غلبۀ نیروهای مستقل
روزنـــه امید
سید آرش وکیلیان
چهار سال پیش جوانان متعهد و متخصص از طریق سازوکارهای شایسته گزینی علمی نظیر «ازما» و یا در قالب فهرست های آرمانگرا نظیر «عدالتخواهان» مجتمع شدند تا دست به کاری بزرگ در انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه تهران، شمیرانات، ری، اسلامشهر و پردیس بزنند. اما عملیات دوقطبی سازی تصنعی اصولگرایان سبب شد که آنها شکست تلخ و سختی در انتخابات بخورند و عملا اغلبشان از فعالیت سیاسی کنار بکشند.
در سودای تکرار پیروزی قبلی، این بار برندگان انتخابات پیشین که ترکیبی نامتجانس از افراد مرتبط با آقایان حدادعادل، قالیباف و برخی شخصیت های اصولگرا با جبهه پایداری بودند، فهرستی را تهیه کردند که عده قابل توجهی از افراد وابسته اما ناکارآمد و سفارش شده را در برمیگرفت و حتی در حد فهرست چهار سال قبل چهره جوان متخصص و متعهد نداشت. این فهرست حتی فاقد یک مرام و هویت مشخص سیاسی و برنامه اقدام عملی بود.
اما این بار در غیاب اصلاح طلبان، هیچ توجیه اجتماعی و سیاسی برای تن دادن به این فهرست منتج شده از سازوکار پدرخواندگی نبود. لذا هشت گروه حامی جریان اصولگرایی یا نزدیک به آن در قالب دو فهرست امنا و صبح ایران به رقابت با فهرست اصلی ائتلاف پرداختند. همزمان فهرست ائتلاف در اثر درگیری های داخلی عوامل ناهمگون آن از یک سو و افشاگری های متعدد علیه برخی چهره ها و به خصوص سرلیست آن از سوی دیگر دچار بحران اعتبار و اعتماد اجتماعی شد.
در چنین شرایطی مردم که از سازوکار پدرخواندگی سیاسی و ارتقای سفارشی و سهمیه ای خسته شده بودند، در پی یک روزنه امید به فهرست های امنا و صبح امید اقبال بیشتری کردند به طوری که همه افراد مشترک این دو فهرست جزو سی نفر نخست انتخابات بودند اما برخی از چهره های نسبتا سرشناس فهرست ائتلاف جریان اصلی اصولگرایی و فهرست های جانبی آن نتوانستند جزو ۳۰ نفر باشند بلکه به دور دوم هم راه نیافتند. بدتر آنکه سرلیست فهرست ائتلاف از یک استاد جوان و مجری یک برنامه کم بیننده سیاسی کمتر رای آورد. گویی تقدیر چنین رقم خورده بود تا آنان که با منطق سهمیه بندی سفارشی وحید یامین پور را از فهرست سال ۱۳۹۸ اصولگرایان کنار گذاشتند این بار به سختی از خلف او شکست بخورند.
پس از شکست پدر خواندگی اصولگرایان در تهران و موارد مشابه آن از سوی اعتدالگرایان و اصولگرایان در شهرهای بزرگ دیگر کشور، شرایط آماده گشایش راهی نو در سیاست ورزی کشور است. این راه می تواند ایجاد احزاب سیاسی حرفه ای باشد که مستمرا به فعالیت سیاسی بر اساس یک مرام و برنامه مشخص بپردازند نه آنکه هر از گاهی در فصل انتخابات فعال شوند و بعد به خواب زمستانی بروند. همچنین ، ممکن است ادامه راه از طریق حمایت اصناف از نمایندگانی باشد که امور حوزه صنفی مشخصی را پیگیری کنند. یا آنکه سازوکار جانشین پروری بدیعی شکل بگیرد تا جوانان علاقمند به فعالیت سیاسی از طریق آن بتوانند رشد کنند. اما در هر صورت جمهوری اسلامی ایران نیازمند طرحی نوین برای موضوع نمایندگی است تا منتخبان مجلس آن نوعا با کمتر از ۱۰ درصد آرای حوزه انتخابیه برگزیده نشوند بلکه یک حمایت گسترده اجتماعی داشته باشند.