قلب فلسطین

امیدها به مقاومت کرانۀ باختری در ماه مبارک رمضان

در انتهای فیلم قلمروی بهشت (Kingdom of heaven) که روایتی از ماجرای فتح شهر قدس و شکست مسیحیان صلیبی توسط صلاح‌الدین ایوبی را به تصویر می‌کشید، فرماندۀ صلیبیان ناچار از پذیرش شکست به مذاکره با صلاح‌الدین نشست و در پایان مذاکره سؤال مهمی را از او پرسید: «قدس چه ارزشی دارد؟» صلاح‌الدین پاسخ داد: «هیچ!» آنگاه چند قدم به سمت سپاهیان خود برداشت. ایستاد. صورت خود را به عقب برگرداند و با لبخندی عمیق بار دیگر پاسخ داد: «همه چیز!»
شاید بتوان گفت این سکانس چند دقیقه‌ای و آن پرسش و پاسخ مهم، خلاصه‌ای از نزاع تاریخی بر سر بیت‌المقدس را برایمان روایت می‌کنند. بیت‌المقدس همه چیز است و پیش از آنکه بخواهد یک جغرافیا با ارزش صرفاً تاریخی و محل اختلافات دینی و مذهبی باشد، به یک موجود زنده و یک قلب تپنده می‌ماند. قلب تپنده‌ای که اکنون محور ایجاد و همبستگی ملت فلسطین در برابر رژیم اشغال‎گر صهیونیست است؛ انتفاضۀ دوم پس از ورود شارون به مسجدالاقصی و هتک حرمت آن آغاز شد. زمانی که دادگاه عالی رژیم در سال 2021 حکم به تخلیۀ خانه‌های محلۀ شیخ جراح در قدس شرقی داد، راکت‌های گروه‌های مقاومت از دل غزه زوزه کشیدند تا برای حق سایر فلسطینیان در کرانه بجنگند. اولین و مهم‌ترین علت آغاز عملیات طوفان‌الاقصی توسط فرماندۀ شاخۀ نظامی حماس، هتک حرمت مسجد‌الاقصی و زائران مسجد که همان ساکنین قدس و کرانه هستند بیان شد. حال می‌بینیم که با شدت گرفتن جنایت بی‌سابقۀ ارتش اسرائیل در غزه و نزدیک شدن به ماه رمضان، تعداد عملیات‌های استشهادی در کرانه نیز افزایش یافته و در پانزده روز منتهی به ماه مبارک تا زمان نگارش این متن، 5 عملیات استشهادی انجام شده است. قدس به عنوان قلب تپندۀ موجودیت ملت فلسطین، هویتی ویژه به این مردم چندپاره و دور از هم داده است. مردمی که گرچه در چند کشور و چند نقطه‌ی جغرافیایی خاک اشغالی خود آواره‌اند، اما همبستگی عجیبی حتی قوی‌تر از بسیاری از ملل جهان دارند. اکنون با وضعیت اسفناک غزه که در حال دست و پنجه نرم کردن با گرسنگی، نسل‌کشی و آوارگی است، قدس و کرانۀ باختری در شرف به عهده گرفتن یک نقش تاریخی دیگر هستند!
رژیم صهیونیستی همواره امیدوار بوده است تا به نفوذ امنیتی در سیستم تشکیلات خودگردان، حضور نظامی ارتش خود و مستقر کردن شهرک‌نشینان یهودی در مناطق فلسطینی، این بخش‌ها را تحت کنترل خود قرار داده و از بازآفرینی تجربۀ غزه جلوگیری کند. این روند در بازه‌ای از یک دهۀ اخیر به کام اسرائیل پیش رفت اما سرانجام به فرجام خوشی برای آن‎‌ها ختم نشد‌‌‌. احتمالاً بتوان سال‌های متوالی 2021، 2022 و 2023 را دورۀ کابوس رژیم در کرانه نامید.  درست در ابتدای 2023 بود که ارتش رژیم صهیونستی با هجوم وحشیانه به اردوگاه جنین، یازده نفر را به شهادت رساند و در پاسخ به این حمله طی یک عملیات استشهادی در قلب قدس در روز 27 ژانویه، 7 اسرائیلی به هلاکت رسیدند. آمارها در چند ماه منتهی به این عملیات نیز از خون‌بار بودن درگیری‌ها خبر می‌دهد. در سال 2022 طی تجاوزات ارتش اسرائیل به کرانۀ باختری، 151 فلسطینی به شهادت رسیدند که تقریباً دو برابر شهدای سال 2021 بودند.  رژیم صهیونیستی نیز بیشترین تلفات خود را در همین دوره متحمل شده است. از ابتدای سال 2022، 31 اسرائیلی طی عملیات‌های فلسطینی کشته شده‌اند و ارتش رژیم ادعا می‌کند حدود 300 بار به سمت سربازانشان شلیک شده که در مقایسه با 61 مرتبه شلیک در سال 2021، و 31 شلیک در سال 2020 آماری چند برابری است.
یکی از دلایل بسیار مهم افزایش درگیری و شکل گرفتن هسته‌های مقاومت در کرانه، به محاق رفتن راه حل دودولتی و تغییر تصویر مردم این منطقه از سرنوشت خود است. با افزایش شهرک‌سازی‌های غیرقانونی، ضعیف شدن تعاملات و مذاکرات سیاسی با تشکیلات خودگردان و از بین رفتن مشروعیت محمود عباس، مردم و به‌خصوص نسل جوان فلسطینی در کرانه راهی جز مبارزه‌ مسلحانه را پیش روی خود نمی‌بینند. حماس حدود صد روز پس از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی روایتی را از چرایی وجوب این عملیات منتشر کرد که در بخشی از آن بیان شده بود: «...حتی با وجود مسیر صلح و علی‌رغم قرارداد اسلو که در سال ۱۹۹۳ برای تشکیل یک کشور فلسطینی در کرانه و غزه با «ساف» بسته شد، اسرائیل عملاً این منطقه را نابود کرد و از طریق دو برابر کردن شهرک‌سازی و یهودی‌سازی کرانۀ باختری به‌ویژه بیت‌المقدس شرقی، حامیان دودلتی دریافتند با بن‌بست مواجه شده‌اند و این مسیر نتایج فاجعه‌باری را برای فلسطین به همراه داشت...» روشن است که از دید بسیاری از فلسطینیان، تلاش‌های منتهی به یهودی‌سازی قدس و کرانه با وجود این‌که قطعنامه‌های بین‌المللی این مناطق را به‌عنوان مناطق فلسطینی به رسمیت می‌شناسند، نه یک اقدام از سر تندروی و خلاف جهت حرکت رژیم بلکه تلاشی سیستماتیک است. این روند توسط تمامی نهادها رسمی و قانونی اسرائیل تایید شده و اقدامات نمایشی دولت آمریکا مانند تحریم تعداد بسیار محدودی از شهرک‌نشینان تغییری در فرایند ایجاد نخواهد کرد.
در این بین دولت راست‌گرا و افراطی نتانیاهو همه چیز را سرعت بخشیده و به تحولات کرانه حتی پس از 7 اکتبر، رنگ دیگری می‌پاشد. پیش از آغاز طوفان‌الاقصی افرادی مانند بن‌گویر و اسموتریچ آشکارا از الحاق کرانه و قدس به خاک اشغالی صحبت می‌کردند و شهرک‌سازی در طول مدت حاکمیت آن‌ها سرعتی تقریباً دوبرابر پیدا کرد. نتانیاهو زمانی که در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد، یک نقشه از مرزهای تاریخی فلسطین به همراه داشت که نوار غزه و کرانۀ باختری نیز جزو آن بودند؛ با این تفاوت که نام اسرائیل بر تمامیت آن نقشه درج شده بود.  پس از طوفان‌الاقصی نیز دستگیری‌های گسترده، هجوم‌های پی‌درپی و فشارهای امنیتی و انجام چند عملیات ترور، اقدامات نهادهای امنیتی و نظامی رژیم برای جلوگیری از شعله‌ور شدن آتش در کرانه بودند. تصویب ساخت 3400 واحد مسکونی جدید و از سرگیری تخریب خانه‌های فلسطینی نیز جزئی از سیاست پالس فضای عادی در اسرائیل است؛ گویی که آن‌ها بر تمامی روندها تسلط دارند و نقشه‌های پیشین خود را جلو می‌برند. اما آیا چنین ژستی می‌تواند رژیم را از واقعیتی که که درگیر آن است نجات دهد؟
افزایش عملیات‌های استشهادی، پاسخ‌های محکم‌تر گروه‌های مقاومت هنگام تهاجم رژیم به مناطق مختلف کرانه از جمله جنین نوید یک سازمان‌دهی دوباره را پس از بازداشت‌های گستردۀ سه‌ماهۀ اخیر می‌دهد. از سوی دیگر با آغاز ماه رمضان حضور مسلمانان در مسجدالاقصی شور دیگری خواهد گرفت و هرگونه تنش و التهاب در قدس، آتش را به جان کرانۀ آمادۀ اشتعال خواهد انداخت. روند روبه‌رشد التهابات در ماه‌های رمضان، به‌خصوص بعد از عملیات سیف‌القدس نوید یک رمضان بزرگ دیگر را می‌دهد. آیا همان طور که در آرایش گروه‌های مقاومت پس از برهم خوردن مذاکرات آتش‌بس، رویکرد تهاجمی جدیدی رؤیت می‌شود، شاهد به دوش گرفتن بار تاریخی دیگری توسط محافظان همیشگی قدس شریف خواهیم بود؟