پس از اوکراین، ایالات متحده زنجیرۀ کشتار را برای جنگ نیابتی تایوان آماده میکند
دورخیز امریکا برای حمله به چین
Geopolitical Economy Report
واشنگتن فروش خطرناک سیستم ارتباطی Link 16 به تایوان را تأیید کرد. این حلقۀ نهایی چیزی است که ارتش ایالات متحده آن را «زنجیره کشتار ائتلاف فراملی» علیه چین مینامد و نشاندهندۀ تعهد به جنگ ترکیبی است.
در بسیاری از سنتها، وقتی بودا را نقاشی یا مجسمهسازی میکنند، چشمها آخرین قسمتی هستند که نقاشی میشوند و تنها پس از تکمیل چشمها است که مجسمه کاملاً زنده و قدرتمند میشود. ایالات متحده فروش یک بستۀ تسلیحاتی 75 میلیون دلاری به استان تایوان را تصویب کرده است که شامل فروش سیستم ارتباطی Link 16 میشود. به دست آوردن لینک 16 شبیه به نقاشی چشم برای بودا است: این حرکت نهایی سیستمهای نظامی و سکوهای تسلیحاتی تایوان را فعال و قدرتهای مرگباری به آن اعطا میکند. به تعبیر ارتش ایالات متحده، تایوان به آخرین حلقۀ مرگبار آنچه که مؤسسه نیروی دریایی ایالات متحده «زنجیره کشتار ائتلاف فراملی» برای جنگ علیه چین مینامد، تبدیل میشود.
لینک 16 دقیقاً چیست؟ لینک 16 یک سیستم کلیدی در زرادخانۀ ارتباطات نظامی ایالات متحده است. به طور خاص، این شبکه داده، تاکتیکی مقاوم در برابر پارازیت برای هماهنگی سیستمهای تسلیحاتی ناتو در عملیات مشترک جنگی است. اگر این فروش کامل شود نشان میدهد که دولت بایدن برای به راه انداختن جنگ گسترده با چین بر سر تایوان به همان اندازه جنگ روسیه و اوکراین، جدی و تزلزلناپذیر است. مهمتر از هر پلتفرم تسلیحاتی منفرد، این سیستم به ارتش تایوان اجازه میدهد تا تمام پلتفرمهای جنگی خود را با ارتشهای ایالات متحده، ناتو، ژاپن، کره، استرالیا ادغام و هماهنگ کند.
مرگبارترین پیوند
لینک 16 مرگبارترین بخش فناوری نظامی است؛ زیرا به نیروهای دریایی، هوایی و زمینی اجازه میدهد تا برای اثرات مرگبار با دیگران هماهنگ شوند. برای مثال، به بمبافکنهای هستهای رادارگریز استراتژیک (US B-1B Lancers، B-2 Spirits) اجازه میدهد تا با سکوهای جنگ الکترونیک و نظارت (EA Growlers، Prowlers، EP-3)، جنگندهها و بمبافکنهای (F-16، F-22، F-35) و همچنین انجام جنگ تسلیحاتی مشترک با ناوهای آمریکایی، فرانسوی، بریتانیایی، ناوشکنهای SDF ژاپن، ناوشکن2های موشکی هیون مو کره جنوبی، و همچنین رادارها و باتریهای موشکی تاد و پاتریوت هماهنگ شوند. همچنین امکان هماهنگی با ماهوارههای مدار پایین زمین و سایر ابزارهای نیروی فضایی را فراهم میکند. به عبارت دیگر، لینک 16 مغز و سیستم عصبی را برای اندامها و بازوهای مرگباری که مقامات تایوان به تشویق ایالات متحده به دست آورده و آماده کردهاند، تأمین میکند و قابلیت همکاری و کنترل ایالات متحده را تضمین میکند. این امر به طور مؤثر تایوان را برای استفاده به عنوان نوک نیزه و ماشۀ یک حملۀ جنگی چند ملیتی علیه چین آماده میسازد.
خنثی کردن صلح، کاشتن دندان اژدها
دکترین جنگ کنونی ایالات متحده علیه چین بر اساس جنگ توزیعشده، پراکنده و شبکهمحور است که در امتداد مجمعالجزایری که چین را در اقیانوس آرام محاصره کردهاند، انجام میشود. اینها «زنجیرههای جزیرهای» هستند که ایالات متحده روی آنها دندان اژدها یعنی دهها هزار سرباز مسلح به سکوهای حملۀ متحرک و موشکها را کاشته است. چیزی که قرار است با جنگ زیرسطحی، جنگ خودکار-خود مختار، سلاحها و حملات برد بلند هماهنگ شود. اندیشکدههای قدرتمندی مانند CSBA، CNAS، CSIS، RAND و پنتاگون بیش از یک دهه است که روی دکترین، جزئیات، لجستیک و اعتبارات این طرح فشرده کار میکنند و به شدت از آن حمایت کردهاند. فروش لینک 16 به تایوان بخش مهمی از این امر را تحقق میبخشد.
دکترین پراکندگی مبتنی بر مفهوم «سنگ-کاغذ-قیچی» است که انتشار شبکهای آن دقت چینی را تحتالشعاع قرار میدهد. ظرفیت چین برای دفاع از خود و محیط ساحلی آن با موشکهای دقیق، میتواند با حملات پراکنده و توزیعشده از سراسر زنجیره جزایر تضعیف شود.
این دکترین مدعی است که یک استراتژی ذاتاً بازدارنده برای دفاع از جزیره تایوان است اما این اقدامات به طرز آشکاری -مانند نمونه اوکراین- تهاجمی هستند. این مدل برای جلوگیری از جنگ نیست، بلکه برای فعال کردن آن است. بنابراین نشان میدهد که جنگ کامل تهاجمی علیه چین در سطوح تاکتیکی و عملیاتی در حال آمادهسازی است.
در سطح استراتژیک در CFR، CNAS و دیگر اندیشکدههای تأثیرگذار واشنگتن، صحبتها دربارۀ جنگ طولانیمدت با چین، استقرار سیستمها و مهمات موقعیتیابی و شناسایی پیش از جنگ و تشدید جنگ صنعتی به دلیل ضرورت اجتنابناپذیر جنگ با چین، ادامه دارد. این بحث شامل آمادهسازی برای اولین حمله هستهای به چین هم میشود. ایالات متحده احساس میکند که زمان و فرصت به سرعت در حال از دست رفتن است. اگر جنگ اجتنابناپذیر است، پس مشتاق است که جنگ را زودتر شروع کند. رند در سال 2016 هشدار داد که سال 2025 پنجرۀ فرصت پیروزی ایالات متحده در جنگ با چین است. پنجرۀ فرصت Minihan نیز به سال 2025 اشاره میکند و دیویدسون به سال 2027. سؤال واشنگتن در مورد جنگ با چین اما و اگر نیست بلکه چه زمانی و چگونه است و link 16 چگونه را آسانتر میکند و چه زمانی را نزدیکتر می سازد.
اما ایالات متحده درگیر در اوکراین، میتواند جنگ دو جبههای به راه بیندازد؟
دولت کنونی امریکا دارای روسهراسهای تندرو است که میخواهند به خونریزی روسیه در اوکراین ادامه دهند. خواهان جنگ طولانی با روسیه هستند. اعتقاد راسخ دارند که میتوانند جنگی دوسویه و چند جبههای به راه بیندازند. بسیاری از مقامات آمریکایی نیز معتقدند که جنگ با اوکراین و جنگ با چین به هم مرتبط هستند. آنها روسیه و چین را به عنوان یک محور واحد از «قدرتهای تجدیدنظرطلب» یعنی دشمنان رسمی میبینند که علیه ایالات متحده برای تضعیف به اصطلاح «نظم مبتنی بر قوانین» یعنی هژمونی ایالات متحده توطئه میکنند.
علاوه بر این، اگر ایالات متحده اوکراین را رها کند، این میتواند عزم و اراده مقامات تایوان را برای جنگ از جانب واشنگتن تضعیف کند. در اوایل جنگ، زمانی که دستاوردهای روسیه در اوکراین نامشخص بود، بیخیم لوئیز هسیائو (معاون رئیس جمهور منتخب فعلی تایوان) به طور علنی و برجسته ابراز خرسندی کرد که پیروزیهای اوکراین پیامی برای چین و همچنین اثبات مفهومی مؤثر بود. به این ترتیب، مقامات تایوان از حامیان اصلی جنگ نیابتی اوکراین بوده و هستند.
اما عکس آن نیز صادق است. بر اساس همین فرض، اگر ایالات متحده اوکراین را رها کند و از دست بدهد، این پیام روشن را به مردم جزیره تایوان میدهد که آنها قربانی بعدی خواهند بود.
ایالات متحده قصد دارد از نیروهای نیابتی برای جنگ علیه چین استفاده کند: تایوان، کره، ژاپن (JAKUS)، فیلیپین و استرالیا (AUKUS). بنابراین نمیتواند آشکارا ذهنیت حیلهگر، غیرقابل اعتماد و ابزاری خود را نشان دهد. واشنگتن نمیتواند آشکارا در اوکراین شکست خورده یا آن را رها کند. برای انجام این کار به بهانهای قابل قبول نیاز دارد. البته وضعیت آمریکا هم رو به وخامت است. به عنوان مثال، این کشور برای جنگ اوکراین به مهمات کرهای متکی است و کره جنوبی مهماتی بیش از مجموع کل مهمات اتحادیه اروپا به آمریکا و جنگ اوکراین تحویل داده است. علاوه بر این، ایالات متحده در حال حاضر در حال جنگ با خود است. روسیه آن قدر دشمن آمریکا نیست که چین است. جمهوریخواهان اکنون خواهان جنگ با چین هستند نه روسیه.
الی راتنر و البریج کولبی، دستیاران وزارت دفاع آمریکا، سالها در مورد نیاز به داشتن اسلحه و مهمات برای جنگ علیه چین نگران بودند. از زمان شیروع جنگ اوکراین، راتنر سخت تلاش کرده است تا هند را به زنجیرۀ تأمین صنایع دفاعی ایالات متحده بکشاند و ادعا میکند که موفق بوده است. مجتمع نظامی-صنعتی قابل توجه کره جنوبی برای جنگ ایالات متحده با چین به پیمانکاری فرعی تبدیل خواهد شد. مانند بسیاری از شرکتهای بزرگ که به عنوان پیمانکارانی فرعی برای جنگ در ویتنام عمل کردند. به عنوان مثال، هیوندا یک پیمانکار فرعی برای Halliburton/Brown & Root بود. اقتصاد کره به سادگی در حال بازگشت به ریشههای نظامی شرکتهای خود است.
اقتصاد کره جنوبی در حال حاضر به دلیل تحریمهای اجباری آمریکا علیه چین در حال رکود است. شرکتهای بزرگ الکترونیک به دلیل تحریم تراشه ، 60 تا 80 درصد از سود خود را از دست دادهاند. تحت چنین شرایطی، تولید نظامی و یا پیمانکاری فرعی تنها راه رو به جلو به نظر میرسد. به این ترتیب، ایالات متحده یک اقتصاد جنگی را به واسطه متحدان خود به راه انداخته است.
ماشین جنگ، اسطوره و سرکوب
الگوهای تاریخی فناوری به اولین ماشینها و اختراعات غرب برمیگردد: جرثقیل، قرقره، اهرم، همه جزء فناوریهای نظامی بودند. این الگو در مورد بسیاری از فناوریهای دیگر نیز صادق است، از جمله:
اینترنت که در اصل برای ایجاد ارتباطات نظامی در صورت حمله هستهای
GPS برای بمباران دقیق
تراشههای کامپیوتری مدار مجتمع و کوچکسازی مدارهای الکترونیکی برای قرار گرفتن در مخروط سیستمهای هدایت موشک
کامپیوترهای دیجیتال توسط آلن تورینگ در حالی که سعی در شکستن رمزگذاری نظامی داشت، طراحی شدند.
اجاقهای مایکروویو که در اصل فناوری راداری بودند، در ابتدا با عنوان «محدوده رادار» به بازار عرضه شدند.
کامپیوترهای آنالوگ برای محاسبات نظامی اختراع شدهاند.
سیستمهای بازخورد برای سیستمهای راهنمایی طراحی شدند.
انرژی هستهای آشکارا از سلاحهای هستهای ناشی میشود.
هوش مصنوعی نیز از ابتدای پیدایش برای مدیریت خودکار نبرد، به ویژه برای فعال کردن حملۀ دوم پس از نابودی انسانها، در نظر گرفته شد. جنگ هوش مصنوعی با تحریمهای ایالات متحده بر تراشهها و محاسبات مرتبط با هوش مصنوعی، همراه با مسابقۀ الگوریتمی برای سرکوب مخالفان در حوزه اطلاعات، در حال انجام است. جنگ و تجارت در غرب ارتباط پیچیدهای با یکدیگر دارند و جنگ اولین اهرمی است که وقتی اقتصاد به شدت دچار رکود میشود یا نیاز به تقویت دارد مورد استفاده قرار میگیرد.
آیا امکان صلح وجود دارد؟
ایالات متحده باید خیالپردازیهای نومحافظهکارانۀ خود در مورد امپراتوری هژمونیک جهانی را کنار بگذارد و به آرامی عقبنشینی کند تا صلح برقرار شود. واشنگتن باید با حسن نیت با روسیه مذاکره کند و روند کاهش تنش نیروهای نیابتی خود را در اوکراین و همچنین در فلسطین و اقیانوس آرام آغاز کند. این کشور باید به دنبال همکاری برد-برد در نظمی چندجانبه بر اساس قوانین بینالمللی و همزیستی متقابل باشد، نه «نظم مبتنی بر قوانین» خود از بالا به پایین.
این کشور باید به اصل چین واحد احترام بگذارد، به دخالت خود در امور چین پایان دهد و از آمادهسازی و تحریک جنگ با چین دست بردارد. با این حال، طبقه حاکم ایالات متحده حاضر به انجام این کار نیست و فقط چند اهرم برای کشیدن باقی مانده است. اهرم نظامی نزدیکترین و آمادهترین است. همانطور که مارتین لوتر کینگ جونیور گفت: «ایالات متحده بزرگترین تأمینکنندۀ خشونت در جهان است.» مانند یک مست از قدرت واشنگتن مصمم است با دعوا بیرون برود. این مبارزه میتواند شامل اولین حمله هستهای باشد. فلسطین نشان داده است که سعی خواهد کرد از چه چیزی خلاص شود: نسلکشی وقیحانه با تماشای تمام جهان.
موضوع دیگر جنگ یا صلح در اوکراین نیست. کرت کمپبل، معاون وزیر امور خارجه امریکا، اوکراین را «میدان متحد» جنگ با چین میبیند. او از امکان «سمفونی باشکوه مرگ» در آسیا لذت میبرد. البته کودا یک فرمت کرکننده از سکوت در سراسر سیاره خواهد بود. مگر اینکه این راهپیمایی جنونآمیز به سمت جنگ را متوقف کنیم.