زکام مجازی کاربر ایرانی
ونوس بهنود
خبرنگار
دنیای مجازی بر زندگی واقعی ما سایه انداخته است. آن دوستیها و رابطههای فیزیکی، امروز بقای چندانی ندارد و به شکل جدیدی در قالب چتی که از فیبرهای نوری و دکلهای رادیویی منتقل میشود به دست مخاطب میرسد، اما آیا آنچه در شبکههای اجتماعی شکل گرفته فهم مشترک همه ماست؟
شبکههای اجتماعی بعد از تولد خود به ضرورت پایش محتوا و دقت در انتشار توجه نشان دادند و درست بعد از اینکه بوی آسیبهایی از محتواهای مخرب پیچید، قوانین و مقرراتی نوشته شد؛ موضوعی که برای کاربران ایرانی همچنان در اولویت آخر بوده و در انتشار مطالب و محتواها به ندرت کاربری با علم و سواد رفتار میکند. رسوب محتواهایی که مغایر عرف و فرهنگ بومی و حتی مغایر تربیت اخلاقی جامعه است، موجب شده فضای مجازی برای کاربر ایرانی دنیایی به مراتب متفاوت از واقعیت زندگیاش باشد.
به غیر از محتواها، اطلاعات نادرست و پروفایلهای کاذب، موضوع جدی دیگر همان بیدقتی است که ویروس محتواهای نامناسب را فعال میکند و این سرگیجه و آبریزش اعصاب و روان، نتیجه دست به دست هم دادن در تولید، بازتولید و بازنشر محتواهای نامناسب است.
اما محتوای نامناسب چیست؟ گروهی بر این باورند که فلسفه وجودی شبکه اجتماعی و رسانه یعنی تولید آزادانه محتوا. در مقابل زمانی که از همان گروه سؤال میشود آیا حاضرند خانواده و فرزندانشان فلان ویدیو و تصویر را ببینند پاسخشان منفی است. حتی در کشورهای غربی که تصور میشود آزادی رسانه بیشتر است، افراد در انتخاب محتوا دقت کرده و مطابق نیاز خود رژیم مصرفشان را میبندند.
در چنین شرایطی باید گفت فضای مجازی فهم مشترک همه ماست و اگر دچار سرگیجهایم و در همهمه موضوعات قلابی و دستاندازها گرفتار شدهایم و حتی سبک زندگی را به هیچ باختهایم به دلیل همان بیدقتیهاست.
لایک کردن هر آنچه میبینیم و بردهوار کامنت گذاشتن زیر هر پستی و بیتدبیر بازنشر کردن هر محتوایی، برآیند ضعف سواد رسانهای ماست و اینکه هنوز مصرف درست را نمیدانیم و در مجازی فضایی ساختهایم که با دنیای واقعی و حتی با خود ما و آنچه میخواستیم زمین تا آسمان فرق دارد.