یادتونه...؟ آذرماه امسال بود که ساسان حیدری (ساسی مانکن) یک موسیقی که اصلا حیف واژه موسیقی، یک زباله ریتمیک دیگر منتشر کرد و اینبار عموپورنگ بود که در مقابل اراجیف او هوای بچهها را داشت.
ابوالقاسم سیفی شاعر
شد مدال صلح من چون توی بوق
میتراود از وجودم هی نبوغ
همتبارم با مجاهدهای خلق
حرفم از حق بشر، دارد وثوق
حبس هستم با دلیلی بیخودی
چون براندازی و گاهی نق و نوق
هم زبانم را بریدند از قفا
هم کشیدند از تنم کل عروق
چاق و بدهیکل، شکسته پا و دست
بیغذا و آب مُردم زیر یوغ
میزند فریاد حال و روزم از
این رژیم دیو سر تا پا دروغ
مینویسم نامهای با خط خوش
ای سوئد! ای چشمم از تو پر فروغ!
حق آزادی انسان فاحش است
خوشبهحال غرب و این حد بلوغ
صلح یعنی سازش بیدغدغه
بوده اشغال و ترور از عهد بوق
هرکجا تفسیری از حق دفاع
این جنایت میشود، آن تقوتوق
آنکه با ما نیست مشکل از وی است
نیست زندان ابد ضد حقوق
انفرادی با شکنجه جایز است
دیگران کردند بیهوده شلوغ
حق حقیقت نیست، اعلامات ماست
ماست نه! شلتر، بفرمایید دوغ
هرکه اینها را نمیفهمد خر است!
انتهای نامه دارد چند بوق...
با مدال صلح مصلوب نوبل
پاک جرواجر شده حق و حقوق