استراحتش در شبانه روز اندک بود
گفتوگو با رئیس مجلس خبرگان رهبری
آیتالله محمّدعلی موحّدی کرمانی، متولد ۱۳۱۰ در کرمان، روحانی و سیاستمدار، نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری. وی اکنون با ۵۵ رأی و طبق آئیننامه داخلی مجلس خبرگان به مدت ۲ سال، از خرداد سال ۱۴۰۳، بهعنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. وی همچنین از سال ۱۳۹۱ امام جمعه موقت تهران است.
شما ریشه محبوبیتی که در تشییع جنازه شهید آیتالله رئیسی بروز و ظهور داشت را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه چیزی باعث شد که مردم چنین اقبالی به ایشان داشته باشند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. به نظر من مهمترین ویژگی آقای رئیسی اخلاصش بود. ایشان بهشدت مخلص بود. بنده ایشان را بری از هوای نفس دیدم. شاید مسئولیت را نیز به این دلیل پذیرفت که بتواند گامهای مؤثری برای اصلاح بردارد. در ارتباطاتی که با ایشان در هیئت رئیسه مجلس خبرگان و جاهای دیگر داشتم، اخلاص ایشان را احساس کردم.
خصوصیت دوم ایشان تبعیت و اطاعت از رهبری بود. ایشان معتقد به ولایت فقیه بود و برنامههایش را حول محور این اصل تنظیم میکرد.
ویژگی سوم آقای رئیسی، پرطاقتی و صبوری ایشان بود. صبر و تحمل زیادی داشت. خدا شهید بهشتی را رحمت کند. ایشان چیزی شبیه به شهید بهشتی بود و همانند او در برابر تمام تهمتها و ناملایمات صبوری و تحمل میکرد.
از این سعه صدر ایشان خاطرهای در ذهن دارید؟
بنده خودم در دیداری که جامعه روحانیت با ایشان داشت، حضور داشتم. ایشان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت بود. بنده در آن دیدار شانزده هفده پیشنهاد به ایشان دادم. یک یک پیشنهادها را برای ایشان برشمردم و گفتم شما باید این کارها را انجام بدهید. وقتی صحبتم تمام شد، ایشان دستش را گذاشت روی چشمش و گفت: «علی عینی.» اینکه توانست یا نتوانست مسئله دیگری است، ولی فردی دارای سعه صدر و پذیرای پیشنهادها بود. پیشنهادها را بررسی میکرد و نزد ولی فقیه میبرد و با نظر مقام معظم رهبری تطیبق میداد. هر کدام از پیشنهادها را که مطابق نظر و رضایت رهبری بود، تأیید میکرد.
بهشدت با پشتکار و خستگیناپذیر بود. من شنیدهام کل استراحتش در طول 24 ساعت فقط حدود دو ساعت بوده است. خودش را وقف خدمت و تلاش برای حل مشکلات کرده بود. البته ما در خصوص گرانی انتقاداتی به ایشان داشتیم و میگفتیم فکری به حال این گرانی کنید. گرانی کمرشکن شده و تورم روز به روز بیشتر میشود. ایشان هم این انتقاد را میپذیرفت، ولی معتقد بود اگر ما کارهای زیربنایی را انجام بدهیم، این مسائل هم بهتدریج حل میشود.
ایشان در مقطعی تولیت آستان قدس رضوی را عهدهدار بودند. چه تغییری از دوره تولیت ایشان به خاطر دارید؟
بنده با آقای طبسی که قبل از ایشان تولیت آستان را بر عهده داشتند روابط گرمی داشتم و ایشان نیز به بنده محبت داشت. آقای طبسی گاهی زنگ میزد و از من میخواست برای سخنرانی به مشهد بروم و چون با هم صمیمی بودیم، زمانی که به مشهد میرفتم، پذیرایی خوبی از بنده میکرد. ولی زمانی که آقای رئیسی عهدهدار تولیت شدند، پذیرایی ایشان بسیار سادهتر بود و این هم به این دلیل بود که روی درآمدهای آستان قدس رضوی که حکم بیتالمال را داشت حساس بود و سعی میکرد آن را خرج مصارف نیازمندان کند و به داد بیچارگان برسد. لذا ما هم نهتنها از این پذیرایی ساده راضی بودیم که خوشحال هم شدیم.
آن طور که شنیدم در آستان قدس مبلغ کلانی بهعنوان تولیت برای ایشان در نظر گرفته بودند، ولی ایشان به هیچ عنوان به این پول دست نمیزد و آن را به خود آستان برمیگرداند و صرف کمک به مردم میکرد. خرج کارهای عامالمنفعه میکرد. در مجموع ایشان فضائل بسیاری داشت و واقعاً حیف شد که از دست رفت.
ایشان در هیئت رئیسه خبرگان حضور فعال داشت؟
ایشان در آنجا نیز پویا بود و برنامه یا پیشنهادها اصلاحی نیز ارائه میداد و نسبتاً فعال بود. اگرچه دایره هیئت رئیسه خبرگان محدود است و بیشتر در خصوص مسائل مربوط به خبرگان بحث میشود، ولی در همان حد هم که بحث میکرد، فعالیت مؤثری داشت.
در رسانههای دشمن و گاه رسانههای داخلی این طور مطرح میشد که ایشان امید آینده برای جایگاه رهبری است. آیا چنین چیزی با ایشان مطرح شده بود؟
در خصوص اینکه با ایشان در میان گذاشته شده بود یا نه، اطلاعی ندارم. ولی بعید میدانم که ایشان برای این هدف اعلام آمادگی کرده باشد. چنین چیزی مطرح نبود. ممکن است افرادی به ایشان بهعنوان رهبر آینده نگاه کنند، ولی تصور میکنم اگر چنین صحبتی با ایشان میکردند، ایشان با تمام وجود رد میکردند.
ولی ایشان در رسانهها بابت این موضوع خیلی مورد طعن و آزار قرار میگرفت. حتی در مناظرههای انتخاباتی یکی از نامزدها گفت: «شما دچار سندرم صندلی بیقرار هستید و مرتب از این سِمت به آن سِمت میروید. چه تضمینی وجود دارد که ریاست جمهوری را هم برای یک سمت بالاتر رها نکنید؟» پس به نظر شما اصلاً چنین پیشزمینهای وجود نداشت؟
به هیچ وجه چنین چیزی مطرح نشده و من تصور میکنم ایشان برای کسب این جایگاه آمادگی نداشت و اگر هم پیشنهاد داده میشد، ایشان قطعاً رد میکرد. به نظر بنده اینها شایعاتی است که برای تخریب ایشان به کار میبردند که بگویند تو به پستی که داری قانع نیستی و دنبال جایگاههای بالاتر هستی. بالاترین پست بعد از ریاست جمهوری، رهبری است و حتماً تو میخواهی رهبر بشوی.
آیا نوع مواجهه ایشان پس از اینکه رئیسجمهور شدند، تغییر کرد؟ احتمالاً در خبرگان یا جاهای دیگر یکدیگر را ملاقات میکردید.
بله. به هر حال شکی نیست که آقای رئیسی چیزی را که به نظرش مصلحت نظام میرسید، انجام میداد. ممکن است موضع ایشان کمی تغییر کرده باشد، ولی تواضع داشتند. به نظرم آن تغییر هم بر اساس مصلحتاندیشی ایشان بود و صلاح را در این میدید.
چند روز پس از شهادت ایشان اجلاس جدید خبرگان رهبری که شما بهعنوان رئیس آن انتخاب شدید، برگزار شد و ایشان در آن اجلاس غایب بود. این فقدان چه انعکاسی در بین اعضای خبرگان رهبری داشت؟
قطعاً نمیتواند بدون تألم و تأثر باشد. فضا، فضای تألم و رنج و غم و اندوه بود و هر کس که وارد میشد، اولین صحبتش اظهار تألم از شهادت ایشان و یاران مظلومشان بود. ولی خب کاری نمیشد کرد، همه تسلیم بودند. به خواست خدا قطعاً این حادثه موجب برکاتی خواهد شد. یکی از این برکات همین مظلومیت ایشان بود که در این حادثه آشکار شد و این مظلومیتها آثار خودش را در جامعه خواهد گذاشت. کما اینکه در زمان شهادت آیتالله بهشتی هم همینطور شد. ایشان را هم در زمان حیات با حرفهایی که میزدند خیلی آزار میدادند، ولی ایشان صبوری میکرد و حرفی نمیزد. عدهای که بعد از شهادت شهید بهشتی متوجه شده بودند که چه ظلم بزرگی در حق ایشان کردهاند بر سر مزارش میآمدند؛ ناله و زاری و عذرخواهی میکردند.
به حق التولیه دست نمیزد
آن طور که شنیدم در آستان قدس مبلغ کلانی بهعنوان حق التولیه برای ایشان در نظر گرفته بودند، ولی ایشان به هیچ عنوان به این پول دست نمیزد و آن را به خود آستان برمیگرداند و صرف کمک به مردم میکرد. خرج کارهای عامالمنفعه میکرد