میگفت اگر ارتباط مردمی نباشد عدالت برقرار نمیشود
سیّدمرتضی بختیاری در سال 1331 در مشهد به دنیا آمد. وی سیاستمدار و مدیر اجرایی است که از سال ۱۳۹۸ طی حکمی از سوی مقام معظم رهبری به عنوان ریاست کمیته امداد امام خمینی مشغول به کار شد. او قائممقام پیشین آستان قدس رضوی بود. بختیاری همچنین رئیس کل دادگستری استان خراسان و فارس، رئیس سازمان زندانها، استاندار اصفهان در دولت نهم احمدینژاد و وزیر دادگستری در دولت دهم محمود احمدینژاد بوده است.
گفتوگو با رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره)
به نظر شما انقلاب اسلامی چند سیدالشهدا داشته است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. از حضرتعالی و همه دستاندرکاران روزنامه وزین ایران تشکر میکنم و شهادت شهیدان خدمت و در رأس آنها شهید آیتالله رئیسی را تسلیت عرض میکنم. به اعتقاد بنده ما در انقلاب چند نفر سیدالشهدا داشتیم. اولین سیدالشهدا شهید مظلوم شهید دکتر آیتالله بهشتی، دومی سیدالشهدای اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی، سومی سیدالشهدای مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی و سیدالشهدای بعدی سیدالشهدای خدمت آیتالله رئیسی است.
تشییع این شهیدان چه پیامی داشت؟
تشییع باشکوه این شهید بزرگوار و همراهان ایشان نشان داد که مردم برای کسانی که از صمیم قلب نوکرشان هستند و هیچ شأنی جز شأن خدمتگزاری برای خود قائل نیستند چقدر ارزش قائل هستند.
دیدگاه امام خمینی و رهبر انقلاب در مورد خدمت به مردم چیست؟
امام با آن عظمت که احیاکننده مجدد اسلام در عصر ما بود فرمودند: «به من اگر خدمتگزار بگویید، بهتر از این است که رهبر بگویید.» رهبر حکیم و فرزانه انقلاب حضرت آیتالله خامنهای نیز میفرمایند: «ما نوکر مردم هستیم و به این نوکری افتخار میکنیم..»
شما چه اعتقادی در مورد خدمتگزاری به مردم دارید؟
بنده معتقدم در نوکری مردم معجزهای وجود دارد و یکی از معجزاتش همین تشییع شکوهمند این شهدا بود.
شهید آیتالله رئیسی در اوج سکینه قلبی استراحت را بر خود حرام میدانستند و شبانهروز در اندیشه و تلاش برای حل مشکلات مردم و کشور بودند. میتوانید کمی بیشتر درباره این ویژگی ایشان توضیح دهید؟
آیتالله رئیسی همیشه در تلاش بود و هیچ وقت برای خود استراحتی قائل نبودند. ایشان تمام سفرها و رفت و آمدهایشان را با هدف خدمت به مردم و کشور انجام میدادند و معتقد بودند که هرچه بیشتر به مردم کمک کنند، به خدا نزدیکتر میشوند. این انگیزه ایشان برای قرب به خدا باعث میشد تا همواره در میدان باشند و تلاش کنند.
چرا برخی از مدیران کمکاری میکنند در حالی که مدیری همچون شهید آیتالله رئیسی تمام وجودش را به میدان آورده بود؟
این موضوع به نگرش و تعهد شخصی برمیگردد. آیتالله رئیسی به ما آموختند که افتخار در نوکری به مردم است نه در آقایی و ریاست بر آنان. ایشان با ایمان و اراده قوی تلاش میکردند و میدانستند که خدمت به مردم راهی برای قرب به خداست.
شما به مصادیق بارز این ویژگی آیتالله رئیسی اشاره کردید. میتوانید مثال دیگری از این مصادیق را برای ما بازگو کنید؟
یکی از این مصادیق نشستهایی بود که ایشان با خانوادههای شهدای فاطمیون داشتند. آیتالله رئیسی به این خانوادهها احترام ویژهای میگذاشتند و با آنها به گفتگو مینشستند. مقام معظم رهبری و سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز علاقه عجیبی به شهدای فاطمیون داشتند و از آنان بهعنوان «شهدای مظلوم فاطمیون» یاد میکردند.
آیا خاطرهای از ملاقاتهای آیتالله رئیسی یا سردار سلیمانی با خانوادههای این شهدا دارید که بخواهید با ما به اشتراک بگذارید؟
یک بار که ساعت 11 شب برای عیادت مریضی به بیمارستان خاتمالانبیا(ص) رفته بودم، دیدم سردار سلیمانی نیز برای عیادت آمده است. بعد از رفتن ایشان، از رئیس بیمارستان، آقای کولیوند، پرسیدم که سردار به عیادت چه کسی آمده بودند. ایشان گفتند که سردار برای عیادت یک افغانی مجروح آمده بود. این نشان از توجه ویژه ایشان به شهدای فاطمیون و خانوادههایشان داشت.
آیا شهید آیتالله رئیسی برای خانوادههای شهدا و جانبازان وقت میگذاشتند و به دیدارشان میرفتند. اگر بله میتوانید در مورد این دیدارها بیشتر توضیح دهید؟
آیتالله رئیسی به طور منظم به دیدار خانوادههای شهدا و جانبازان میرفت. ایشان به آسایشگاه جانبازان سر میزد و با آنان دیدار میکرد. وقتی کودکان شهدا را میآوردند، ایشان آنها را طوری در آغوش میگرفتند که انگار نوههای خودشان را در بغل گرفتهاند. این صحنهها یادآور رفتار مولا علی(ع) با یتیمان بود.
چرا شما شهید آیتالله رئیسی را با مولا علی(ع) مقایسه میکنید؟
زیرا مولا علی(ع) را بهعنوان ابوالایتام میشناسیم. در طول حکومتشان در کوفه، خودشان مسئولیت یتیمان را به عهده داشتند و با نهایت خضوع با آنها رفتار میکردند. این توجه و محبت به یتیمان نشانه عنایت خداوند به آنان است. همین رفتار خاضعانه را من در آیتالله رئیسی و مقام معظم رهبری نیز مشاهده کردم.
به نظر شما علت اصلی این خضوع و محبت شهید آیتالله رئیسی و مقام معظم رهبری به خانوادههای شهدا چیست؟
علت این خضوع و محبت تقوا، ایمان بالا و اخلاص است. وقتی تقوا بالا باشد، اخلاص را به دنبال دارد و انسان از طعنه و تهمت مردم باکی ندارد. این خضوع ناشی از ارتباط قوی با خدا و پاکی دل است.
میتوانید درباره دیدارهای مقام معظم رهبری با خانوادههای شهدای فاطمیون هم برایمان بگویید؟
مقام معظم رهبری هربار که به مشهد میآمدند، یکی از برنامههای همیشگیشان دیدار با خانوادههای شهدای فاطمیون بود. این دیدارها گاهی اوقات سه ساعت طول میکشید. خضوعی که ایشان در برابر فرزندان شهدا داشتند، جلوهگر رفتار مولا علی(ع) بود.
شما به تقوای شهید آیتالله رئیسی اشاره کردید و اینکه این تقوا در عملکرد ایشان تأثیرگذار بوده است. میتوانید مثالهایی از این تأثیر را برای ما بازگو کنید؟
در طول مدت 33 ماه خدمت آیتالله رئیسی، ایشان همیشه فلسطین را بهعنوان اولویت اول معرفی میکردند. حتی بعد از طوفانالاقصی، در همایشها و کنفرانسهای بینالمللی مانند چین، روسیه و سازمان ملل، ایشان با صراحت از مظلومیت غزه سخن میگفتند. این توفیقات ناشی از تقوای ایشان بود. آیتالله رئیسی همه چیز را برای خدا میخواستند، حتی آبرویشان را.
آیا خاطرهای خاص از شهید آیتالله رئیسی در ارتباط با این موضوع دارید که بخواهید با ما به اشتراک بگذارید؟
آیتالله رئیسی دردلهای زیادی داشتند، اما هیچگاه آنها را ابراز نکردند که مبادا دشمن از این درددلها سوء استفاده کند و امر ولی فقیه به فراموشی سپرده شود. این خود نشانهای از اخلاص و تقوای بالای ایشان است.
به نظر شما شهید آیتالله رئیسی به عنوان رئیس جمهور چه تفاوتهایی در رابطه با رهبری نسبت به سایر روسای جمهور داشتند؟
آیتالله رئیسی خود را صرفاً بهعنوان رئیس قوه مجریه میدید و نه یک نظریهپرداز. او همیشه خود را در چارچوب وظایفش تعریف میکرد و به رهبری وفادار بود. این رویکرد او باعث شده بود تا تفاوتی چشمگیر با برخی دیگر از روسای جمهور داشته باشد.
بهعنوان رئیس حوزه ایشان، چگونه ایشان را در تحقق عدالت یاری میکردید؟
وظیفه من گزارشگیری و پیگیری مسائل بود. هر روز یا هر یکی دو روز باید به ایشان گزارش میدادم. یکی از مهمترین وظایف من پیگیری درخواستهای مرکز ارتباطات مردمی بود که ایشان بسیار بر آن تأکید داشتند.
شما خاطراتی از زمان خدمتتان به عنوان رئیس حوزه شهید آیتالله رئیسی دارید. میتوانید برخی از این خاطرات را برای ما بازگو کنید؟
یکی از مواردی که همیشه به یاد دارم، تأکید ویژه ایشان بر مرکز ارتباطات مردمی بود. در طول چند ماهی که من بهعنوان رئیس حوزه خدمت میکردم، ایشان همواره بر این مرکز تأکید داشتند و میگفتند: «اگر خواستههای ارتباطات مردمی تحقق پیدا نکند، من در اجرای عدالت مشکل دارم.
چرا ایشان تا این حد بر مرکز ارتباطات مردمی تأکید داشتند؟
ایشان معتقد بودند که مرکز ارتباطات مردمی وسیلهای برای شنیدن صدای مردم و پیگیری مشکلات آنهاست. این مرکز در دوره ایشان بسیار فعال بود و درخواستهای مردم ضبط و پیاده میشد. حاج آقا معتقد بودند که اگر این ارتباطات به درستی پیگیری نشود، عدالت به درستی اجرا نمیشود
میتوانید نمونهای تعهد آیت الله رئیسی به اجرای عدالت را بیان کنید.
در مواردی که مردم از رسیدگی به پروندهشان شکایت داشتند و پیگیریهای ما نشان میداد که شکایتشان بجاست، ایشان به بازرسین ویژه دستور برخورد میدادند تا مشکلات را حل کنند. این نشان از تعهد ایشان به اجرای عدالت داشت.
آیا مواردی بود که مردم به شهید آیتالله رئیسی بیاحترامی کنند؟ واکنش ایشان چگونه بود؟
بله، اقلیتی بودند که به ایشان بیحرمتی میکردند و حتی ناسزا میگفتند. به ایشان گفتم: «حاج آقا! باید امانتدار شما باشم، ولی برخی به شما بیحرمتی میکنند.» ایشان پاسخ دادند: «همانها را بیاور. من میخواهم همانها را گوش کنم تا بفهمم که عددی نیستم.» این نشان از تقوای بالای ایشان داشت و این که چگونه از فحشها به عنوان نقطه قوت در بعد معنوی استفاده میکردند تا خود را متذکر کنند که فقط نوکر مردم هستند.
به نظر شما چرا قضات شهید آیتالله رئیسی را بهخوبی پذیرفتند و دوست داشتند؟
آیتالله رئیسی اولین رئیس قوه قضاییه بود که از درون این قوه آمده بود. ایشان تمام مراحل قضایی را طی کرده بودند و بر موضوع قضا اشراف داشتند. قضات نیز این موضوع را درک میکردند و به همین دلیل از ایشان تبعیت داشتند. این موضوع امید به تحقق عدالت را در مردم و قضات بیشتر کرد.
در نهایت، چه چیزی باعث موفقیت آیتالله رئیسی در اجرای عدالت و مدیریت قوه قضاییه بود؟
تقوا، ایمان بالا و اخلاص ایشان. این ویژگیها باعث میشدند که ایشان از هیچ چیزی باکی نداشته باشند و همیشه در راه خدمت به مردم و اجرای عدالت ثابتقدم باشند. ایشان همیشه همه چیز را برای خدا میخواستند و حتی آبرویشان را نیز در این راه میگذاشتند.
رویکرد شهید آیتالله رئیسی در برخورد با فساد در قوه قضاییه چگونه بود؟ میتوانید بیشتر درباره این رویکرد و تأکید ایشان بر عدالت توضیح دهید؟
آیتالله رئیسی در برخورد با فساد بسیار جدی و بدون مماشات بودند. ایشان تأکید داشتند که اگر فساد در داخل قوه قضاییه باشد، حساسیت برخورد با آن مضاعف میشود. معتقد بودند که امید مردم به تحقق عدالت در قوه قضاییه است و اگر این قوه نتواند در درون خود عدالت را اجرا کند، در بیرون هم نخواهد توانست.
آیا میتوانید مثالی از برخوردهای ایشان با فساد در قوه قضاییه را برای ما بازگو کنید؟
در طول مدت ریاست آیتالله رئیسی در قوه قضاییه، ایشان به چندین پرونده فساد بدون استثنا و با حکمت رسیدگی کردند. به من تأکید کردند که باید به این پروندهها بهطور جدی رسیدگی شود و این کار را نیز انجام دادند. این اقدامات نشان از عزم جدی ایشان در مبارزه با فساد داشت.
شهید آیتالله رئیسی بارها تأکید کردند که باید عدالت را ابتدا در درون خودشان اجرا کنند. میتوانید توضیح دهید که منظور ایشان از این بیان چیست؟
بله، ایشان معتقد بودند که عدالت باید از درون فرد آغاز شود. هیچ کس نمیتواند بگوید که آیتالله رئیسی برای قوم و خویشاش پارتیبازی کرد. مثلاً تا قبل از شهادت ایشان، هیچ کس نمیدانست که مادرشان در یک خانه کوچک در منطقه محروم مشهد زندگی میکند. این نشان از اجرای عدالت در درون خودشان داشت.
شهید آیتالله رئیسی چه نظری درباره عدالت ذاتی قاضی داشتند؟
ایشان معتقد بودند که قاضی باید عدالت ذاتی داشته باشد. یعنی اگر قاضی اهل گناه در خفا باشد، حق قضاوت ندارد. ممکن است که حافظه قوی و استنباط خوبی داشته باشد، اما وقتی اهل گناه باشد، از عدالت ساقط میشود و حق قضاوت ندارد. آیتالله رئیسی همیشه بر این موضوع تأکید داشتند و از خودشان نیز شروع کردند.
آیا میتوانید توضیح دهید که چگونه این اصول را در عمل پیاده میکردند؟
ایشان همیشه روی عدالت درونی تأکید میکردند و این را از خودشان شروع کردند. به همین دلیل، همه مطمئن بودند که او در مبارزه با فساد عزم جدی دارد. در طول مدت ریاست ایشان، پروندههای فساد با دقت و حکمت برخورد میشدند و هیچ استثنایی قائل نمیشدند. این اقدامات نشان از پایبندی عمیق ایشان به اصول عدالت و مبارزه با فساد داشت.
شما اشاره کردید که آیتالله رئیسی در برخورد با فساد بسیار جدی بودند. آیا میتوانید از پروندههای ویژهای که ایشان به آنها رسیدگی کردند، مثالی بزنید؟
البته برخی از این پروندهها بسیار حساس بودند و جزئیات آنها بعداً مشخص خواهد شد. آیتالله رئیسی معتقد بودند که ابتدا باید اقدام کرد و سپس اعلام کرد. این روش ایشان باعث میشد تا مردم ببینند که وعدهها تحقق یافتهاند.
آیا میتوانید توضیح دهید که چرا این روش را انتخاب کردند؟
آیتالله رئیسی معتقد بودند که اگر ابتدا اعلام کنیم و بعداً نتوانیم اقدام کنیم، مردم گلهمند میشوند. بنابراین، ایشان ابتدا اقدام میکردند و سپس اعلام میکردند. این روش به مردم اطمینان میداد که وعدههای داده شده عملی میشوند.
شما همچنین پیشتر به اقدامات شهید آیتالله رئیسی در دولت اشاره کردید. میتوانید بیشتر درباره این اقدامات توضیح دهید؟
زمانی که ایشان به دولت آمدند، در زمینه کمک به محرومین کارهای زیادی انجام دادند. در سال 1401 با حضور ایشان 23 هزار منزل مسکونی به مددجویان تحویل دادیم. امسال نیز 33 هزار و 800 واحد مسکونی تحویل داده شد. ایشان تأکید داشتند که مشکلات محرومین مستقیماً در جلسه شورای عالی مسکن مطرح شود و کل جلسه به این موضوع اختصاص یافت.
آیا میتوانید مثالی از تأثیر این اقدامات بر زندگی مردم بزنید؟
یکی از مواردی که به یاد دارم، زمانی بود که آیتالله رئیسی کلید واحدهای مسکونی را به صورت نمادین تحویل میدادند. یکی از افراد از خوشحالی بیاختیار اشک میریخت. وقتی حاج آقا شغل او را پرسیدند و متوجه شدند که شغلی شبیه به پارکبانی دارد، خودشان هم اشک ریختند. این نشان از توجه عمیق ایشان به مشکلات مردم داشت.
شهید آیتالله رئیسی چگونه اصول خضوع و فروتنی در خدمت به مردم را در عمل پیاده میکردند؟
آیتالله رئیسی همیشه تأکید داشتند که مسئولان نباید برای خودشان شأنی قائل باشند. ایشان میگفتند که هر کسی که در نظام اسلامی خدمت میکند، باید خود را نوکر مردم بداند. این دیدگاه باعث شد تا ایشان خستگی را خسته کنند و استراحت را بر خود حرام کنند. برای ایشان، خدمت به مردم بالاترین افتخار بود.
از خستگیناپذیری شهید آیتالله رئیسی خاطرهای در ذهن دارید؟
یک بار بعد از نماز صبح سر سجاده بودم که حاج آقا تماس گرفتند. من در مشهد در محل کارم میخوابیدم. تعجب کردم که این موقع شب چه کسی تماس گرفته. حاج آقا در سفر بودند و تازه رسیده بودند. گوشی را برداشتم و دیدم آیتالله رئیسی است. گفتند: «در مسیر آمدن به حرم دیدم چند نفر زیرگذر پتو انداختهاند و چند ماشین هم آنجا پارک است. مگر من به شما نگفتم زائر بدون سقف نباشد؟» سریع به مدیر کل حراست آستان قدس گفتم بررسی کند. مشخص شد آنها عبوری بودند و برای زیارت آمدهاند. وقتی به حاج آقا گزارش دادم، متوجه شدم که ایشان موضوع را از دو کانال دیگر هم پیگیری کرده بودند. این نشان میدهد که مردم دغدغه ایشان بودند و این رفتارها برای خودنمایی نبود.
آیا خاطرهای از رابطه شهید آیتالله رئیسی با مقام معظم رهبری دارید؟
در مدتی که ما در آستان قدس بودیم، حضرت آقا دو نوبت به مشهد میآمدند. یک بار روز اول سال و یک بار هم در تابستان. در دیدارهایی که حضرت آقا با علما و روحانیون و خانواده شهدا داشتند، حضور آیتالله رئیسی در آستان قدس یک حس آرامشی به حضرت آقا داده بود. آیتالله رئیسی بسیار مورد احترام مقام معظم رهبری بودند و خودشان را سرباز آقا میدانستند.
چگونه شهید آیتالله رئیسی به دستورات مقام معظم رهبری عمل میکردند؟
ایشان بسیار دقت میکردند که دقیقاً به دستورات مقام معظم رهبری عمل کنند. وقتی ما با تیم برنامهریزی به ایشان گزارش میدادیم، اگر برنامهای با حکمی که آقا به ایشان داده بودند معارض بود، بلافاصله دستور اصلاح میدادند. آیتالله رئیسی همیشه مسُرّ دستورات آقا را اجرا میکردند و در هیچ جا حتی یک کلمه که حس ناامیدی بدهد یا دشمن بتواند از آن سوء استفاده کند، نگفتند.
شما به این نکته اشاره کردید که نباید بوی تفرقه و ناامیدی در جامعه پخش شود. دلیل این مسئله از نظر شما چیست؟
همین طور است. یک دلیلش امر ولی فقیه است. ایشان فرمودهاند حرفی نزنید که در جامعه بوی ناامیدی بدهد و رفتاری نکنید که مردم را نسبت به انقلاب ناامید کنید..
زمان انتقال شهید آیت الله رئیسی از آستان قدس به قوه قضاییه حواشی وجود داشت. میتوانید درباره دلایل و حواشی این انتقال بیشتر توضیح دهید؟
یادم است که ابتدا زمزمه شد که قرار است ایشان از آستان قدس جدا شوند و به قوه قضاییه بیایند. وقتی پیگیری کردم، آقای سید رضا موسوی گفت: «ما هنوز خبری نداریم، ولی حاج آقا بهشت امام رضا(ع) را رها نمیکند.» من گفتم: «که بیاید لبه پرتگاه جهنم.» او خندید و گفت همین طور است. بعداً دیدم ایشان خودشان در جایی چنین تعبیری را به کار برده بودند.
چرا ایشان تصمیم به پذیرش مسئولیت جدید گرفتند و چه عواملی در این تصمیمگیری نقش داشتند؟
ما دو مقوله داشتیم. یکی سال 96 بود که ایشان در تولیت بودند و شخصیتهای بزرگ دینی از مراجع و غیره بالاخره به ایشان قبولاندند که تکلیف دینی و شرعی شماست که کاندیدای ریاست جمهوری 96 بشوید.
چه زمانی این پیشنهاد به ایشان ارائه شد و چگونه به این تصمیم رسیدند؟
تصور میکنم آذر 95 بود که تعدادی از ائمه جمعه با ایشان مکاتبهای کرده بودند. ایشان تا قبل از آن به هیچ عنوان قبول نمیکردند. میگفتند من از بهشت رضا(ع) به جای دیگری نمیروم.
بعد از پذیرش این مسئولیت، چه تغییراتی در برنامههای شهید آیت الله رئیسی ایجاد شد؟
بعد که پذیرفتند لاجرم باید به امور تبلیغاتیشان میپرداختند. لذا به من مأموریت و مسئولیت دادند و گفتند: «من دیگر به آستان قدس نمیآیم.» همچنین تأکید کردند که هیچکدام از ما در هیچ جا به نام آستان قدس حق تبلیغ نداریم. مبادا به کسی به نام تبلیغات برای من از غذای حضرت بدهید!
حتی در سوم شعبان هم که آن سفره کذایی را پهن کردند، باید گفت که این سفره از قبل وقف شده بود و حضرت آیتالله رئیسی با رعایت مسائل مربوط به وقف، کمی آن را تعدیل کردند. زیرا وقف نیز حساسیتهای خاص خود را دارد. در آن روز هم حاج آقا حضور نداشتند و باز هم به بنده مأموریت دادند تا طبق نظر واقف عمل کنم. تمامی علما و آیتالله علمالهدی در آنجا حضور داشتند. من در آن جلسه عذرخواهی کردم و گفتم: «آیتالله رئیسی به خاطر مصالح جمهوری اسلامی و قوانین مربوطه، در اینجا حضور پیدا نکردند. حاج آقا بعد از آن جلسه با من دعوا کردند و گفتند: «من کاندیدای ریاست جمهوری بودم، تو نباید اسم مرا در آنجا میآوردی.» گفتم: «حاج آقا! به نفع شما صحبت کردم که تا این حد مقید هستید.» باز گفتند: «نباید اسم مرا میآوردید.»
شایعاتی مبنی بر استفاده از امکانات آستان قدس برای تبلیغات ایشان وجود داشت. نظر شما در این باره چیست؟
حرفهایی بود که بستههای تبرکی دم در خانهها دادهاند که به آقای رئیسی رأی بدهند. خدا را شاهد میگیرم که این تهمتها ظلم آشکار بود. ایشان حتی اجازه نمیداد که اسمش را ببرم و تأکید کرده که شما حق ندارید برای من تبلیغات کنید.
با وجود همه این محدودیتها برای تبلیغ نکردن از سوی شهید آیت الله رئیسی، چه واکنشی از سوی تیم آستان قدس نسبت به شما وجود داشت؟
در مجموعه آستان قدس، عزیزان زیادی بودند که به من اعتراض میکردند و میگفتند: «تو خیلی خشکه مقدسبازی درمیآوری.» گفتم: «هر طور میخواهید حساب کنید. بالاخره تولیت به من این طور دستور داده و تولیت هم به حکم رهبری است و من سرباز هستم و باید سربازی کنم.» سرچشمه همه اینها تقوای بالای ایشان و مراقبت از امر ولی بود.
در سال 96، آیتالله نوری همدانی به صورت ویژه از شهید آیتالله رئیسی حمایت کردند. میتوانید دراین باره برایمان بگویید که چرا آیتالله نوری همدانی اینقدر به این موضوع اهمیت دادند و رابطه بین این دو شخصیت چگونه بوده است؟
آیتالله نوری همدانی جزو مراجعی هستند که واقعاً باید گفت فدایی انقلابند. البته الحمدلله همه مراجع همینطور هستند، ولی ایشان ویژگیهای خاصی دارند. به نظر بنده، آیتالله رئیسی دستپرورده آیتالله نوری همدانی بودند و ایشان نیز به لحاظ فقهی و حوزوی به هوش و ذکاوت آیتالله رئیسی واقف بودند.
میتوانید مثالی از حمایت و تأثیر آیتالله نوری همدانی بر مسیر حرفهای شهید آیتالله رئیسی بیاورید؟
زمانی که ایشان کاندیدای خبرگان رهبری در استان خراسان جنوبی شدند، کسی نمیدانست که امتحان شورای نگهبان چقدر سختگیری میشود. بسیاری از شخصیتهای محترم علمی نتوانستند امتیاز لازم را کسب کنند. ولی آیتالله رئیسی با موفقیت این امتحان را گذراندند.
در جریان انتخابات خبرگان رهبری، علمای بیرجند از آیتالله نوری همدانی خواستند برای حمایت از شهید آیتالله رئیسی سخنرانی کنند. نتیجه این سخنرانی چه بود؟
آیتالله نوری همدانی از قم به تهران آمدند و با هواپیما به بیرجند رفتند. در آنجا در حضور جمعیت زیادی سخنرانی کردند و برای اولین بار از زبان یک مرجع شنیدیم که ایشان آیتالله رئیسی را به این عنوان خطاب کردند. این موضوع باعث شد که ما نیز جرئت پیدا کنیم و ایشان را آیتالله بنامیم.
واکنش شهید آیتالله رئیسی به این که او را با عنوان آیتالله خطاب کردید، چه بود؟
ایشان گفتند: «شما حق ندارید لفظ آیتالله را به کار ببرید.» ولی ما این عنوان را جا انداختیم و زمانی که به قوه قضاییه آمدم، در تمام صحبتهایم از لفظ آیتالله رئیسی استفاده کردم.
علاوه بر حمایتها، شهید آیتالله رئیسی در عرصههای علمی و دینی نیز فعالیتهای گستردهای داشتهاند. در این باره چه نظری دارید؟
ایشان در مشهد درس خارج فقه وقف را شروع کرده بودند که مبتلابه سازمان اوقاف و امور خیریه، آستان قدس رضوی، و نیز آستانهای قدس حضرت معصومه(س)، شاهچراغ(ع)، و حضرت عبدالعظیم(ع) است. در همه برنامههایشان نیز بهشدت مقید بودند که چندان تبلیغ نشود و اسمشان مطرح نشود، ولی وقتی خدا اراده میکند جلوههای خودش را نسبت به بندگان خاص خودش نشان بدهد، چنین تشییع باشکوهی انجام میشود.
شما تا پایان مسئولیت شهید آیتالله رئیسی در آستان قدس، مشاور و دستیار ایشان بودید، درست است؟
بنده قائممقام ایشان بودم.
قائممقام بودید و بعد در اواخر مسئولیت ایشان بهنظر میرسد که تغییراتی رخ داد. میتوانید توضیح دهید؟
اواخر به خاطر کسالت خانواده اجازه گرفتم و به تهران آمدم. دو سه ماهی گذشت تا به شهید رئیسی عرض کردم که یک نفر را بهجای من تعیین کنند. حاج آقا گفتند: «از همین تهران کار ما را راه بینداز.» کارها را راه میانداختم، ولی به هر حال قائممقام باید در مشهد حضور داشته باشد. موضوع را با ایشان مطرح کردم و ایشان هم بزرگواری کردند و آقای فاطمی امین را انتخاب کردند و به بنده نیز حکم دستیار و مشاور خود در آستان قدس را دادند.
پس این ارتباط تا آخرین روزهای حضور شهید آیت الله رئیسی در آستان قدس ادامه داشت؟
بله
حال آیتالله رئیسی پس از انتقال از آستان قدس به قوه قضاییه چطور بود و چگونه بحث ریاست ایشان در قوه قضاییه شکل گرفت؟
حرفهایی شنیده بودیم که افرادی برای این سمت مطرح هستند. جلساتی هم برگزار شد که بنده، آقای اسماعیلی و برخی از دوستان در آن حضور داشتیم. برخی از قضات ارزشی هم در این خصوص با دفتر حضرت آقا مکاتباتی داشتند. ظاهراً دیوان عالی این بحث را مطرح کرده بود. خیر، اینکه آیتالله رئیسی رئیس دیوان بشوند؟ خیر، در جمع قضات بحثی شده بود راجع به... بله، درست است. تعدادی از قضات دیوان عالی کشور این موضوع را مطرح کرده بودند. بعد از مکاتباتی که با دفتر حضرت آقا صورت گرفت، احساس کردیم ایشان به این اتفاق بیمیل نیستند.
آیا این بحث از طرف دیوان عالی کشور مطرح شده بود؟
اینکه آیتالله رئیسی رئیس دیوان بشوند؟ خیر. اما در جمع قضات بحثی راجع به این موضوع شده بود. تعدادی از قضات دیوان عالی کشور این بحث را مطرح کرده بودند. پس از مکاتباتی با دفتر حضرت آقا، احساس کردیم که ایشان بیمیل به این اتفاق نیستند.
واکنش شهید آیتالله رئیسی در این باره چه بود؟
وقتی در این باره با آیتالله رئیسی صحبت میکردیم، چیزی نمیگفتند. ماشاءالله کتمانشان هم بالا بود. در نهایت خبر موثقی دریافت کردیم و به ایشان گفتیم: «حاج آقا شما چه بگویید، چه نگویید، ما نشستهایمان را برگزار میکنیم و برنامههایمان را خدمتتان ارائه میدهیم.»
جلسات شما در تهران برگزار میشد؟
بله، آن موقع من در تهران بودم. جلسات را برگزار کردیم و جمعبندیها انجام شد و خدمت ایشان گزارش دادیم. خمیرمایه مرحله اول تحول قضایی از همین جلسات شروع شد. جلسات بسیار سنگینی برگزار شد و سپس دوباره با آیتالله رئیسی جلسه گذاشتیم. خود ایشان هم یک تیمی تعیین کردند که روی پایههای اولیه این موضوع کار کنند. سپس طرح به دفتر رفت و پس از چند بار رفت و برگشت و طی فرآیندهایی «مرحله اول تحول قضایی» ابلاغ شد که خوشبختانه در حال حاضر حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای محسنی اژهای نیز در حال تکمیل آن هستند.
به نظر شما چرا آیتالله رئیسی حتی تا چند روز مانده به قطعی شدن موضوع، آن را کتمان میکردند؟
به نظر بنده از ایشان خواسته شده بود که حرفی نزنند. این کتمان و رعایت مسائل حاکی از تقوای بالای ایشان بود.
تفضلات امام رضا(ع) به همه زائرین مشهور است. حتماً در آن دورهای که ایشان در آستان قدس مسئولیت داشتند نیز اتفاقاتی از این دست که امام رضا(ع) عنایتی کرده باشند، پیش آمده است. در این باره شما خاطرهای ندارید؟
اولاً به نظر من واژه «خادمالرضا» که رهبر عزیزمان در پیام تسلیتی که در پی شهادت ایشان صادر کردند، به کار بردند، بهترین و بزرگترین مدال برای ایشان است. عجیب بود که وقتی غبارروبی انجام میشد، همه علما با گلاب شستشو میدادند و چادری که باید روی مضجع منور امام(ع) بگذارند را قرار میدادند و بیرون میآمدند. ایشان باز هم همچنان اطراف قبر دور میزد، طوری که انگار دارد با معشوق خودش حرف میزند. سرش را میگذاشت روی سنگ قبر و گریه میکرد. تلویزیون هم صحنههایی را نشان داده است. حساسیتهای عجیبی نسبت به امام رضا(ع) داشتند.
میتوانید خاطرهای دیگر از این دوره بگویید؟
یک بار سردار حاج قاسم سلیمانی برای غبارروبی دعوت شده بود و ایشان هم آمدند. صحنهها واقعاً تکاندهنده بود. البته فیلمش را پخش کردند، ولی فیلم هم آن زبان لازم را برای بیان تمام آنچه که اتفاق میافتد ندارد. حاج آقا به من فرمودند که بگویید حاج قاسم بیاید داخل. برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب، که همیشه علما یا مراجع بزرگ برای غبارروبی مضجع منور حضرت رضا(ع) میآمدند، این بار یک مکلا برای غبارروبی دعوت شده بود. اولین مکلایی که برای غبارروبی مضجع منور وارد ضریح شد، حاج قاسم بود. رفتم خدمت ایشان و گفتم حاج آقا شما را صدا میزنند و میگویند بیایید داخل. حاج قاسم رفت و خم شد و زمین و بعد هم در را بوسید و رفت داخل و صحنههایی که همه در تلویزیون دیدند.
علاقه بین شهید آیتالله رئیسی و حاج قاسم سلیمانی چطور بود؟
علاقهای که شهید آیتالله رئیسی به شهید حاج قاسم داشتند از سر علاقهای بود که حاج قاسم به رهبری و حضرت سیدالشهدا(ع)، حضرت زینب(س) و قمر منیر بنیهاشم(ع) داشتند و آن ستاد عتبات را راه انداخته بودند. این دو خیلی به هم علاقه داشتند. هر بار هم که حاج قاسم برای زیارت به مشهد میآمد، با هم خلوتهایی داشتند.
درباره هیئت تعیین شده برای ثبت شفایافتگان در زمان آیتالله رئیسی توضیح دهید.
ایشان هیئتی تعیین کردند که آقای اسماعیلی و آقای منبتی هم جزو آن بودند.
آقای غلامحسین اسماعیلی؟
بله که الان رئیس دفترشان هستند. آقای اسماعیلی آن موقع در مسئولیت رئیس کل دادگستری استان تهران بودند باید از تهران میآمدند، چون خادم حضرت نیز بودند. قرار شد این هیئت شرح حال شفایافتگان را بگیرند و تبدیل به کتاب شود. داستان برخی از این شفایافتهها را که برای آیتالله رئیسی میگفتند، گریه ایشان را امان نمیداد.
میخواهید درباره بحث خادمیاری توضیحی بدهید؟
یک بار پرسیدند ما چند هزار خادم داریم؟ یک رقمی داده شد. حاج آقا فرمودند چرا ما جلوی این عدد را بگیریم؟ این چهار هزار میتواند بشود چهل هزار، چهل هزار بشود چهارصد هزار، چهارصد هزار بشود چهار میلیون و... چه افتخاری از این بالاتر که یک نفر احساس کند خادمیار حضرت است؟ او هم بازدارندگی دارد، هم عشق به حضرت و هر چقدر که او اوج بگیرد، معنویت اوج گرفته. بنابراین نشستی برگزار و جمعبندیای صورت گرفت و در نهایت چند نفر را اسم بردند و فرمودند که کار با آنها دنبال شود.
خودشان هم اولین جلسه را تشکیل دادند و تصمیم گرفته شد برای هر استان یک نمایندگی به نام «نمایندگی آستان قدس» ایجاد شود. آستان قدس قبلاً فقط در استانهایی نمایندگی داشت که موقوفه داشتند، ولی با این دستور آیتالله رئیسی تمام استانها دارای نمایندگی آستان قدس شدند.
نمایندگیها چگونه ایجاد شدند؟
به افرادی که در آن استان مقبولیت داشتند حکم نمایندگی میدادیم. برای افتتاح آن نمایندگی نیز بنده حضور پیدا میکردم و با حضور ولی فقیه معارفه صورت میگرفت و همه شخصیتها هم حضور داشتند. به این شکل طرح خادمیاری راهاندازی شد. کار خادمیاری این بود که در مناسبتهای مختلف، از جمله ماه رمضان، عید غدیر و... به نام حضرت رضا(ع) سفره میانداختند و اکثراً نیازمندان را دعوت میکردند، اما به این بسنده نشد.
خیرین نذورات خود را بهجای اینکه بیایند مشهد و در ضریح مبارک بیندازند، در همان استان ادا میکردند. به نام امام رضا(ع) جهیزیه تهیه میشد و زوج جوان با نام مبارک حضرت وارد خانه بخت میشد.
میتوانید مثالی از این طرح خادمیاری بزنید؟
نمایندگی آستان قدس همدان را آقای دکتر کارخانه که جزو اساتید بنام هستند بر عهده دارند. بنده برای معارفه ایشان رفتم. در میان جمعیت کثیر این مراسم خانواده شهدای هستهای، خانواده شهید همدانی، آیتالله موسوی که از علمای همدان هستند نیز حضور داشتند. پس از انجام معارفه، آقای کارخانه گفتند ما در اینجا چند نفر پزشک متخصص داریم که یک نفرشان میخواهد خاطراتش را از زمانی که خادمیار حضرت شده تعریف کند. یکیشان آمد و خیلی زیبا حرف زد. یک پزشک فوق تخصص بود که عمل قلب باز انجام میداد. ایشان میگفت چند نفر از نیازمندان استان را از یکی از روستاها به ما معرفی کردند. ما بررسی کردیم و دیدیم باید عمل قلب باز بشود. آزمایشات و بررسیهای لازم را انجام دادیم و او را به اتاق عمل آوردیم. قبل از اینکه آمپول بیهوشی به او زده شود، همه ما پزشکان به او گفتیم: «عزیز ما! آقای فلانی! ما خادمین حضرت رضا(ع) هستیم و میخواهیم به نام امام رضا(ع) شما را عمل کنیم.»
وقتی آمپول بیهوشی را زدند، اشک هنوز گوشه چشم مریض بود. عمل جراحی قلب باز با موفقیت انجام شد و به آیسییو و سیسییو منتقل و بعد هم مراحل دیگر انجام شد و در نهایت زمانی که میخواست از بیمارستان مرخص شود، یک قاب عکس از گنبد و بارگاه امام رضا(ع) به همراه یک گل به او داده شد و به او گفتیم این هدیه امام رضاست و افتخار ما این است که شما را به نام امام رضا(ع) عمل کردیم و بعد هم خداحافظی و تمام. اما این مریض تا آخر عمرش، نه خودش، نه خانوادهاش و نه حتی روستایش محبت امام رضا(ع) را فراموش نمیکنند. این یکی از نمونه برکات طرح خادمیاری بود که خدمت شما عرض کردم.
بفهمم که عددی نیستم
اقلیتی بودند که به ایشان بیحرمتی میکردند و حتی ناسزا میگفتند. به ایشان گفتم: «حاج آقا! باید امانتدار شما باشم، ولی برخی به شما بیحرمتی میکنند.» ایشان پاسخ دادند: «همانها را بیاور. من میخواهم همانها را گوش کنم تا بفهمم که عددی نیستم.» این نشان از تقوای بالای ایشان داشت و این که چگونه از فحشها به عنوان نقطه قوت در بعد معنوی استفاده میکردند تا خود را متذکر کنند که فقط نوکر مردم هستند.