زندگی‌نامه شهید «راغب حرب» بنیان‌گذار حزب‌الله

شیخ مقاومت لبنان

شهید شیخ «راغب حرب» در سال ۱۳۷۲ق در روستای جبشیت و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. خانه «ابوراغب» محل رفت و آمد افراد مذهبی از جمله آیت‌الله محمدمهدی شمس‌الدین و آیت‌الله سید محمدحسین فضل‌الله بود. ابوراغب کشاورز متدینی بود که هرساله زکات محصولش را پرداخت می‌کرد و به تدین و تقوا معروف بود. «ابومالک» عموی شیخ راغب حرب، پس از استقرار در جبشیت نقش اساسی در گسترش فرهنگ اسلامی داشت. او کتاب‌های مهم اسلامی را از کویت می‌آورد و شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید را بارها مطالعه کرده بود. مادرش هم حتی قبل از تولد فرزندش علاقه داشت یکی از فرزندانش علوم دینی را فراگیرد. راغب یک سال پس از ازدواج پدر و مادرش به دنیا آمد و دوران کودکی را در زادگاهش گذراند.

تحصیلات
راغب از هفت سالگی وارد دبستان شد. او بسیار باهوش بود. زمانی که معلمانش از هوش و استعداد وی نزد پدر و مادرش تعریف کردند، ابوراغب بسیار خوشحال شد. مادرش زبان فرانسوی را زبان استعمار می‌دانست و این عقیده در وجود فرزندش نیز شکل گرفت. در روستای جبشیت تا مقطع دبستان وجود داشت و عالم دینی تأثیرگذاری هم نبود. با این حال حضور نیروهای نظامی سوریه که در آن جا پایگاه نظامی داشتند، فضای سیاسی خاصی ایجاد کرده بود. مادر راغب فرزندش را در 10سالگی برای ادامه تحصیل به «نبطیه» فرستاد.
راغب در طول تحصیل علاقه بسیاری به بحث و گفت‌وگو در مدرسه از خود نشان می‌داد. وی که از همان دوران، نظام لبنان را قبول نداشت و پرچم این کشور را رمز سلطه فرانسه و نشان استعمار می‌دانست، در ۱۵ سالگی به تحصیل علوم دینی علاقه‌مند شد.
 سفر به بیروت
راغب به شوق تحصیل دینی در سال ۱۳۸۹ق. (۱۳۴۸ش، ۱۹۶۹م) عازم بیروت و حوزه علمیه «المعهد الشرعی الاسلامی» در شرق بیروت رفت که علامه سید محمدحسین فضل‌الله مؤسس آن بود. علامه فضل‌الله پس از بازگشت از نجف، فعالیت‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای را در لبنان آغاز کرده بود که از جمله آن‌ها تأسیس حوزه علوم دینی «المعهد الشرعی الاسلامی» بود. وی رسائل، مکاسب و کفایه و خارج اصول و فقه را تدریس می‌کرد و بسیاری از شخصیت‌های جنبش مقاومت اسلامی لبنان تربیت شده این مدرسه هستند. راغب حرب نیز از نخستین طلاب این مدرسه بود.
در بیروت آرزوهای دینی، اجتماعی و سیاسی مهمی در روح راغب حرب شکل گرفت و برای تحقق آن‌ها به صورت هماهنگ تلاش می‌کرد. او به مسائل مسلمانان می‌اندیشید و جریان فلسطین را دنبال می‌کرد تا اینکه به ادامه تحصیل در نجف اشرف شوق پیدا کرد.

 سفربه نجف
راغب در سال ۱۳۹۱ق (۱۳۵۰ش، ۱۹۷۱م) عازم نجف اشرف شد. به اجتهاد میل نداشت. علم را با عمل و خدمت به مردم می‌خواست. می‌کوشید تا درسش را به سرعت تمام کند و به جبشیت بازگردد. او سه سال در نجف بود. تابستان سال ۱۳۹۲ق (۱۳۵۱ش، ۱۹۷۲م) در نجف اشرف با دختر عمویش ازدواج کرد و دو عالم بزرگ، سید محمدحسین فضل الله و محمدمهدی شمس‌الدین در مراسم عقد حاضر شدند.
راغب در نجف بر استفاده از تقویم هجری اصرار داشت، به گونه‌ای که حتی اگر از سال میلادی سؤال می‌شد، به قمری جواب می‌داد. به مراسم عاشورا توجه ویژه‌ای داشت و بارها از نجف برای زیارت امام حسین (ع) به کربلا می‌رفت و گاه این مسیر طولانی را پیاده طی می‌کرد. در سه سالی که در نجف اشرف بود، منطق، نحو، بلاغت و اصول فقه را فرا گرفت و در تابستان ۱۳۹۴ق. به لبنان بازگشت، در حال تحصیل اوایل کفایه و اواسط لمعه بود. در منطقه «سن الفیل» بیروت خانه‌ای اجاره کرد، ولی مدتی بعد دوباره به نجف برگشت، البته زیاد آنجا نماند و آن مدت را هم با فقر و سختی گذراند.

 آشنایی با سید عباس موسوی
آشنایی راغب با سید عباس موسوی به روزهای اقامت وی در نجف اشرف بازمی‌گردد. آنچه موجب این دوستی در نجف و استحکام روزافزون آن شد، وحدت فکری آن دو نفر بود. وجه تمایز راغب حرب و سید عباس از دیگر عالمان، تنها به خاطر فقه یا درک خاص آنان از پدیده اشغالگری دشمن صهیونیست نبود، بلکه این دو عالم مجاهد، دانش و اندیشه خود را به مدرسه سیاری تبدیل کردند و در میان امت مسلمان به حرکت درآمدند و احکام اسلام درباره اشغالگران و اتحاد در برابر دشمنان را به مسلمانان آموزش دادند و در این مسیر مواضع دلیرانه و صریح اتخاذ کردند، در اعتقادات خود پایدار ماندند و در بسیج جوانان در راه ارزش‌ها کوشیدند.
 ارتباط با امام خمینی(ره)
جناب سید علی اکبر محتشمی‌پور، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در سوریه می‌گوید: «در نجف اشرف از همه کشورهای اسلامی و عربی مثل عراق، لبنان، ایران، افغانستان، هندوستان، پاکستان و حتی برخی از کشورهای آفریقایی و کشورهای جنوب خلیج فارس مثل کویت، بحرین، عربستان و دیگر کشورها طلاب زیادی مشغول تحصیل بودند و با امام رفت و آمد داشتند. منتها در میان طلاب و دانشجویان علوم اسلامی، لبنانی‌ها خیلی برجسته‌تر و شاخص‌تر از دیگران بودند. آن‌ها دارای فرهنگ غنی و پویا و خوشفکر بودند. مسائل روز را خوب درک می‌کردند. در آن زمان مرحوم شهید سید عباس موسوی در نجف اشرف تحصیل می‌کرد. البته شیخ راغب حرب که شیخ مقاومت اسلامی نامیده می‌شد و به شهادت رسید، در نجف بود و برخی دیگر از چهره‌ها و شخصیت‌ها و طلاب لبنانی که در نجف اشرف زیاد بودند. آن‌ها که شاخص بودند و روحیه و فضای فکری خاص و نزدیک به حضرت امام رحمة‌الله‌علیه و نهضت ایشان داشتند، همان‌هایی بودند که نام بردم و رفت و آمدهایی با امام داشتند. منتها بر اساس تفکر و اندیشه حضرت امام در درس سایر مراجع از جمله شهید سید محمدباقر صدر هم شرکت می‌کردند».

 بازگشت به لبنان
راغب حرب در سال ۱۳۹۴ق بر اثر فشارهای حزب بعث عراق به لبنان بازگشت و ضمن ادامه تحصیلات حوزوی در مدرسه برج حمود، به برپایی جلسات هفتگی برای تربیت جوانان پرداخت. سال بعد، عازم روستای «الشرقیه» شد و از سال ۱۳۹۸ق (۱۳۵۷ش، ۱۹۷۸م) در زادگاه خود –جبشیت- به عنوان روحانی محل مستقر شد.
وی عوامل انحراف و تباهی را مادیگری، نبود شخصیت‌های متفکر و روشن نبودن قوانین و دستاوردهای اسلام می‌دانست؛ بنابراین تصمیم گرفت ماهیت اسلام واقعی را که مطابق قرآن کریم است، آشکار کند و شیوه‌های تربیتی اسلامی را در پیش گیرد؛ شیوه‌هایی که توانایی خود در بنای یک شخصیت بااراده و مخالف لاابالی‌گری و پوچی را به اثبات رسانده بود. او مایل بود با علم به احکام شرعی انسان‌ها را هدایت کند تا در همه کارها خدا را در نظر بگیرند و در راه رضای او گام بردارند و خود را از خشم و غضب او دور نگه دارند.

 ارتباط با امام موسی صدر
راغب در فکر تجدید حیات اسلام و تأسیس حزبی بود که نامش را «حزب الطلیعة الثورة الاسلامیة» گذاشته بود. او همراه بعضی از دوستانش به دیدار امام موسی صدر شتافت. خود در این خصوص می‌گوید: «امام صدر به گرمی از ما استقبال کرد. دکتر چمران هم نزد او بود. هنگامی که موضوع تنظیم حرکت اسلامی پیش آمد، امام صدر پیمان میثاق را بیرون آورد و گفت این پیمان ملی حرکت محرومان است و شما جزو نخستین کسانی هستید که از آن اطلاع پیدا می‌کنید».
راغب‌حرب پس از قرائت متن پیمان توسط امام صدر گفت: در این اساس‌نامه به اسلام تصریح نشده است! امام صدر جواب داد: این میثاق ملی است. راغب گفت: «از قوم عربی یاد شده است. امام صدر پاسخ داد: ما در محیط عربی زندگی می‌کنیم، پس لازم بود به آن اشاره شود».

همکاری با جنبش امل
با اعلام «حرکة المحرومین» توسط امام موسی صدر در سال ۱۳۵۴ ش. شهید راغب حرب همراه دوستان و مریدان خود همکاری با آن را در منطقه نبطیه آغاز کرد. حجت‌الاسلام سید ابوذر عاملی از همرزمان و همکاران شهید چمران در مؤسسه صنعتی جبل عامل در این خصوص می‌گوید: «... ما پس از تشکیل حرکت امل با شیخ راغب‌حرب آشنا شدیم. ایشان با ما همکاری زیادی داشت. بارها با شیخ به روستاهای منطقه نبطیه رفتیم تا جلسات هفتگی جوانان حرکت امل را اداره کنیم. شیخ راغب‌حرب صدای خیلی زیبایی داشت. به همین جهت در تمامی جلسات قرآن را خود تلاوت می‌کرد. این بخش از برنامه در حدود نیم ساعت طول می‌کشید. بعد از آن مسائل فرهنگی و سیاسی مطرح می‌شد...».
 
 شیخ راغب در میدان عمل
میدان عمل راغب در نبطیه جزوی از میدان عمل اسلامی او در لبنان بود. حرکت اسلامی او در بسیاری از حرکات اسلامی اثر گذاشت. نخستین اقدام راغب در جبل عامل، امر به معروف و نهی از منکر اهل شهر بود. کار اصلاح و تربیت مردم در خلال مواعظ، خطبه‌ها و دروس و در نماز جماعت، همان کاری بود که در جبشیت انجام داده بود. مدتی در منزل خانواده همسرش ساکن بود. سپس در خانه جدش و بعدها در منزل وقفی برای عالم دینی ساکن شد. مسجد، خانه محبوب او بود. به نماز در آن اصرار می‌ورزید، تبار خود را در آن جا پیدا می‌کرد. قرآن‌های قدیمی را که اوراق آن‌ها از بین رفته بود، جمع‌آوری می‌کرد و به صحافی می‌سپرد. ابتدای امر در سخنرانی مشکل داشت، مات و مبهوت می‌شد. گاهی از روی ورق می‌خواند، ولی سرانجام بر اثر استقامت و تکرار، از خطبای نامی شد. علاقه بسیاری به قرآن کریم داشت. در ابتدای خطبه و درس، آیات قرآن را می‌خواند و تفسیر آیات را بیان می‌کرد. به کودکان و جوانان اهمیت می‌داد.

 برپایی نماز جمعه
اقدام دوم شیخ برپایی نماز جمعه بود. پیش از آن نماز جمعه تنها در برج البراجنه بیروت به امامت دکتر محمدصادقی تهرانی اقامه می‌شد. ابتدا از طرح نماز جمعه استقبال نشد، چون بعضی از فقهای شیعه وجوب نماز جمعه را در زمان حاکم عادل (امام معصوم یا تالی تلو او در عصر غیبت) معتبر می‌دانستند. گاهی پنج یا هفت نفر برای نماز جمعه حاضر می‌شدند تا آنکه به تدریج جمعیت نمازگزاران افزایش یافت. نماز جمعه با وجود کمی علما در منطقه، فرصتی مناسب برای تجمع مؤمنان، جدای از فضیلت و ثواب آن بود. نماز جمعه ثمرات بسیاری داشت؛ از آشنایی مؤمنان با یکدیگر تا همکاری در بعد اجتماعی، مطرح شدن شئون سیاسی مختلف در منبر نماز جمعه و رشد جماعت مؤمنان و تربیت آنان در مجالس.
راغب سال‌ها بعد و با اشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی، به اقامه نماز جمعه ادامه داد و اعتقاد داشت یکی از پیام‌های اصلی نماز جمعه این است به مسلمان بیاموزد با دشمن متجاوز همکاری نکنند و روز جمعه از مهم‌ترین روزهایی است که با بهره‌گیری از آداب آن، می‌توان جامعه را براساس اصول و معیارهای صحیح ساخت و به صفوف مسلمانان انسجام بخشید.

سفر به ایران
راغب حرب در خرداد ۱۳۶۱ برای شرکت در کنفرانس نهضت‌های رهایی‌بخش عازم ایران شد. برنامه‌های این سمینار که نمایندگان بیش از ۳۵۰ هیئت نزدیک به 100 کشور اسلامی، آسیایی و آفریقایی در آن شرکت داشتند، یک هفته به طول انجامید. این هیئت‌ها به دعوت واحد نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ایران مسافرت کرده بودند.
حمله رژیم‌اسرائیل به لبنان با برگزاری کنفرانس همزمان بود. ارتش رژیم صهیونیستی با هدف اخراج رزمندگان فلسطینی از لبنان، روی کار آوردن رئیس جمهور مسیحی طرفدار اسرائیل و کاستن از قدرت نظامی و سیاسی سوریه در لبنان تهاجم گسترده‌ای را از زمین، هوا و دریا به این کشور آغاز و به خاطر عقب‌نشینی فلسطینی‌ها و جنبش امل تا دروازه‌های بیروت پیشروی کرد. منطقه شیعه‌نشین «ضاحیه» تنها منطقه‌ای در بیروت بود که ارتش اسرائیل نتوانست وارد آن شود و این موضوع سبب شد مجموعه‌های اسلام‌گرا بتوانند محل امنی برای حفظ اسلحه و نیروهای خود داشته باشند.
در کنفرانس تهران، ۷۹ شخصیت روحانی و غیرروحانی از لبنان شرکت کرده بودند. مهم‌ترین شخصیت‌های اصولی حاضر در کنفرانس، علامه سید محمدحسین فضل‌الله، شیخ راغب حرب و شیخ صبحی طفیلی بودند. شرکت‌کنندگان لبنانی خواستار کمک فوری ایران به مردم لبنان شدند.

شروع مقاومت
شهید راغب حرب پس از کنفرانس به جنوب لبنان بازگشت تا از جریان به طور کامل مطلع شود. جماعت مسلمین و بیشتر مسلمانان به دنبال راحتی بودند. شعله مقاومت ملی لبنان را راغب حرب برای نخستین‌بار در جبل‌عامل برافروخت و مقاومت در همه مساجد و در مراسم مذهبی به‌خصوص در عاشورا رشد کرد. اولین گامی که راغب در جبشیت برداشت، اعلام احکام دینی در خصوص وجوب جهاد و دفاع از اسلام در مقابل دشمن بود.
با حمله رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۶۱ش (۱۹۸۲م) به لبنان و اشغال این کشور، در جنوب لبنان علمایی مانند سید عبدالمحسن فضل الله، شیخ راغب حرب، شیخ حسین سرور و دیگران از روستاهای خود پس از اشغال بیرون نیامدند و شیخ راغب حرب دست به انتفاضه مردمی زد.

 آشنایی با انقلاب اسلامی ایران
راغب حرب در همان سال، بار دیگر به ایران سفر کرد. هدف او آشنایی با انقلاب اسلامی ایران بود. او وارد شهر قم شد و چند ماه در این شهر مقدس به سر برد. وی در کنگره ائمه جمعه و جشن‌های دهه فجر سال ۱۳۶۱ شرکت و در هفته قدس برای تبلیغ انقلاب اسلامی به کشورهای عربی و آفریقایی مسافرت کرد.
آیت الله حاج شیخ علی کورانی عاملی که در سفر دوم راغب حرب به ایران همسفر ایشان بود، در این خصوص می‌گوید: «من و شیخ راغب حرب در کنفرانس ائمه جمعه شرکت کردیم. شهید بزرگوار در تهران برای اهدای خون به رزمندگان اسلام به یکی از پایگاه‌های انتقال خون مراجعه کرد. آن‌گاه عازم اهواز و منطقه عملیاتی جنوب شدیم. سابقه آشنایی ما به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برمی‌گردد. در سال ۱۳۹۸ق (۱۳۵۷ش، ۱۹۷۸م) مدتی در درس تفسیر اینجانب که در منزلمان در شهر صیدا در جنوب لبنان برگزار می‌شد، شرکت کرد. ایشان از علاقه‌مندان و طرفداران انقلاب اسلامی ایران بود. پیش از پیروزی انقلاب در برگزاری نخستین تظاهرات در بیروت همزمان با روز عاشورا و در حمایت از انقلاب اسلامی با ما همکاری داشت».

 دستگیری و شکنجه
نیروهای اشغالگر افزایش نقش روحانیون و اقدام آنان برای بسیج مردم علیه اسرائیل را دریافتند. از برجسته‌ترین این روحانیون، راغب حرب بود که حرکت بسیج عمومی را در جبشیت علیه رژیم صهیونیستی آغاز کرد. اشغالگران تلاش کردند بر او فشار آورند. یک افسر اسرائیلی برای گفت‌وگو با وی به خانه‌اش رفت، اما او از دست دادن با افسر خودداری کرد. راغب حرب در آن زمان جمله‌ای گفت که بعدها شهرت یافت:
«مواضع ما سلاح ماست و دست دادن با دشمن به معنای به رسمیت شناختن او است».
جبشیت از نخستین روستاهایی بود که با تعالیم وی رودرروی اسرائیل ایستاد و تمام کالاهای اسرائیلی را تحریم کرد و زن و مرد در بیرون راندن مزدوران صهیونیست کوشش فراوان کردند.
 اسرائیل که متوجه شده بود پیروی کردن مردم از شیخ برای آن‌ها گران تمام می‌شود و شیخ هم رادمردی سخت و انعطاف ناپذیر است و افکارش بدون شک اهداف رژیم صهیونیستی و آمریکا در لبنان و منطقه را پایمال خواهد کرد، تلاش کرد به گونه‌ای نهضت نوپای انقلابیون لبنان را سرکوب کند، به گونه‌ای که دیگران بهراسند و از صحنه نبرد منزوی و خارج شوند.
نیروهای صهیونیستی شب جمعه ۲۸ اسفند ۱۳۶۱ (۸ مارس ۱۹۸۳م) منزل شیخ راغب حرب امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کردند. پس از انتشار خبر دستگیری امام جمعه جبشیت که در عین حال عضو هیئت شرعی مجلس عالی اسلامی شیعیان لبنان بود، اهالی جبشیت پس از اعتصاب و تظاهرات در مسجد شهر تحصن کردند. پس از آن اهالی روستاهای نبطیه دست به اعتصاب زدند و مؤسسات و مدارس و مغازه‌ها تعطیل شد. با اعتصاب سراسری مردم نبطیه، نیروهای اسرائیل در جنوب لبنان به حال آماده‌باش درآمدند. اول فروردین ۱۳۶۲ مسلمانان شهر نبطیه در تظاهراتی ضمن محکوم کردن اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیست‌ها و دستگیری شیخ راغب حرب و دیگر مردم جنوب لبنان، خواستار آزادی امام جمعه جبشیت شدند.
 ۲ فروردین ۱۳۶۲ (۱۱ مارس ۱۹۸۳) علمای جنوب لبنان تحصن خود را به عنوان اعتراض به دستگیری شیخ راغب حرب در حسینیه نبطیه آغاز کردند و در بیانیه‌ای خواستار آزادی امام جمعه شهر جبشیت شدند. در پی اعتصابات در نبطیه و جبشیت مردم منطقه بعلبک نیز دست به اعتصاب زدند و مغازه‌ها، مدارس و ادارات دولتی را تعطیل کردند. مردم شهرهای جنوب لبنان به خیل عظیم اعتصاب‌کنندگان پیوسته و سرانجام شیخ راغب حرب پس از ۱۷ روز اسارت عصر روز یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۶۲ (۲۵ مارس ۱۹۸۳) آزاد شد.
او پس از آزادی گفت: نیروهای صهیونیست چشم مرا بستند و دست بسته یک شب در شهر نبطیه نگه داشتند. آن‌ها گفتند می‌خواهند مرا به زندان انصار منتقل کنند، ولی مرا به صیدا بردند. بعد به مدرسة الشجره مرکز فرماندار نظامی اسرائیل در شهر صور بردند. آنجا بازداشت بودم تا روزی که مرا آزاد کردند. صهیونیست‌ها در بازجویی نظر مرا درباره صلح، شناسایی متقابل و مصلحت اسرائیل پرسیدند. پاسخ من این بود که هر انسان مصلحت خود و وطنش را مقدم می‌داند.

آزادی شیخ راغب
شیخ راغب حرب همان روز به شهر خود رفت. در میان استقبال هزاران نفر که شعار الله اکبر سر می‌دادند، وارد جبشیت شد. عازم مسجد شد و طی سخنانی گفت:
«من بسیار خوشحالم که با شما ملاقات می‌کنم... بهترین جمله‌ای که می‌توانم در اینجا بر زبان آورم کلمه «لا اله الا الله» است، همچنان که مسلمانان هنگام پیروزی و ورود مکه آن را بر زبان آوردند».

 شرکت در کنفرانس جنایات صدام
شهید راغب حرب آخرین بار اواخر سال ۱۳۶۲ش برای شرکت در کنفرانس جنایات صدام که از سوی مجلس اعلای شیعیان عراق در تهران برگزار شد، به ایران سفر و سخنرانی کرد که فرازی از آن چنین است: «... شاید برخی از کسانی که در این جا گرد آمده‌اند فقط از طریق مطبوعات با جنایات صدام آشنایی مختصری پیدا کرده باشند، لیکن ما خود گرفتار جنایات صدام بوده‌ایم. جنایات صدام منحصر به مردم عراق نیست و شامل حال همه مسلمین جهان است و من هر وقت درباره شهر نجف اشرف می‌اندیشم، سابقه تاریخی آن در ذهنم مجسم می‌شود. نجف اشرف شهری که گهواره علم و مرکز تجمع طلاب علوم و پرچمداران هدایت بوده در محاصره نیروهای صدام قرار گرفته و تعداد قابل ملاحظه‌ای از علمای این شهر به شهادت رسیدند و برخی دیگر پیوسته تحت تعقیب هستند. ما هر کجای دنیا قرار گرفته باشیم، همواره اخبار جنایات صدام در حق ملت مسلمان عراق را دریافت می‌کنیم...».

شهادت
راغب حرب پس از بازگشت به لبنان به منطقه جنوب رفت و کار خود را دنبال کرد. رژیم اسرائیل که تمام نقشه‌های شوم خود را بر باد رفته می‌دید، دست به جنایتی هولناک‌تر زد. نیمه شب جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ (۱۶ فوریه ۱۹۸۴) در حالی که شیخ راغب حرب پس از ادای نماز و سخنرانی در مسجد جبشیت به خانه‌اش می‌رفت، نیروهای اشغالگر قدس سر راه ایشان کمین کردند و با رگبار مسلسل او را به شهادت رساندند. دو مرد دیگر نیز که همراه وی بودند به‌شدت مجروح شدند. به گفته خبرنگاران شیخ راغب حرب پیش از مرگ فریاد زد: الله اکبر آن‌ها مرا کشتند.
پس از این حادثه جوانان جبشیت جنازه شیخ را به دوش گرفتند و در خیابان‌های شهرک به راه افتادند که ناگهان با آتش نیروهای امنیتی اسرائیلی رو به رو و پنج نفر زخمی شدند. رادیو فالانژها نیز گزارش داد: نیروهای اسرائیلی پس از این حادثه جبشیت را محاصره کردند. رژیم صهیونیستی فکر می‌کرد با کشتن شیخ راغب حرب و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم مظلوم لبنان می‌تواند جلو گسترش انقلاب اسلامی را بگیرد، ولی چنین نشد. شهید راغب حرب را در زادگاهش جبشیت به خاک سپردند. از این شهید بزرگوار هفت فرزند (پنج دختر و دو پسر) به یادگار مانده است.

 شهید راغب حرب در کلام امام خمینی(ره)
حضرت امام خمینی (قدس سره) در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۶۷، به مناسبت شهادت علامه سید عارف حسین حسینی رهبر شیعیان پاکستان پیامی خطاب به ملت مسلمان پاکستان و علمای اسلام ارسال داشتند. فرازی از این پیام مبارک به عنوان حسن ختام زندگی نامه شهید راغب حرب درج می‌شود: «.... تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده‌ایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، به‌خصوص در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد. همان‌گونه که یک روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیده‌ایم که برای یاری پابرهنگان زمین لحظه‌ای آرام و قرار داشته باشد و تا سرمنزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد و عارف حسینی این‌گونه بود و ملت‌های اسلامی حتماً دلیل این واقعه را دریافته‌اند که چرا در ایران مطهری‌ها و بهشتی‌ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز و در عراق صدرها و حکیم‌ها و در لبنان راغب حرب‌ها و کریم‌ها و در پاکستان عارف حسینی‌ها و در تمامی کشورها روحانیون دردآشنای اسلام ناب‌محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم هدف توطئه و ترور می‌شوند...».

منابع:
 فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «شیخ راغب حرب» 1396897
ویکی فقه 201450
اعلام الحربی للمقاوه الاسلامیه 25986
جماران 12023