فسیل زنده
یادتونه...؟ آذرماه امسال خبر رسید هنری کیسینجر هم چندشتان نشود ولی خوراک مار و مور شد. حالا کی بود این یارو؟
محمدعلی النجانی طنزپرداز
هاینتس آلفرد کیسینجر که البته دوستانش «هِنری چقدر بیهُنری» صدایش میکردند در ۲۶ مه (شوخی کردم ۲۷م بود) ۱۹۲۳ در شهر فورت آلمان در یک خانواده یهودی، به دنیا آمد.
در سال ۱۹۳۸ قبل از شروع بگیربگیرهای هیتلر به همراه خانوادهاش از آلمان گریختند و با گفتن: «آخ! چقدر شرجیه. رکابیمون چسبید به تنمون» در نیویورک جاگیر شدند. او در آنجا تحصیلات خود را ادامه داد تا اینکه برای شرکت در جنگ جهانی دوم با گفتن «اَه... احتمالا جنگ به کش تنبونمون گیر کرده. شانسم نداریم! دریا هم میریم باید با خودمون آفتابه ببریم» (البته از آنجایی که آنها آفتابه ندارند، احتمالا مترجم حلالخوری نکرده و غلط ترجمه کرده!) تحصیلاتش را ول کرد و به ارتش ملحق شد. از آنجایی که به زبان آلمانی مسلط بود و خوب آخ واخ شاخ ماخ میکرد، در حالی که فقط یک سرباز ساده و موهایش را با شماره چهار زده بود و همه در خیابان با انگشت نشانش میدادند و میگفتند «هه... هه... اون آشخوره رو» مسئول اداره شهر کرفلد در آلمان شد.
پس از پایان جنگ و بازگشت به آمریکا باتوجه به اینکه خود را پیروز میدانست باد به غبغب میانداخت و یک کتی راه میرفت. سپس در دانشگاه هاروارد تحصیل در رشته علومسیاسی را شروع کرد و در کنارش سیاست را هم ادامه داد.
در نهایت علاقهاش به سیاست خارجی باعث شد بهعنوان دستیار راکفلر انتخاب شود. پس از پیروزی ریچارد نیکسون در انتخابات سال ۱۹۶۸، پست مشاور امنیت ملی را با خوشحالی و زدن بشکن و گفتن «حالا یه تکون... حالا دو تکون...» پذیرفت.
سپس در کنار تکانهایش به عنوان وزیر امورخارجه هم مشغول به کار شد. نیکسون به توصیههایش اعتماد داشت. مثلا اگر میگفت: «برو به عمو مائو سلام کن» نیکسون نمیگفت: «نوموخوام!» و سریع آن کار را انجام میداد. از همین روی واسطه دیدار نیکسون با مائو تسهتونگ (هیچ ربطی به تسه و جومونگ، مخصوصا سوسانو ندارد ها!) رهبر چین شد. به همین علت به معمار بهبود روابط آمریکا و چین شناخته میشود و از آن تاریخ اگر از کسی بپرسند: «این رابطه رو کی ساخته؟» همه جواب میدهند: «اوستا کیسینجر ساخته با چوب کاکتوس ساخته...»
از اقدامات دیگرش میتوان به تنشزدایی با شوروی، پایان دادن به جنگ یوم کیپور، حمایت از پینوشه با گفتن «حله» در کودتای شیلی، چراغ سبز نشان دادن به نظامیان آرژانتینی با زدن یک چشمک برای جنگ کثیف و حمایت آمریکا از پاکستان در جریان جنگ استقلال بنگلادش با گفتن «برو ما پشتت هستیم» و خیلی چیزهای دیگر اشاره کرد؛ ولی در میان ایرانیان به علت حمایتش از محمدرضا پهلوی (همان شاه)، شهرت دارد. او به شدت خواستار حفظ حکومت شاه بود و برای تبدیل ایران به ژاندارم منطقه یا همان سگ پاچهگیر، تلاشهای بسیاری کرد. همچنین خود او بود که پس از فرار شاه و زمانی که هیچ کشوری گردنش نمیگرفت و ولوویلون مانده بود، پیش کارتر رفت و برای پادرمیانی گفت: «این بدبخت فلکزده رو یه دو صباح بذار بیاد اینجا.» پس از انقلاب هم بسیار زحمت کشید تا ایران رنگ آسایش نبیند (انشالله تو جهنم با میل و سرب جبران زحمات میشود!) و از جمله کسانی بود که همواره در تاکسی میگفت: «اینها رفتنیان. من خودم آشنا دارم. دیگه ۲۲ بهمن سال دیگه رو نمیبینن.»
درنهایت پس از یک قرن زندگی، یعنی مُک ۱۰۰ سال (اووه! چه خبره؟) جان کندن و نمردن، بروس ویلیس لقب جان سخت را به وی اهدا کرد و گفت: «تا وقتی استاد هست، منِ کچل، سگ کی باشم!» در ۲۹ نوامبر ۲۰۲۳ به علت تمام شدن، مرد. و نبود که ببیند به کوری چشم همه دشمنان ۲۲ بهمن دیگری را با شور و اشتیاق گذراندیم. به امید ۲۲ بهمنهای دیگر برای ایران عزیز.