روایت مرحوم «محمود مرتضاییفر» نماز جمعه 24 اسفند 1363:
پیام به امام از دل نماز جمعه خونین
شاید بتوان مرحوم «محمود مرتضاییفر» را نماد نمازجمعه تهران قلمداد کرد. حتی بسیاری او را تنها با سمتی که مرحوم حاج احمدآقا به او داد میشناختند، «وزیر شعار». با اینکه اسناد ساواک نشان میدهد او یکی از فعالان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود، اما بیشتر مردم نخستین چهرهای که از او به یاد دارند مردی میانسال است که مجری برنامه ورود حضرت امام به ایران بود. همان که نخستین بار برای تأیید سخن امام تکبیر گفت واین سنت را رایج کرد. اما از جمله ماندگارترین تصاویر او، مربوط به روز 24 اسفند 1363 است؛ روزی که انفجار یک بمب توسط سازمان منافقین در زمین چمن دانشگاه تهران، 14 نمازگزار را به شهادت رساند و 88 تن دیگر از آنان مجروح شدند. این گفتوگو را 14 سال قبل در فضایی صمیمی در ستاد نماز جمعه تهران با او انجام دادم و اینک که جای او خالی است، خاطراتش ازاین حادثه خواندنیتر است.
محمدمهدی اسلامی
نویسنده و پژوهشگر
یکی از برجستهترین روزهای نمازجمعه امام خامنهای، روز انفجار بمب در زمین چمن بود، از آن روز برایمان بگویید.
آخرین جمعه سال 63 بود. روز پنجشنبه صدام اعلام کرده بود فردا نماز جمعه تهران را منفجر میکنیم واین بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه آخر سال بهعلت گرفتاریهای روزهای پایانی سال کمی خلوتتر است جمعیت موج میزد. مردم عاشق و انقلابی تهرانی بدون توجه به تهدیدات در نماز جمعه کودکان خردسال خود را نیز به همراه خود آورده بودند.
این نماز جمعه نیز به مانند دیگر نمازهای جمعهها با حضور پرشور و انقلابی مردم در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند با این تفاوت که به این مسأله علم داشتند که ممکن است شهید شوند. مقام معظم رهبری که خطیب نماز جمعه تاریخی سال 63 بودند، در حال ایراد خطبهها بودند که انفجار صورت گرفت. موج و حرارت انفجار تا جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. باوجود اینکه صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود اما مقام معظم رهبری مکان سخنرانی را ترک نکرده بودند و من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقین ایشان را هدف قرار دادهاند که خوشبختانه این طور نبود. ایشان در عین حال اصرار داشتند که به صحبت خود ادامه دهند. من هم میترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء قصد قرار گیرند.
نماز گزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی با مشتهای گره کرده شعار «الله اکبر» را سر میدادند.
واکنش شما چه بود؟
از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم. البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل میدانستم که امام خمینی (ره) تمامی نمازهای جمعه تهران را بهطور مستقیم از طریق رادیو گوش میکردند. اگر مشکلی هم بود تذکر میدادند، آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم هم اکنون امام (ره) گمان میکنند که حتماً برای حضرت آیتالله خامنهای اتفاقی افتاده است. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سه بار این جمله را بیان کردم که: «لطفاً توجه کنید رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هماکنون به خطبههای عالمانه خود، ادامه میدهند.» این سخن علاوه بر اینکه آرامش را به نمازگزاران برگرداند، درواقع به امام (ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. چیزی که از آن روز برایم خیلی جالب است این بود که چنین حادثهای، حتی در صدای آقا هم تأثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت ادامه خطبهها را ایراد کردند. به گونهای که ظاهراً هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نمازجمعه برگزار شد. در این حادثه 14 نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانوادهشان گفتند برخی از آنها صبح به بهشت زهرا رفته بودند و از مجروحان در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند.
حادثه بمبگذاری در نماز جمعه اسفند ماه سال 63 یکی از فتنههای امریکا بود تا مردم ما را به وحشت بیندازد تا دست از حمایت خود از امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران بردارند میبینید که امروز باوجود گذشت سالها از این حادثه تلخ هنوز استکبار جهانی به وسیله دستنشاندههای خود که منافقین هستند، نتوانسته به هدف خود دست یابد.
گفتید امام (ره) به دقت نماز جمعه را گوش میدادند، هیچگاه تذکری هم به شما یا دیگران دادند؟
بله، یکبار یکی از مداحان آمده بود و شعرهایی میخواند که ترحمبرانگیز بود و از مردم گریه میگرفت. آقای توسلی تماس گرفتند که امام (ره) فرمودند ما مرد جنگیم و نگذارید اینگونه اشعار خوانده شود. تذکر دادند که مداحان باید اشعار حماسی بخوانند. بهجز این مورد به یاد ندارم تذکری داده باشند.