اگر چین تصمیم به تصاحب تایوان بگیرد آمریکا چه چیزهایی را از دست می‌دهد؟

بحران تایوان از نظرگاه امریکا

واشنگتن و متحدانش در دهۀ آینده با فجایع ژئوپلیتیک بسیاری روبرو خواهند بود اما در مقایسه با آنچه که در صورت ضمیمه شدن تایوان به چین یا حملۀ چین رخ خواهد داد از درجه اهمیت کمتری برخوردارند.

فارن افرز
دفاع از دموکراسی
در سال 1996، تایوانی‌ها برای اولین بار به طور مستقیم رئیس‌جمهور خود را انتخاب کردند که حداکثر دورۀ تصدی او از دو دورۀ شش ساله به دو دورۀ چهار ساله کاهش یافت. چهار سال بعد، آن‌ها یک رئیس جمهور از حزب مخالف را انتخاب کردند و به انحصار سیاسی کومین تانگ پایان دادند، حزبی که از سال 1945 بر جزیره حکومت می‌کرد. تایوان توسط واحد اطلاعات اکونومیست به عنوان هشتمین کشور «کاملاً دموکراتیک» در جهان رتبه‌بندی شده است، که بالاتر از هر کشوری در آسیا و حتی دموکراسی‌های بسیار قدیمی‌تر بریتانیا و ایالات متحده است. تایوان هم‌چنین با وجود نابرابری نسبتاً کم در توزیع درآمد علی‌رغم داشتن بالاترین درآمد متوسط، یکی از عادلانه‌ترین جوامع از نظر اقتصادی را در همه جا دارد. تولید ناخالص داخلی سرانه آن در سال 2023 از ژاپن پیشی گرفت.
بر اساس شاخص برنامۀ توسعۀ سازمان ملل، تایوان از نظر برابری جنسیتی در رتبه ششم جهان قرار دارد. زنان بیش از 40 درصد از کرسی‌های مجلس ملی تایوان را در اختیار دارند که بالاترین درصد در آسیا و بسیار بالاتر از ایالات متحده است که تنها 28 درصد از اعضای کنگره را زنان تشکیل می‌دهند. تایوانی‌ها دو بار یک رئیس جمهور زن انتخاب کرده‌اند.
اغراق کردن دربارۀ اهمیت دموکراسی تایوان، با توجه به واقعیت‌های سیاسی در سراسر تنگه تایوان، که در آن بیش از 1.4 میلیارد نفر که در بسیاری از سنت‌های زبانی و فرهنگی مشترک هستند، دشوار است. بسیاری از شهروندان چینی از انتقال سیاسی تایوان از حکومت نظامی به دموکراسی الهام گرفته‌اند؛ چیزی که می‌تواند الگویی برای آیندۀ چین ارائه دهد. از ترس چنین نتیجه‌ای، مقامات پکن مدت‌ها است سعی کرده‌اند تایوان را به گونه‌ای تقبیح کنند که از اشکال حکومت‌داری غربی تقلید می‌کند. اما به نظر می‌رسد این حزب کمونیست چین است که با چسبیدن به سیستم مارکسیست-لنینیستی خود -یک مدل سیاسی وارد شده از اروپا- این کار را انجام می‌دهد.
جنگ چیپ‌ست‌ها
تسلط چین بر تایوان، تولید نیمه‌هادی‌ها را نابود می‌کند و این تقریباً یعنی ستون فقرات هر صنعت مهم استراتژیک امروزی و شریان حیاتی دنیای کلان‌دادۀ ما. این سیاره اکنون سالانه حدود 600 میلیارد دلار تراشه تولید می‌کند. این تراشه‌ها به محصولاتی -از تلفن‌های هوشمند گرفته تا ماشین‌ها و ابررایانه‌ها- ختم می‌شوند که در مجموع چندین تریلیون دلار ارزش دارند و خدمات ارائه‌شده توسط این دستگاه‌ها سالانه به ده‌ها تریلیون می‌رسد. آخرین نسل تراشه‌ها یعنی آن‎‌هایی که مدارهای پنج نانومتری یا کوچکتر دارند، تنها در دو مکان تولید می‌شوند؛ توسط شرکت تولید نیمه‌هادی تایوان یا TSMC و تا حد بسیار کمی در کره جنوبی توسط سامسونگ. تایوان اکنون نیمی از ظرفیت تولید جهانی را برای تمام نیمه‌‎هادی‌ها و نسبت بسیار بالاتر -شاید 90 درصد- برای پیشرفته‌ترین تراشه‌ها را در اختیار دارد. به عبارت دیگر، سهم تایوان در بازار نیمه‌هادی‌های پیشرفته تقریباً دو برابر سهم نفت تولید شده توسط اوپک است.
همان‌طور که انرژی ارزان روسیه برای چندین دهه به صنعت آلمان دامن زد، نیمه‌هادی های تایوانی فراوان نیز باعث پیشرفت فناوری جهانی، رونق هوش مصنوعی و ظهور غول های فناوری تریلیون دلاری ایالات متحده مانند اپل، گوگل، مایکروسافت و انویدیا شده است. به لطف افزایش بهره وری تولیدکنندگان تایوانی، هزینه های واحد قدرت محاسباتی در دهه‌های اخیر به طور تصاعدی کاهش یافته است. به عنوان مثال تراشه‌های پیشرفته‌ای که در آخرین نسل گوشی‌های هوشمند اپل استفاده می‌شوند، قیمتی کمتر از 100 دلار دارند. ترکیب قابلیت‌های محاسباتی پرقدرت با هزینه‌های واحد پایین، چرخه‌ای از کشف و بهره‌وری را ایجاد می‌کند.
همان طور که اریک اشمیت، رئیس سابق گوگل، در مصاحبه با فارن افرز بیان کرد: «هواپیماهای سریع‌تر هواپیماهای سریع‌تر نساخته‌اند، اما رایانه‌های سریع‌تر به ساخت رایانه‌های سریع‌تر کمک می‌کنند.»
برخلاف نفت و گاز، کالاهایی که منبع آن‌ها را می‌توان به راحتی تغییر داد، چنین قابلیت تعویضی برای نیمه‌هادی‌های سطح بالا وجود ندارد. ساخت و فعال‌سازی تأسیسات تولید تراشه‌های پیشرفته برای جایگزینی کارخانه‌های ریخته‌گری تایوانی سال‌ها طول می‌کشد. هر ماه تأخیر در ازسرگیری عرضۀ تراشه در سطوح قبل از بحران می‌تواند باعث افزایش زیان‌های اقتصادی جهانی و توقف پیشرفت در زمینه‌های حیاتی، از پزشکی گرفته تا علم مواد شود.
از دست دادن دسترسی به نیمه‌هادی‌های تایوانی پنج تا ده درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را کاهش می‌دهد. حتی اگر چین کارخانه‌های ریخته‌گری تایوانی را دست‌نخورده تصرف کند، آن‌ها احتمالاً برای رسیدن به سطح تولید قبل از جنگ به شدت مبارزه می‌کنند. اختلال در برق، به‌روزرسانی‌های نرم‌افزاری، و تأمین تجهیزات خارجی، تعمیر و نگهداری و مهندسی، کارخانه‌های تراشه‌های تایوان را تحت فشار قرار می‌دهد. برای ماه‌ها یا حتی سال‌ها، تأسیسات تولیدی اشغال‌شده، به‌ویژه با توجه به تحریم‌های اقتصادی پس از جنگ که دموکراسی‌های جهان اعمال خواهند کرد، با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
تشنج اقتصادی جهانی که به دنبال قطع تراشه‌های تایوانی ایجاد می‌شود، می‌تواند از تشنج ناشی از بحران مالی جهانی و همه‌گیری کووید-19 فراتر رود. اگر کارخانه‌های تراشه‌های تایوان به نحوی دست‌نخورده باقی بمانند و فعال بمانند، پکن تقریباً تمام عرضۀ پیشرفته‌ترین نیمه‌رساناها را در جهان کنترل می‌کند. از سوی دیگر، اگر آن‌ها برای از سرگیری فعالیت‌ها تلاش کنند، که احتمال زیادی هم دارد، جهان باید به تراشه‌های نسل قدیمی‌تر بسیار پایین‌تر رضایت دهد؛ تراشه‌هایی که چین در مسیر تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکنندۀ آن است.
مطمئناً اگر تراشه‌های گران‌قیمت تایوان از بازارهای جهانی ناپدید شوند، اقتصاد چین دچار شکست‌های بزرگی خواهد شد. اقتصاد بقیه کشورهای صنعتی نیز همین طور است. حاکمان مارکسیست-لنینیست پکن، که قدرت را با مجموع صفر در نظر می‌گیرند، ممکن است این را هزینه‌ای قابل پرداخت بدانند؛ به خصوص اگر چین در نهایت به عنوان تولیدکنندۀ پیشروی تراشه در جهان ظاهر شود.   
نظمی به سوی بی‌نظمی
خواه از طریق جنگ آشکار یا اجبار شدید، الحاق تایوان به چین بر خلاف میل جمعیت 24 میلیون نفری آن، نظم جهانی را به شکلی که از زمان جنگ جهانی دوم دیده نشده است، مختل خواهد کرد. برای شروع، پکن ممکن است پس از الحاق تایوان متوقف نشود. همان طور که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در اوکراین نشان داد، چین در حال تصرف زمین در بوتان و درگیری‌های مرزی با هند است. این کشور اختلافات خود را با همۀ همسایگان دریایی خود دنبال می‌کند. هم‌چنین فعالانه ادعاهای ژاپن در مورد جزایری را که توکیو اداره می‌کند و ادعاهای ارضی پنج دولت دیگر در دریای چین جنوبی را به چالش می‌کشد. نقشه‌های رسمی، تبلیغات و بیانیه‌های رسمی، مشروعیت حاکمیت ژاپن بر زنجیره جزایر ریوکیو - از جمله اوکیناوا - و کنترل روسیه بر بخش‌هایی از شرق دور را زیر سؤال می‌برند.
اگر تایوان تحت کنترل پکن باشد، ژاپن در موقعیت بسیار ضعیف‌تری برای دفاع از خاک خود قرار خواهد گرفت. سقوط تایوان برای فیلیپین و دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی بدتر خواهد بود. پکن این قدرت را خواهد داشت که دسترسی ایالات متحده به آسیای شرقی، آسیای جنوب شرقی و اقیانوس هند، ساحل پرجمعیت‌ترین و از نظر اقتصادی فعال‌ترین بخش جهان، را پیچیده کند. همان‌طور که هنری کیسینجر زمانی گفت: ایالات متحده ممکن است شبیه «جزیره‌ای در سواحل جهان» شود.
بدتر از آن، با ایجاد یک موقعیت مسلط مسلم در شرق آسیا، شی جین پینگ می‎تواند برتری جهانی را دنبال کند. چین حتی می‌تواند تلاش کند تا به اقیانوس اطلس نفوذ کند، جایی که ارتش آزادی‌بخش خلق در حال حاضر ایستگاه‌های ردیابی، تله‌متری و فرماندهی را در آرژانتین و نامیبیا انجام می‌دهد. آنگولا، گینه استوایی و گابن از جمله 19 کشوری هستند که پکن به دنبال تأسیسات نظامی فراتر از امکاناتی است که قبلاً در جیبوتی دارد. تاریخ خود آمریکا نشان می‌دهد که چگونه دست‌یابی به برتری منطقه‌ای پیش‌بینی قدرت جهانی را تسهیل می‌کند. تنها با تسلط بر نیمکرۀ غربی در قرن نوزدهم، ایالات متحده توانست در قرن بیستم به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شود.
پیش‌بینی دقیق این‌که چگونه چین به عنوان یک قدرت جهانی عمل می‌کند غیرممکن است، اما داده‌ها نشان می‌دهند که این کشور رویکردی بسیار کم‌خطرتر از ایالات متحده دارد. چین هدف خود را برای تبدیل شدن به یک ارتش «در کلاس جهانی» و استفاده از نیروهای مسلح خود برای دفاع از منافعش را در هر کجای جهان اعلام کرده است. با رونمایی پکن از «ابتکار امنیت جهانی»، «ابتکار توسعه جهانی» و «ابتکار تمدن جهانی»، این منافع گسترش هم خواهد یافت. این برنامه‌های گسترده، جایگزین‌های چین برای مدل‌های اقتصادی و سیاسی غربی را تبلیغ می‌کنند. همان‌طور که یک سند شورای دولتی در سال 2023 توضیح می‌دهد، آن‌ها «دیدگاه جهانی حزب کمونیست چین را نشان می دهند.»
خطر مشابه همان خطری است که فرانکلین روزولت، رئیس جمهور ایالات متحده، در سال 1939 دربارۀ آن هشدار داد: «به محض این‌که یک ملت بر اروپا مسلط شود، آن ملت خواهد توانست به حوزۀ جهانی روی بیاورد.» امروزه آسیا به عنوان مرکز ثقل اقتصادی و تکنولوژیکی جهان جایگزین اروپا شده است. تسلط یک قدرت متخاصم بر منطقه به همان اندازه برای منافع ایالات متحده خطرناک خواهد بود. کشورهای آسیایی مشتاقانه دستورات پکن را نمی‌پذیرند، اما در صورت عدم مداخله واشنگتن، گزینه‌های آن‌ها محدود می‌شود. چین به تنهایی از اقتصاد همسایگان آسیایی خود، از جمله هند، بزرگتر است. در همین حال، نیروی دریایی چین پس از نیروی دریایی ایالات متحده از قدرت آتش زیادی برخوردار است و نسبتاً متمرکز است. در حالی که کل ناوگان دریایی ایالات متحده عمدتاً در یک قوس از نیویورک تا نیواورلئان عمل می‌کند.
معضل تکثیر
با از دست دادن ایمان به تعهدات امنیتی ایالات متحده، متحدان امریکا با انگیزه‌های زیادی برای توسعۀ سلاح‌های هسته‌ای خود مواجه خواهند شد. از زمان اولین آزمایش هسته‌ای چین، در سال 1964، واشنگتن توانسته است بیشتر کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا را از هسته‌ای شدن منصرف کند.
در فوریه 2022، ماه‌ها قبل از ترور، شینزو آبه، نخست‌وزیر اسبق، ایدۀ مشارکت ژاپن در «اشتراک‌گذاری هسته‌ای» را مطرح کرد و چیزی شبیه به ترتیباتی که واشنگتن با تعدادی از متحدان ناتو دارد را پیشنهاد کرد که به موجب آن سلاح‌های هسته‌ای در پایگاه‌های خود کشورها اما تحت کنترل ایالات متحده ذخیره می‌شوند. اما ژاپن می‌تواند فراتر رفته و توانایی مستقل خود را توسعه دهد.
کره جنوبی خود دارای یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی در سطح جهانی با 26 رآکتور فعال است. اگرچه این کشور در حال حاضر فاقد تسهیلات داخلی غنی‌سازی یا بازفرآوری مورد نیاز برای ساخت تسلیحات هسته‌ای است، سیاستمداران این کشور آشکارا در مورد این موضوع بحث می‌کنند که آیا باید زرادخانۀ هسته‌ای ایجاد کنند یا خیر.
اگر ژاپن یا کره جنوبی به سمت هسته‌ای شدن بروند، ممکن است اثرات آن در همین جا متوقف نشود. رهبران پکن ممکن است به این نتیجه برسند که به بیش از 1500 کلاهک جنگی که چین تا سال 2035 در اختیار خواهد داشت نیاز دارند. هند هم احتمالاً از این روش پیروی خواهد کرد. در دسامبر 2022، هند نسخۀ به‌روزشدۀ موشک بالستیک Agni-5 خود را آزمایش کرد که برد آن بیش از 4000 مایل است و برای رسیدن به تمام چین کافی است. اگر هند ذخایر هسته‌ای خود را گسترش دهد، الگوهای تاریخی نشان می‌دهد که رقیب اصلی آن، پاکستان، احتمالاً به دنبال برابری خواهد بود.
گسترش تسلیحات هسته‌ای آسیا حتی می‌تواند به خاورمیانه سرایت کند، جایی که هم‌چنان به توانایی‌های شکست هسته‌ای نزدیک‌تر می‌شود. اگر دو تن از نزدیک‌ترین متحدان آسیایی ایالات متحده، ژاپن و کره جنوبی، به کشورهای دارای سلاح هسته‌ای تبدیل شوند، برای واشنگتن غیرممکن خواهد بود که یک ائتلاف چندملیتی برای مجازات ایران به خاطر ساخت بمب ایجاد کند. اگر ایران هسته‌ای شود، عربستان سعودی نیز به طور قطع این کار را انجام خواهد داد. شاید ابتدا از طریق یک توافق مشترک با پاکستان و متعاقباً با توسعه قابلیت تولید داخلی.
اخراج اقتصادی
اگر چین تایوان را به خود ضمیمه کند، ایالات متحده ممکن است دسترسی به فرصت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری ارزشمند در آسیا را از دست بدهد. تاریخ نشان می‌دهد که هژمون‌های منطقه‌ای به طور منظم چشم‌انداز اقتصادی رقبا را محدود می‌کنند.
برای نمونه تلاش‌های خود ایالات متحده در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برای اجرای دکترین مونرو و از بین بردن نفوذ اروپا از نیمکره غربی را در نظر بگیرید. واشنگتن به دلیل ترس از ورود به اروپا به انواع رفتارهای تهاجمی دست زد؛ از جمله خرید بدهی‌های بدهکاران بانک‌های اروپایی، استقرار کشتی‌های جنگی در دریای کارائیب، سرنگونی دولت‌ها و مداخلۀ نظامی. بر خلاف ایالات متحدۀ نوپا، چینی که با تصاحب تایوان تقویت می‌شود، ابزار اقتصادی و نظامی برای اجرای فوری دکترین مونرو خود را دارد.
تلاش چین برای دور زدن آسیا، بزرگ‌ترین و پویاترین منطقۀ اقتصادی جهان، ضربه‌ای ویرانگر به منافع اقتصادی ایالات متحده وارد خواهد کرد. آسیای شرقی و اقیانوس آرام یک سوم تولید ناخالص داخلی جهانی را از نظر برابری قدرت خرید تشکیل می‌دهند، سهمی که تقریباً دو برابر ایالات متحده است.
شبکه‌های تجاری پر جنب و جوش و باز منطقه احتمالاً به یک سیستم مرکز-پیرامون، با چین به عنوان مرکز و کشورهای تحت انقیاد تبدیل خواهند شد. در بدترین سناریو، ایالات متحده ممکن است دسترسی به حجم تجارت با 9 شریک تجاری آسیایی خود به جز چین را از دست بدهد. تجارت کالاهای دو طرفه این گروه با ایالات متحده در سال 2023 نزدیک به 940 میلیارد دلار بود که حدود 60 درصد بیشتر از تجارت کالاهای ایالات متحده با خود چین بود. سرمایه‌گذاران آمریکایی نیز ممکن است متضرر شوند. در کشورهای آسیایی، به ویژه در آسیای جنوب شرقی، ایالات متحده یکی از بزرگترین منابع سرمایه‌گذاری است. آمریکایی‌ها مبالغ نامحدودی را وارد کارخانه‌ها، مراکز داده و املاک و مستغلات در سراسر منطقه کرده‌اند. از آن‌جایی که این زیرساخت‌ها و سایر زیرساخت‌های آجر و ملات از نظر فیزیکی غیرقابل حرکت هستند، در برابر تغییرات اجباری مالکیت تحت اجبار چین آسیب‌پذیر خواهند بود. چینی که تایوان را ضمیمه کند، ممکن است تلاش‌ها را برای کاهش وابستگی دیگر کشورهای آسیایی به دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره سرعت بخشد. بیشتر دولت‌های منطقه ترجیح می‌دهند که مجبور نباشند بین دلار و یوان یکی را انتخاب کنند، همان‌طور که بسیاری از آن‌ها سعی کرده‌اند از جانبداری در رقابت گسترده‌تر بین ایالات متحده و چین اجتناب کنند.
برلین غربی جدید
دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در خاطرات خود یک واکنش زنجیره‌ای خطرناک را متصور شد که سقوط تایوان باعث ایجاد آن خواهد شد: «امنیت آینده ژاپن، فیلیپین، تایلند، ویتنام و حتی اوکیناوا در معرض خطر قرار خواهد
گرفت و منافع حیاتی ایالات متحده به شدت آسیب خواهد دید.»
یک نظم جهانی غیرلیبرال و چین‌محور می‌تواند جایگزین سیستم لیبرال به رهبری ایالات متحده شود. تایوان به نوعی برلین غربی جنگ سرد جدیدی است که بین پکن و آمریکا در حال گسترش است. خطرات تایوان به همان اندازه جدی است و دیگر زمانی برای تلف کردن وجود ندارد.