وضعیتی داشتند. در جلساتی که برگزار می‏شدند دوستان می‏گفتند: چرا نگفتید؟ ایشان می‏گفت: دأب من این نیست که بخواهم چنین کاری بکنم.
لذا کسانی در آن زمان بی‏تقوایی گفتاری داشتند و به ایشان هجمه می‏کردند، حتی در مورد مدرک تحصیلی ایشان مسائلی را گفتند که ایشان شش کلاس سواد دارد و ایشان حتی یک بار در برابر این حرف‏ها واکنش نشان نداد. بعداً هم حرفی نزدند و انگار نه انگار که اینها کسانی بودند که به ایشان جفا کردند و رفتارهای غیراخلاقی داشتند. همه اینها را کنار گذاشتند و به بسیاری از آنها گفتند: اگر می‏خواهید کار کنید، بسم الله! بیایید و کار کنید و این خیلی مهم است. کسی که با آرامش و مَرُّوا کِرَامًا و کرامت از کنار این مسائل عبور می‏کند و به این مسائل توجه ندارد.
ایده شعار «ما همه خادم امام رضا(ع) هستیم» از ایشان بود؟
بله بحث خدام یکی از آثار ایشان بود. ایشان گفتند: خدمت به امام رضا (ع) فقط این نیست که شما بیایید و در حرم حضرت رضا (ع) کمک و خدمت به زائرین بکنید. یک کسی خادم است، یک کسی کفشدار است، یک کسی دربان است، یک کسی فراش است. فقط اینها خادم نیستند. توسعه فرهنگ رضوی را ببینید. ایشان می‏گفتند: شما پزشک هستید. اصلاً نمی‏خواهد به مشهد بیایید. همان جا در شهر خودتان، بین خودتان و خدای خودتان عهد کنید که چند ساعت را برای خدا و عرض ارادت به ساحت حضرت رضا (ع) خدمات پزشکی رایگان به محرومین بدهید. پزشکان مختلف اعلام می‏کردند که چند ساعت به این شکل بیماران را ویزیت می‏کنند. با کمیته امداد هماهنگ می‏شد که افراد مورد نظر را معرفی کنند. به همین شکل در باره سایر اصناف، پرستار، معلم، نانوا و.... عمل شد و باورنکردنی است که چه خدماتی ایجاد شدند. ما معلمانی را پیدا کردیم که می‏گفتند ما یک سری کلاس‏های حق التدریس می‏رویم و هنرمان درس دادن ماست. اعلام کردند که ما به خاطر امام رضا (ع) به بچه‏های فقیری که آستان قدس به ما معرفی کند، رایگان آموزش می‏دهیم. یعنی ایشان یک فرهنگ را ایجاد کردند. این کار بزرگی بود که همه احساس کنند خادم امام رضا (ع) هستند و در هر جای کشور که باشند می‏توانند به علی بن موسی الرضا (ع) خدمت کنند. ایشان چون خودشان این روحیه را داشتند، توانستند این کار را در کشور انجام بدهند. لذا این شعار را در کشور به راه انداختیم که: «ما همه خادم امام رضا(ع) هستیم.»
فلذا این شعار در روستاها و شهرها به صورت یک پرچم درآمد. ایشان می‏پرسیدند: چه کاری هست که می‏توانید انجام بدهید تا مشکلی از مشکلات مردم برطرف شود. گزارشاتش را به ما بدهید، ولی حتی اگر آستان قدس هم متوجه نشود، همان جایی که هستید، به نیت امام رضا (ع) کاری را بکنید تا خادم امام رضا (ع) بشوید. یعنی این روحیه‏ای را که مردم به امام رضا (ع) خدمت کنند، ترویج کردند و اتفاقات بزرگی در کشور رقم خورد. امروز خدمت رسانی با محوریت دستگاه حضرت رضا (ع) بسیار توسعه پیدا کرده است. اینها برکاتی بودند که الحمدلله در زمان حیات ایشان انجام شدند. پرشور بودند و واقعاً مسائل را با انگیزه جلو می‏بردند.
به نظر می‏رسد سلوک و شیوه مدیریتی ایشان شاخص‏های قابل تعریف و قابل سنجه‏ای دارد که توقع مردم را از یک دولتمرد بالا برده است لطفا راجع به این شاخص‏ها صحبت کنیم تا بدانیم که رئیس‏جمهور آینده متناسب با این سطح توقع اساساً باید چه ویژگی‏هایی داشته باشد؟
بله، این شیوه مدیریتی، شرایط را برای نفر بعدی سخت می‏کند، چون یکی از ویژگی‏های ایشان خستگی ناپذیری‏شان بود. ایشان غیر از روزهای عادی هفته، در جمعه‏ها هم سفرهایی را انجام می‏دادند و بازدیدهای متعددی داشتند که نشان می‏داد که ایشان حتی یک روز هم کار را تعطیل نکردند. نسبت به پیگیری مسائل بسیار دقت داشتند. گاهی مدیران ما به دلیل وسعت کاری که دارد انجام می‏شود، وقتی به موضوعی می‏پردازند، تا بخواهد نوبت به موردی برسد و دوباره به آن موضوع بپردازند، گاهی دو سه سال می‏گذرد؛ اما ایشان چنان با سرعت این کار را انجام می‏دادند که مدیران می‏دانستند که دارد نوبت به آنها می‏رسد و باید جواب بدهند و مجبور می‏شدند بدوند. بعضی‏ها می‏گفتند و درست هم می‏گفتند که آقای رئیسی به‏قدری در کار سرعت دارد که همه عقب می‏مانند و ناچارند بدوند. ایشان وقتی به جایی می‏رفت و جلساتی را برگزار می‏کرد، این طور نبود که بگوید دو یا سه سال دیگر برمی‏گردد و مصوبات آن جلسه را پیگیری می‏کند. گاهی اوقات سرزده می‏رفتند و یا روی برنامه و سه ماهه بازدید می‏کردند و مدیر مجبور بود آن قدر دوندگی کند تا کار را به سرانجام برساند. تعبیری که ایشان در مازندران داشتند، اعتقاد ایشان بود. می‏گفتند به من می‏گویند چرا دو یا سه بار به جایی رفتی. اگر اقتضا کند ۳۰، ۴۰ بار هم می‏روم و تا کار به نتیجه نرسد پیگیری می‏کنم. سرعت و پیگیری در کارها بسیار مسائل مهمی هستند.
امروز اگر به زندگی آقای رئیسی و خانواده ایشان نگاه کنید، هیچ تغییری در سیستم مالی ایشان ایجاد نشده است و همان شرایط گذشته خود را دارند. تقوای سیاسی، مدیریت اسلامی جهادی، فسادستیزی و ایستادگی قدرتمندانه در مقابل جریان‏های استکباری از ویژگی‏های بارز ایشان بود. شرایط کشور از لحاظ سیاسی و بین‏المللی شرایط سختی بوده و هست. موضع‏گیری ایشان در برابر به شهادت رسیدن عزیزان ما در کنسولگری سوریه را ببینید. رویکردهای ایشان کار را برای رئیس‏جمهور بعدی سنگین می‏کند.
اشاره کردید که در وضعیت مالی ایشان قبل و بعد از ریاست جمهوری تغییر حاصل نشد. آیا در سلوک و رفتارشان تغییر و تحولی دیدید؟
آقای رئیسی همیشه همان آقای رئیسی بودند. اگر امروز به ایشان می‏گفتند که دیگر مسئولیتی ندارید، باز با همان انگیزه و جدیت کاری را که به ایشان محول می‏کردند، انجام می‏دادند. در زمانی که ایشان معاون اول رئیس قوه قضاییه بودند، وقتی مشکلاتی را با ایشان مطرح می‏کردیم، با دقت گوش می‏دادند و پیگیری می‏کردند. موقعی هم که به آستان قدس آمدند، باز کارها را با همان روحیه ادامه دادند. در قوه قضاییه و مسند ریاست جمهوری هم تغییری نکردند. با آقای رئیسی ارتباط برقرار کردن سخت نبود. گاهی بعضی‏ها گلایه می‏کردند که با آقای رئیسی می‏شود ارتباط گرفت، ولی با شما که وزیر یا استاندار هستید نمی‏شود ارتباط گرفت. به قول قدیمی‏ها آقای رئیسی نرخ بعضی از مسائل و کلاس‏هایی را که بعضی‏ها داشتند، شکسته بودند. بدون تکلف می‏نشستند و به مسائل رسیدگی می‏کردند که به نظر من ویژگی و امتیاز مهمی است.
ضمن اینکه وظایفی را که در خانه به عهده داشتند، وظایف پدری و همسری هیچ وقت تحت الشعاع کار ایشان قرار نگرفت.
به عنوان حرف آخر؟
در عرصه‏های بین‏المللی هم وقتی پشت میز یا تریبونی قرار می‏گرفتند، حس همه این بود که جمهوری اسلامی با اقتدار در آنجا حضور دارد. ایشان نماد قاطعیت و استقلال جمهوری اسلامی و عزت‏مداری کشور بودند و در این زمینه هیچ واهمه‏ای هم نداشتند. موقعی که به سازمان ملل رفتند، به گونه‏ای صحبت کردند که گویی یک طلبه ممحض در مسائل دینی دارد در یک جامعه مذهبی مسائل را مطرح می‏کند. ایشان می‏رود و در سازمان ملل، افق آینده بشریت را مهدویت مطرح می‏کند و در آنجا چراغ سبزی را برای خروج بشر از بحران‏های پیش رو تحت عنوان مهدویت نشان می‏دهند. یا ظلم‏هایی را که کشورهای اروپایی و آمریکا به پشتوانه اعتباری که در سازمان ملل دارند، بر ما تحمیل کردند، بیان و شهادت شهید حاج قاسم را مطرح می‏کنند. متن صحبت‏های ایشان بسیار تاثیرگذار بود.

 

با همه کار می‏کردند
به نظر من زندگی آقای رئیسی یک زندگی سیاسی نبود، در حالی که جایگاه ریاست جمهوری یک جایگاه سیاسی است. یعنی این طور نبود که خودشان را در یک جناح یا گروه یا در یک مسیر بدانند. حس دوستی با جمعی و حس فاصله با جمع دیگری داشته باشند. با همه کار می‏کردند. بعضی‏ها انتقاد می‏کردند که چرا در کابینه‏شان بعضی‏ها از دولت قبل هستند. ایشان با همه کار می‏کردند که شیوه بسیار خوبی بود. سعی می‏کردند از همه ظرفیت‏ها استفاده کنند و در جهت حل مسائل مردم، اگر آدمی را توانمند و با قدرت می‏دیدند،از ظرفیتش استفاده می‏کردند و او را به کار می‏گرفتند. اگر در جایی هم حس می‏کردند که فرد به درد نمی‏خورد، خیلی راحت او را کنار می‏گذاشتند و جایگزین برایش تعیین می‏کردند