در حافظه موقت ذخیره شد...
تأثیر حماسۀ طوفانالاقصی بر آرایش سیاسی
دوستی، دشمنی و چند چیز مهم دیگر
در کنار مسائل مالی و تسلیحاتی، اوکراین از همان ابتدای نبرد در تلاش بود تا با جلب حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک در سطح جهان، مسکو را دچار مشکلات حقوقی جدی در جوامع بینالمللی کند. اما چالش بسیار بزرگ اوکراین، عضویت دائم روسیه در شورای امنیت سازمان ملل و برخورداری از حق وتو است. در پی همین مسئله، هیچ یک از طرحهای پیشنهادی برای محکومیت تجاوز روسیه به خاک اوکراین مورد تأیید قرار نمیگیرد. در نتیجه کیِف بارها تلاش کرده است تا از طریق کشاندن طرح محکومیت روسیه به مجمع عمومی سازمان ملل متحد، آرای لازم را جمعآوری کند. البته جمعآوری این آرا مستلزم مذاکرۀ اوکراین و کشورهای متحدش با نمایندگان دولتهای مختلف است که جنگ در غزه با تبدیل شدن به نقظۀ کانونی جامعۀ جهانی، چنین تلاشی را تهدید میکند.
زلنسکی در همان ابتدای طوفانالاقصی موضعی را مبنی بر محکومیت حماس اتخاذ کرد. رئیسجمهور اوکراین ضمن مشابه خواندن عملیات نظامی دولت صهیونیستی با تلاش برای دفاع از کشور خود در برابر تهاجم روسیه، حتی زمانی که تلفات غیرنظامی فلسطینیان و نسلکشی اسرائیل موج یک جنبش بزرگ را در سرتاسر جهان به وجود آورد، از محکومیت مستقیم رژیم صهیونیستی خودداری کرد و تنها بر اهمیت جلوگیری از آسیب رسیدن به شهروندان غیرنظامی تأکید داشت. زلنسکی به وضوح میخواهد که مواضع خود را همسو با منافع ایالات متحده حفظ کند، اما در عین حال نمیتواند حمایت کشورهای حامی فلسطین را در جهت دریافت کمکهای بشردوستانه یا تقویت کارزار حقوقی خود علیه روسیه از دست بدهد. باید دید آیا در ادامه نیز او قادر به حفظ چنین تعادلی خواهد بود؟
بر خلاف کیِف، گویی مسکو کمی از راهبرد کلاسیک بیطرفی خود در منازعۀ اسرائیل-فلسطین فاصله گرفته و روابطش کما فیالسابق با تلآویو گرم نیست. پوتین مانند زلنسکی بلافاصله حملۀ حماس به رژیم صهیونیستی را محکوم نکرد. در عوض آن را نتیجل سیاستهای غلط و شکستخوردۀ آمریکا در منطقۀ غرب آسیا دانست. همچنین روسیه قطعنامههایی را تحت مفاد محکومیت حمله به غیرنظامیان، به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد که نامی از حماس در آنها برده نشده بود. البته این قطعنامهها از سوی آمریکا به بهانۀ حق مشروع کشورها برای دفاع از خود وتو شد. البته میتوان ارائۀ این قطعنامهها را به عنوان بخشی از ضدحملۀ دیپلماتیک روسیه به اوکراین قلمداد کرد. کرملین شاهد تلاشهای دولت کیِف برای جلب حمایت جامعۀ جهانی است و قصد دارد از طریق مسئلۀ فلسطین، مشروعیت بینالمللی خود را افزایش داده و کارزار سیاسی اوکراین را دچار مشکل کند.
البته این تلاش روسیه در ضمن خود، یک راهبرد بسیار بزرگتر و مهمتر را نیز پیگیری میکند. در نهایت، مسکو از دل جنگ با اوکراین یا هر مناقشه و تعامل دیگری، به کنکاش و جستوجوی سرنخهایی میپردازد که نویدی از یک نظم نوین جهانی بدهد. فرصتهایی که میتوانند موضع روسیه را در برابر قدرت رو به زوال ایالات متحده تقویت کنند، از چشمش دور نمیمانند. گسترش درگیری در منطقۀ غرب آسیا با محوریت جمهوری اسلامی ایران، ضمن تضعیف نفوذ آمریکا، کشور متحد روسیه را به یک قدرت جهانی بالفعل در نظم جدید تبدیل خواهد کرد. این امتیاز بسیار ارزشمندتر از منحرف کردن توجهات بینالمللی به سمت و سویی غیر از جنگ اوکراین خواهد بود.
روابط تهران و مسکو که طی جنگ اوکراین مستحکمتر از همیشه شد، اکنون جلوههای بیشتری را از خود نمایان میسازد. روسیه با خرید حجم زیاد تسلیحات و پهپادهای ایرانی برای استفاده از آن در نبرد شرق اروپا، دشمن شمارۀ یک اسرائیل را به یکی از بهترین دوستان خود تبدیل کرده است. دعوت از معاون سیاسی وزارت امور خارجۀ ایران، دکتر علی باقری کنی، در جریان سفر هیئت دیپلماتیک حماس به پایتخت روسیه نشان داد این کشور بر روی نقش سیاسی بازیگر اصلی محور مقاومت نیز حساب ویژهای باز کرده است. چنین ارتباطی این امکان را به روسیه میدهد که بتواند نقش یک میانجی را نیز در ارتباط با محور مقاومت ایفا کند.
در مقابل، ادامۀ حمایت از کیِف در طی نبرد چالشی است که ایالات متحده را مشغول خود کرده است. از یک سو منابع محدود آمریکا و از سوی دیگر روشن نبودن اینکه سرنوشت جنگ اوکراین چه زمانی و به چه نقطهای ختم میشود، سبب شده است واشنگتن نتواند آنگونه که نیاز است از متحد خود حمایت کند؛ همانطور که بایدن نیز طی یک مصاحبه اذعان کرد یکی از علل اصلی عقبنشینی ارتش اوکراین و شکست و سقوط شهر آودیوکا، ناتوانی آنها از حمایت مالی و تسلیحاتی لازم بوده است.
در همین حین که بستههای حمایتی از اوکراین و اسرائیل در گروی تایید کنگره باقی مانده است، آمریکا نیاز به یک ایجاد تعادل در سطح افکار عمومی جهانی دارد. از یک سو برای کمک به شرایط سیاسی کیِف و از سوی دیگر برای کاهش فشارها بر روی تلآویو، ایالات متحده باید تلاش کند که توجهات بیش از پنج ماه اخیر به مسئلۀ جنگ در اروپا معطوف شود. در غیر این صورت روسیه با پیشروی روزافزون خود که ریشه در برتری میدانیاش دارد، کیِف تنها را به ضعف بیسابقه خواهد کشاند. در حالی که کرملین هم توانسته امنیت خود را در شرق اروپا حفظ کند و همزمان با توسعۀ سیاسی در بین نیروهای مقاومت، موضع دشمن شمارۀ یک خود یعنی ایالات متحده را عقب رانده است.