پیامد انتخابات یازدهم اسفند چه بود؟
سیاست از ابتذال بیمناک شد
مبین لطفیزاده
آن چه در یازدهم اسفند چه در پای صندوقهای رأی و چه دور از آن رقم خورد، برای بسیاری از تحلیلگران و دنبالکنندگان سیاست در جمهوری اسلامی قابل پیشبینی نبود. تا حدی که در برخی موارد حتی از پیشبینیناپذیری گذشته و حیرتآفرینی کرده است. به نظر میرسد این صحنۀ نه چندان ساده وضعیت دوگانهای را در دل خود دارد که تحلیل و واکاوی آن را ضروری میکند. دوگانه به این معنا که این «پیشبینیناپذیری» از یک سو میتواند قرین به وضعیت ماهوی سیاست که متضمن ذاتی نامتعین است، تفسیر شود و در نتیجه ندایی از احیا و امید در سیاست امروز جمهوری اسلامی ایران سر دهد؛ از سوی دیگر میتواند نشانی از حذف قطعی سیاست از صحنۀ فعلی باشد. به این معنا که امکانِ تحلیل سیاسی اساساً سلب شده و وضعیت بایستی بر مبنای عوامل و عناصر روانشناختی و برساختی تفسیر شود.
در روزهای پس از انتخابات تا زمان نوشتن این متن، بسیاری از تحلیلگران سیاسی-اجتماعی با تمرکز بر «میزان و نحوۀ مشارکتِ» مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، دست به تحلیل زدند.
در این میان برخی با اشاره به میزان مشارکت تقریباً یکسان با انتخابات دورۀ گذشتۀ مجلس (سال 98)، علیرغم تجربۀ اتفاقات سال 1401 توسط جامعه و پیشبینی کاهش مشارکت، تحلیلهای امیدوارانه ارائه دهند.
از سوی دیگر برخی تحلیلگران با اشاره به مشارکت بسیار پایینتر از میانگین مشارکت دورههای قبلی و همچنین تعداد بالای آرای باطله، اوضاع را وخیم ترسیم کردند.
اما به نظر میرسد وجه دیگری که بایستی به طور جدی مورد توجه قرار گیرد، «نتایج صندوقهای رأی» است. نگارنده در اینجا قصد تحلیلهای جریانشناسانه ندارد؛ چرا که صحنه لااقل در این موضوع مشخص است. (جریانی که در دورۀ پیشین انتخابات مجلس قاطعانه توانست رأی مردم تهران و بسیاری از شهرستانها را از آن خود کند، در این دوره بسیار متزلزل از مردم رأی میگیرد و اقبال مردم به سمت افراد و جریانهای دیگر رفته است.)
اما چه چیزی اهمیت دارد؟ به نظر میرسد بیشتر از تحلیل «حادثۀ نتایج»، تحلیل «روند نتایج» اهمیت داشته باشد؛ و آن در یک کلمه خلاصه میشود: ابتذال! جریانی که تصور کرد و این تصور را بنا گذاشت که با دورهمی محفلی میتواند برای مردم تعیین تکلیف کند و مردم در نهایت هر چه آنها بگویند و هر لیستی که آنها بدهند سراپا گوش تمکین میکنند، سیاست را مبتذل کرد. جریانی که بر سر آرمانهای مؤسسین خود نایستاد و علیرغم شعارهای بزرگ درگیر بازی سهمیهخواهیهای لیستی شد و خود را به آن تقلیل داد، سیاست را مبتذل کرد. جریانی که مسئولیت کارها و عملکردهای خود را بر عهده نگرفت و یک روز دم از آشتی و روز دیگر دم از قهر با صندوق انتخابات زد، سیاست را مبتذل کرد. همه و همۀ این افراد و جریانها در روندی که طی شده است و اکنون به چنین وضعیتی رسیده است، مقصر هستند. مقصر هستند در این وضعیت که اگر همۀ جریانهایی که صحبت از آنها شد، لااقل دو سه نفر با سابقۀ طولانی فعالیت سیاسی در جمهوری اسلامی در هستۀ مرکزی خود داشتند، اکنون جریانها و افرادی برای صحنۀ سیاسی تعیین تکلیف میکنند که با ادبیات سیاست بیگانهاند و شخصیت سیاسی ندارند. این وضعیت دقیقاً نتیجۀ همان ابتذالها است. وقتی تصور کردند آنگونه و به نحو مبتذلی میتوانند پیروز شوند و بسیاری از امور را فرع بر «پیروزی» خود و جریان خود قرار دادند، اینگونه و به نحو مبتذلتری شکست خورده و سرافکنده شدند.
این وضعیتی که در صندوقها، در سیاست و در مردم مشاهده میکنیم، در عین اینکه نویدهای روشنی برای گذر از ابتذال قدیم به ما میدهد، اما بیمهای مهمی از حیث خطر گرفتاری به ابتذال جدید در دل دارد. ابتذال جدید که در آن سیاست از معنا تهی شده، فقر شخصیت سیاسی بیداد کرده و تصمیمهای سیاسی بر مبنای داشتن رتوریک قویتر، رسانۀ پرسروصداتر و سلبریتیهای مشهورتر اتخاذ میشوند.