سرمایه‌گذاری گستردۀ چین در آفریقا و جیبوتی به چه معنا است؟

آیندۀ چین در آفریقا و جیبوتی

برای بیش از سه دهه، آفریقا اولین مقصد سفر سالانه خارجی هر وزیر خارجه چینی بوده است. امسال این سنت با بازدید وزیر خارجه ، وانگ یی، از مصر، تونس، توگو و ساحل عاج ادامه یافت. قابل ذکر است که هر یک از این کشورها ساحلی هستند. با همه گمانه‌زنی‌ها  در مورد تأسیسات نظامی بعدی چین در آفریقا، هیچ یک از این کشورها به‌عنوان مکان‌های بالقوه در تحلیل‌های قبلی مطرح نبوده‌اند . بنابراین، منطقی است اگر بپرسیم  ملاحظات فعلی چین در مورد استقرار نظامی در آفریقا چیست.
جغرافیای سیاسی جیبوتی
هر تجارتی که از اروپا به آسیا می رود معمولاً از کانال سوئز می گذرد و بنابراین باید از تنگه 25 کیلومتری باب المندب در کنار جیبوتی عبور کند. در دورانی که دزدان دریایی سومالیایی خطری واقعی برای کشتی‌های کشتی‌رانی محسوب می‌شوند، جیبوتی مکان مناسبی را برای ارتش‌های خارجی فراهم می‌کند تا کشتی‌های خود را در حال گشت زنی در منطقه نگه دارند تا از حجم عظیم تجارتی که از دریای سرخ به خلیج عدن می‌گذرد محافظت کنند. این مکان برای مدت بسیار طولانی استراتژیک بوده است.
جیبوتی در سال 1883 به مستعمره فرانسه تبدیل شد، در منطقه‌ای که عمدتاً تحت تسلط امپراتوری بریتانیا بود، جیبوتی برای جلوگیری از انحصار قدرت انگلستان در سراسر دریای سرخ و کانال جدید سوئز که زمان سفر بین اروپا و آسیا را 10 روز کاهش می‌داد، بسیار مهم بود. در حالی که انگلیسی ها کانال را کنترل می کردند، فرانسوی ها کنترل تنگه باب المندب از جیبوتی را حفظ کردند و از دخالت بریتانیا در تجارت در منطقه جلوگیری کردند.
رئیس جمهور فرانسه، شارل دوگل، جیبوتی را بخشی از شبکه‌ای از پایگاه‌های نظامی می‌دانست که می‌تواند کشور را به عنوان سومین قدرت در منطقه پس از ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی تقویت کند. پس از دوره استعمارزدایی این کشور شروع به اجاره دادن منطق‌هایی از کشور به کشورهای دیگر کرد و اکنون چیزی بین 8 تا 11 پایگاه خارجی در این کشور وجود دارد.
حضور چین در جیبوتی
چین هم یکی از همین کشورهاست و پایگاه خود را در سال2017 افتتاح کرد. اهداف آشکار این تاسیسات مقابله با دزدی دریایی و آزادی دریانوردی است که بخشی از یک استراتژی، برای تامین امنیت کریدورهای تجاری، در کنار توسعه جایگزین‌هایی مانند مسیر طولانی‌تر اما کم مناقشه موزامبیک-آفریقای جنوبی می‌باشد.
حملات کنونی انصار‌الله یمن به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ و نا‌امنی مجدد در آب‌های سومالی، بار دیگر ارزش استراتژیک جیبوتی و نقش آن در منازعات استراتژیک دریای سرخ و تنگه باب المندب را ثابت می‌کند. علاوه بر این، در بحران سال 2011 لیبی، چین مجبور شد از 35000 شهروند خود با منابع بسیار کمی که در روی زمین داشت محافظت کند. شکستی که داشتن یک پایگاه آفریقایی را توجیه می کند.
واقعیت این است که پایگاه‌های نظامی می‌توانند نقطه اتکایی برای دولت‌های خارجی آنها در مواقع بحران باشند. در نیجر، ارتش ایالات متحده در تلاش است تا فضای دیپلماتیک لازم برای حفظ پایگاه هوایی 201 را ایجاد کند؛ یکی از بزرگترین سرمایه‌گذاری‌های ارتش ایالات متحده در این قاره، که توسط کودتای سال گذشته متوقف شده است. ارتش ایالات متحده اکنون در حال بررسی نقاط دیگر برای حضور در غرب آفریقا است، اما تاکنون موفقیت چندانی نداشته است. سفر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده به سواحل غرب آفریقا، ممکن است به خوبی بر این موضوع تأثیر گذاشته باشد، زیرا او در اوایل این ماه با رهبرانی در کابو ورد، ساحل عاج، نیجریه و آنگولا ملاقات کرد.
در همین حال، انگلیسی‌ها مجبور شدند در سال 2021 مذاکرات سختی را با کنیا انجام دهند تا اجاره پایگاه آموزشی خود را تمدید کنند، زیرا پایگاه‌های فرانسوی در سراسر ساحل بسته شده‌اند و مأموریت‌های سازمان ملل متحد نیز برچیده شده‌اند. به طور مشابه، تلاش های شکست خورده هند برای افتتاح یک مرکز نظامی در سیشل، نشان دهنده مسیر سفر در سراسر قاره آفریقا است.
از نظر تاریخی، میزبانی پایگاه‌های نظامی با درجات مختلفی از موفقیت در تقویت فعالیت‌های اقتصادی، سرمایه سیاسی قابل توجهی برای دولت‌های آفریقایی ایجاد کرده است. پایگاه‌سازی برای کشورهایی مانند جیبوتی نیز سودآور بوده است، جایی که طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول، تخمین زده می‌شود که 0.1 درصد از تولید ناخالص داخلی در سال 2020 را به خود اختصاص می‌دهد. علاوه بر این اما گوئله، رئیس جمهور جیبوتی معتقد است چشم اندازی از تبدیل جیبوتی به سنگاپور بعدی دارد. برای اینکه این اتفاق بیفتد، کشور به نیروی کار بزرگ و آموزش دیده نیاز دارد، درست مانند چین. برای چینی‌ها، جیبوتی فرصتی آسان برای افزایش حضور اقتصادی و سیاسی خود در منطقه ارائه می‌دهد.
 خط راه آهن آدیس آبابا-جیبوتی از پایتخت اتیوپی تا جیبوتی امتداد دارد. خط ریلی ساخت چین مردم و کالاها را بین دو کشور جابه‌جا می‌کند و جایگزینی مدرن برای مسیرهای دوران استعمار ساخته شده توسط فرانسوی‌ها است. چین جیبوتی را دروازه‌ای به قطب اقتصادی اتیوپی و مهمتر از آن بهبود صادرات نفت و تجارت از سودان جنوبی می‌داند. ساخت پروژه‌های زیرساختی بزرگ و گران‌قیمت در چهار بخش اصلی (راه، راه‌آهن، انرژی و ارتباطات) برای چین مشکل بزرگی نیست، زیرا به این معنی است که آن‌ها می‌توانند تجارت سودآور ۲۰۰ میلیارد دلاری چین در آفریقا را افزایش دهند.
سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی چین دسترسی این کشور به نفت را بهبود می‌بخشد که حدود 62 درصد از کل واردات نفت خام این کشور را تشکیل می‌دهد. با چنین سرمایه گذاری سنگینی، چین یک نیروی نظامی 700 نفره برای حفاظت از منافع خود در سراسر منطقه مستقر می‌کند و فعالانه هرگونه مخالفت احتمالی در جیبوتی را با تأمین مالی 40 درصد از پروژه‌های زیربنایی بزرگ این کشور مدیریت کرده است. این بدان معناست که علاوه بر 30 میلیون دلاری که سالانه برای پایگاه خود می‌پردازند، بانک‌ها و شرکت‌های ساختمانی چینی 14.4 میلیارد دلار دیگر از پروژه‌ها را در این کشور تأمین مالی می‌کنند.
به گفته دولت جیبوتی، داشتن چنین شریکی تنها می‌تواند به معنای چشم انداز اقتصادی خوب برای مردم آن باشد. چین با ساخت خط لوله آب از اتیوپی به رفع کمبود آب مزمن این کشور علاقه جدی نشان داد و همچنین در ساخت بزرگترین منطقه تجارت آزاد در آفریقا با ایجاد 15000 شغل برای جمعیت محلی کمک کرد. آنها در حال حاضر در حال ساخت نیروگاه های زمین‌گرمایی برای رفع کمبود برق در کشور و همچنین توسعه دو فرودگاه جدید هستند. چین در حال بازسازی جیبوتی از پایه است.
با توجه به هدف استراتژیک چین، توازن قدرت‌های خارجی در خدمت منافع آنهاست. به نظر می‌رسد که در جیبوتی یک طناب‌کشی جدید بین چین و آمریکا رخ خواهد داد و نفوذ اقتصادی چین در جیبوتی احتمالاً عواقب زیانباری برای سایر قدرت‌های نظامی خواهد داشت. با چند قطبی شدن جهان، جیبوتی به زمین بازی کشورهایی تبدیل شده است که نظم جهانی را شکل می‌دهند.
با این حال، پایگاه‌های نظامی می‌تواند برای دولت‌های آفریقایی که میزبان آن‌ها هستند نیز یک مسئولیت سیاسی داشته باشد . مردم آفریقا ، رهبران سیاسی و موسسات معمولاً به دلایلی در برابر پایگاه‌های خارجی محتاط هستند، چرا که ارتش خارجی ممکن است دستور کار داخلی یا حاکمیت دولت میزبان را تضعیف کند.
رویکرد سراسر آفریقا در مورد ایجاد پایگاه‌های خارجی به طور فزاینده‌ای مبهم است. یک تصمیم‌گیری در شورای صلح و امنیت اتحادیه آفریقا در سال 2016 به کشورها هشدار داد که در مورد اجاره پایگاه‌های خارجی احتیاط کنند، و این دیدگاه از آن زمان،  با توجه به بادهای متلاطم ژئوپلیتیکی که در بخش‌هایی از منطقه در حال وزیدن است، شدت یافته است. چین بدون شک نسبت به این تحولات حساس است و مانند سایرین نسبت به ماهیت ناپایدار این قراردادها مراقب خواهد بود.
چین چه فکری در سر دارد؟
آنچه محتمل‌تر است این است که چین به دنبال گسترش زیرساخت‌های بندرهای غیرنظامی موجود و ایجاد تأسیسات دو منظوره در بنادری است که در آنها سرمایه‌گذاری کرده است. مدل‌های دو منظوره، دسترسی به بنادر تجاری و تعدادی از ویژگی‌های گزینشی نظامی را تلفیق می‌کنند تا نشانگان نظامی سرمایه گذاری‌های استراتژیک چین را کم ‌رنگ کنند. به گفته چینی‌ها ، 100 بندر آفریقایی یا ساخته شده یا تامین مالی شده و یا در حال حاضر توسط کشتیرانی دولتی چین اداره می‌شود.
در واقع، به نظر می‌رسد که سفر وانگ به آفریقا برای ایجاد یک توافق پایگاه نظامی جدید نبوده باشد و بیشتر بر نشان دادن تعهد مداوم چین به تعاملات سطح بالا در این قاره اشاره دارد. با این حال، دلایل خوبی برای این باور وجود دارد که وانگ فرصتی برای گفتگو در مورد منافع امنیتی چین در زمان حضور در آفریقا داشته است. این ممکن است شامل خطوط کشتیرانی از طریق دریای مدیترانه و کانال سوئز با تونس و مصر، و منافع ماهیگیری و دزدی دریایی در سواحل توگو و ساحل عاج باشد. همچنین می‌توانست شامل بحث در مورد ابتکار امنیت جهانی چین به طور گسترده‌تر باشد.
در هر صورت، چین اکنون با آفریقای چندقطبی و قاطع روبه‌رو است که قدرت‌های خارجی را تحت فشار قرار می‌دهد تا منافع امنیتی خود را تحت عنوان امنیت برای چه کسی و از چه کسی روشن کنند. چین احتمالاً به تلاش برای حفظ یا پیشبرد منافع خود ادامه خواهد داد، اما به همان اندازه ای که به سیاست‌های محلی و روابط خاص آن احترام می‌گذارد ، دست بسته خواهد بود.