رضازاده: حسرت سومین طلا در پکن به دلم ماند
میتوانستم تالاخادزه را شکست دهم
شناگر خوبی بودم اگر وزنهبردار نمیشدم
رضا عباسپور
خبرنگار
حسین رضازاده یکی از ستارهها و چهرههای ماندگار ورزش و وزنهبرداری ایران است. دارنده دو نشان طلای بازیهای المپیک 2000 و 2004 سیدنی و آتن در دسته فوقسنگین وزنهبرداری، این روزها سوای فعالیت در حوزه مدیریتیاش و عضویت در هیأت رئیسه و کمیته فنی فدراسیون وزنهبرداری، مدیریت پاراوزنهبرداری ایران را نیز در دست دارد. او که بیشک یکی از اسطورههای بزرگ و جاودانه فوق سنگین دنیا است، شاید اگر با «لاشاتالاخادزه» غول گرجستانی هم نسل بود، قطعاً به واسطه قدرت و توانمندی مثالزدنیاش (خصوصاً در فرمت دوضرب) میتوانست ترمز این ستاره فوق سنگین و بیرقیب حال حاضر دنیا را بکشد. اما قسمت این بود این دو متعلق به دو نسل متفاوت باشند. به هر روی این روزها که قویترین مرد سالهای نه چندان دور وزنهبرداری جهان بهخاطر بیماری دیابتش گرفتار تخت بیمارستان شده و خیلی احوال روبهراهی ندارد، در روزهای پایانی سال 1402 با او همکلام شدیم، تا در مسیر اعزام کاروان ورزش و وزنهبرداری ایران به بازیهای المپیک 2024 پاریس ضمن خاطرهبازی با او، شرایط وزنهبرداری ایران را با رئیس پیشین فدراسیون وزنهبرداری ایران تحلیل و بررسی کنیم.
وزنهبرداری همیشه در المپیک حرف برای گفتن دارد
ستاره فوقسنگین جهان و دارنده دو نشان طلای بازیهای المپیک سیدنی و آتن در دسته وزنی فوقسنگین در خصوص شرایط ملیپوشان کشورمان در مسیر انتخابی المپیک 2024 پاریس و مدالآوری در این آوردگاه بزرگ خصوصاً علی داودی ملیپوش فوق سنگین کشورمان معتقد است: «همیشه و هر کجا بودم گفتم که وزنهبرداری ایران همواره در عرصههای مختلف و معتبر بینالمللی خصوصاً بازیهای المپیک جزو مدعیان اصلی مدال است و رقبا همواره روی توان و قدرت بچههای وزنهبرداری ایران حساب ویژهای باز میکنند. ما در المپیکها از زمانی که رسماً در این رویدادها حاضر شدیم، به عنوان مدعی حرف برای گفتن داشتیم. الان هم اگرچه آمار و ارقام اینطور نشان میدهد که کار و مسیر سختی برای تثبیت سهمیههای ورودی و مدال المپیک در اوزان 89، 102 و 102+ کیلوگرم پیش رو داریم. اما من به بچههای وزنهبرداری ایران اعتقاد ویژهای دارم و مطمئنم که اگر بتوانیم خوب خودمان را تا شروع بازیها مهیا و ساخته و پرداخته کنیم، مدالآوری دور از دسترس نیست. عرض کردم که کارمان واقعاً با داشتن رقبای قدرتمند سخت و سنگین است ولی بچههای ما خوب هستند و جزو مدالداران جهانی و المپیک میباشند. بنابراین اگر به خودباوری برسیم شک نکنید که میتوانیم مدعی کسب مدال در اوزانی که وزنهبردار در المپیک داریم، باشیم. در مورد علی داودی و وزن تخصصی خودم هم باید بگویم که او دارنده نشان نقره المپیک توکیو است و اگرچه هنوز جوان است و آیندهدار، اما تجربه بسیار خوبی از صحنههای مختلف بینالمللی خصوصاً رقابتهای جهانی و بازیهای المپیک دارد که میتواند این موضوع به او برای عملکرد بهترش روی تخته المپیک کمک ویژهای کند. علی وزنهبردار قدرتمند و مسابقهای است که مطمئنم اگر روز مسابقه روز او باشد و داودی را سرحال روی تخته مسابقه ببینیم، او میتواند برای رقبای نامدارش رقیب جدی و سرسختی باشد. علی داودی تمام فاکتورهای یک وزنهبردار فوق سنگین ایدهآل را دارد، ضمن اینکه تجربه المپیک گذشته (توکیو) نیز به داودی میتواند خیلی کمک کند تا بهترین عملکرد فنی خود را روی تخته به نمایش بگذارد. مصطفی جوادی هم وزنهبردار جوان و جنگندهای است که در جهانی ریاض نشان داد که توان عبور و شکست رقبای قدرتمند و نامدار خود را دارد. پس روی او هم میتوانیم حساب باز کنیم. رضا دهدار نیز در دسته 102 کیلوگرم باید در جام جهانی تایلند رکورد مجموع ایدهآلی (چیزی نزدیک به 400 کیلوگرم) را برای خود ثبت کند تا هم سهمیهاش را قطعی کند، هم برای رقبا خط و نشان بکشد و هم اینکه شانس مدالآوری در بازیهای المپیک پاریس باشد. به نظرم باید منتظر بمانیم و ببینیم عملکرد بچهها در جام جهانی تایلند چگونه است؟ بعد از آن میتوانیم تقریباً تکلیف خود را در جمع مدعیان المپیکی برای سهمیه و مدال در بازیهای المپیک پاریس بدانیم.»
اگر هم نسل بودیم، میتوانستم از تالاخادزه عبور کنم
ستاره فوق سنگین وزنهبرداری جهان و المپیک که سالها بیرقیب در دنیا یکهتازی میکرد، درخصوص اینکه اگر او با «لاشاتالاخادزه» همنسل بود، آیا میتوانست از این وزنهبردار قدرتمند عبور کند و رکوردهایش را بشکند، تأکید دارد: «اولاً ما به دو نسل متفاوت تعلق داریم که هر نسل شرایط خاص خودش را در دنیای وزنهبرداری و دسته فوق سنگین داشت. ثانیاً این را باید اعتراف کرد که تالاخادزه وزنهبردار بزرگ و قدرتمندی است که نمیتوان او را نادیده گرفت و به قدرت و توانش اعتراف نکرد. اما یک چیز را از خودم مطمئنم که اگر با تالاخادزه همنسل بودم، به واسطه اینکه من هم وزنهبردار سختکوش و پرقدرتی بودم، میتوانستم با او رقابت جذاب و مهیجی را در صحنه مسابقه ثبت کنم. در یکضرب او با وزنههایی که ثبت کرد شرایط بسیار خوبی دارد، اما در دوضرب من هیچ وقت تمام توانم را روی تخته نگذاشتم. بیشک من میتوانستم رکوردهای بالاتری از آنچه که مهار کردم را ثبت کرده و حتی از تالاخادزه هم عبور کنم. ولی خب اینها همه فرضیه است و عرض کردم که ما متعلق به دو نسل متفاوت هستیم. امیدوارم استعدادهای نابی که در وزنهبرداری ایران هستند، دیر یا زود از این وزنهبردار قدرتمند عبور کنند تا باز هم رکوردهای فوق سنگین به نام وزنهبرداری ایران ثبت شود.»
با 60 کیلو وزن، وزنهبردار شدم
حسین رضازاده یکی از ستارههای نامدار ورزش ایران در خصوص سال جدید، تعطیلات نوروز و خاطراتی که از دوران کودکی به یاد دارد میگوید: «من در اردبیل و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و دو برادر و پنج خواهر دارم. زمانی که 14 ساله بودم، وزنهبرداری را شروع کردم. دبستان را در مدرسه شهید مطهری بودم. برای راهنمایی و دبیرستان در مدارس شهید قمیصی و جهان دانش تحصیل کردم. شاگرد اول که نبودم. همان نمره 10 را میگرفتم خدا را شکر میکردم (میخندد). دوست داشتم وقتی بزرگ شدم خلبان شوم چون به خلبانی علاقه داشتم. خانوادهام نیز میخواستند که من موفق شوم. آن زمان اگر کسی لیسانس میگرفت، میگفتند فلانی لیسانس دارد یا دانشگاه میرود، از این رو پدر و مادرم مانند همه پدر و مادرها دوست داشتند فرزندشان مهندس یا دکتر شود. من در دوره کودکی چاق نبودم، زمانی که وزنهبرداری میرفتم وزن بدنم 60 کیلوگرم بود، اما استخوانبندیام درشت بود. زمانی که ایوانف به ایران آمد وزن بدنم بین 108 تا 110 کیلوگرم بود. بعد کمکم وزن بدنم بالا رفت. واقعاً هم زحمت کشیدم تا وزنم بالا برود. یادم میآید که از رستوران غذا میآوردم و شب قبل از خواب یک پرس دیگر غذا میخوردم تا وزنم بالا برود. بعد از المپیک سیدنی خانوادهها در اردبیل یا شهرهای دیگر بچههای خود را که چاق بودند میآوردند تا وزنهبردار شوند. پسرم ابوالفضل هم فیزیکش را از من به ارث برده است. او با وجود اینکه اصلاً چاق نیست، اما استخوانبندی درشتی دارد. البته خیلی علاقهای به وزنهبرداری ندارد. اما اگر وزنهبردار بود، قطعاً بدنش مثل من پر میشد.»
بچه پولدار نبودم
رضازاده در خصوص وضع مالی خانوادهاش قبل از دوره قهرمانی میگوید: «ما وضع مالی متوسطی داشتیم. ولی بچه پولدار نبودم. پدرم راننده کامیون بود و بعد از المپیک سیدنی بازنشسته شد. آن اوایل برای تمرین من و دوستانم با اتوبوس واحد به سالن میرفتیم. شب که میخواستیم برگردیم اتوبوس واحد نبود، کرایه تاکسی هم 10 تا 20 تومان بود. ما هم این مقدار پول نداشتیم. بنابراین نزدیک به 40 دقیقه از باشگاه تا خانه را پیاده میآمدیم. یادم هست همیشه عاشق لباس نو خریدن در تعطیلات نوروز و عید بودم. الان هم هنوز همان حال و هوا را در عید و شروع تعطیلات دارم. مادرم چون میدید وارد محیط ورزشی میشوم راضی بود، اما پدرم کمی مخالفت داشت. البته او هیچ وقت جلوی من را برای باشگاه رفتن نگرفت. خدارحمتش کند خیلی وقتها دلم برایش تنگ میشود. روحش شاد. خداراشکر الان خودم پدر3 فرزند هستم و میدانم که چقدر برای یک پدر آینده فرزندانش مهم است. سوای ابوالفضل که فرزند بزرگ من است، خداوند به من یک پسر دیگر(محمد مهدی) و یک دختر به نام (فاطمه) هدیه داده که امیدوارم بتوانم آنها را آدمهای مفیدی برای کشورم پرورش دهم.»
بعد از وزنهبرداری، عاشق شنا هستم
دارنده 2 نشان طلای المپیک (2000 و 2004 سیدنی و آتن) با بیان اینکه اگر وزنهبردار نمیشد، قطعاً به شنا علاقه زیادی داشت و شاید شناگر حرفهای میشد، تأکید دارد: «من از ابتدای به ساکن که دست به وزنه شدم، قهرمان المپیک نبودم. پلهپله این مسیرسخت و دشوار را طی کردم تا شدم حسین رضازاده. میگویند کسی که مدال المپیک میگیرد حتماً هوشش بیشتر است. اما من مطمئنم هر کسی دنبال این است در هر رشتهای پیشرفت کند و قهرمان بزرگی شود، باید اراده و عزمی راسخ داشته باشد برای تمرین و ممارست در برنامه و کارش. من عاشق ورزش بودم. از بچگی شنا را هم دوست داشتم وشک ندارم اگر وزنهبرداری را دنبال نمیکردم، حتماً شناگر خوب و درجه یکی میشدم.»
حسرتی ندارم جز المپیک پکن
رضازاده در پایان اشارهای هم به حسرتی که از دوره قهرمانی به دل دارد سخن میگوید: «خداوند اینقدر به من لطف و محبت داشته که هیچ چیزی در دنیای ورزش کم وکسر نداشتم. ولی تنها حسرتی که به دلم ماند حضورم در سومین المپیک برای گرفتن سومین طلای بازیهای المپیک در سال 2008 پکن بود. البته فکر میکنم دیگر همه ماجرا و شرایط ویژهای که آن دوره داشتم را میدانند. من بشدت فشارخون و دیابت داشتم و زیر وزنه خون دماغ میشدم. به همین دلیل پزشک از وزنه زدن و فشار بیش از حد منعم کرد. به همین دلیل حضور در المپیک 2008 پکن را از دست دادم. قطعاً اگر این مشکل برایم رخ نمیداد میتوانستم سومین مدال طلای المپیک خود را در پکن بگیرم. به هر حال این افتخار قسمتم نشد و همین تنها حسرتی بود که از دوره قهرمانی به دلم ماند. الان هم میبینید بعد از سالها هنوز درگیر بیماری فشارخون و دیابت هستم و همین بیماری کارم را به بیمارستان کشانده است. برای تک تک مردم ایران در سال 1403 آرزوی سلامتی، تندرستی و رزق بیشمار دارم. همینطور امیدوارم کاروان ورزش و وزنهبرداری ایران سال آینده در المپیک 2024 پاریس بدرخشد و سربلند باشد.»