در بچگی حسرت یک عروسک را داشتم
گفت و گو منصوریان: مادر شدن را دوســـــــــت دارم
دینم را به سردار آزمون ادا کردم
فائزه زمانی
خبرنگار
الهه منصوریان بعد از عبور از دل سیاهی شب، این روزها الهامبخش زنان زیادی است.
سهم زنان این سرزمین همیشه نبردهای بزرگی بوده نه فقط برای خواستههایشان، که برای تغییر باورهایی که گاهی به نفع آنها نبوده است.
برخلاف تصورات عدهای که زنان را فقط برای کارهای کوچک میدانند، هستند زنانی که سهم بیشتری از این دنیا میخواهند و برایش هم تا پای جان مبارزه میکنند.
ملیپوش پرافتخار ووشو یکی از همان زنان است که از دل کودکی سختش آتش گرفت اما خاکستر نشد و ققنوسوار تا قلههای دنیا اوج گرفت.
او مدالهای زیادی گرفت اما بخشی از قلبش بهخاطر حسرت حضور در المپیک و مدال طلای بازیهای آسیایی تا ابد، گوشهای از سکوی ووشو باقی خواهد ماند.
او که سالها فقط روی ورزش حرفهای تمرکز کرده است و خیلی به ازدواج فکر نمیکند اما مادر شدن را دوست دارد.
از اینکه رشته ووشو را انتخاب کردید، پشیمان نیستید؟
من با آگاهی کامل فعالیتم در ووشو را شروع کردم، چون عاشق این ورزش بودم. اگر صد بار به عقب برگردم و بخواهم ورزشی را شروع کنم، حتی اگر تمامی آن رشتهها المپیکی باشد، باز هم ووشو را انتخاب میکنم. شاید از بچگی حسرت بزرگ المپیکی شدن ووشو با ما همراه بوده باشد اما هیچ رشتهای مثل ووشو برای من جذاب نبوده است. حتی من در برههای بهخاطر اینکه در رشتهای المپیکی فعالیت کنم پیش مینو مداح سرمربی فعلی تیم ملی تکواندو رفتم، مدتی فعالیت کردم و حتی کمربند آبیام را هم از او دریافت کردم. خیلی چیزها از مداح یاد گرفتم ولی پشیمان شدم و به ایشان گفتم که در سبک شما و ضربات پایی که در تکواندو یاد گرفتم، در ووشو استفاده خواهم کرد. همین شد که تکنیکهای تکواندو را با ووشو ترکیب کردم، حتی مدتی بوکس کردم و از آن هم در ووشو استفاده کردم و سبک جدیدی در ووشو به وجود آوردم که از تمامی رشتههای رزمی در تکنیکهایم استفاده کردم؛ به هیچ عنوان هم از انتخاب ووشو پشیمان نیستم.
به نظرتان ووشو یک روز المپیکی میشود؟
ووشو ترکیبی از بوکس، تکواندو، کاراته و کشتی بوده و جذابترین رشته هنرهای رزمی است بنابراین قطعاً یک روزی المپیکی میشود. درست است که چنین روزی خودم نمیتوانم مبارزه کنم اما امیدوارم آن روز شاگردانم در المپیک حضور داشته باشند.
حسرتی در ووشو هست که به دلت مانده باشد؟
من از خودم و مدالهایی که گرفتهام راضی هستم. هر جایی هم که مدالم طلا نبوده، بدانید تمام زحمتم را کشیدم. بنابراین هیچ وقت از مدالی که نگرفتهام ناراحت نیستم چون ته توانم در همان حد بوده است. اما به هر حال حضور در المپیک و طلای بازیهای آسیایی که دستم به آن نرسید، حسرت دوران ورزشی من خواهد بود.
عدهای در جامعه ما خانمها را به کار در منزل یا رشتههای سبک میشناسند، اما امثال شما با مبارزات سنگین و افتخارآفرینیهایتان این مسائل را نقض کردید.
خانمهای ورزشکار به خاطر شرایط حرفهای که تجربه میکنند، نظم و همدلی خوبی در وجودشان جا میافتد. وقتی یک خانم میتواند قهرمان دنیا شود، پس میتواند قهرمان زندگی شخصی خودش هم باشد. برای قهرمان جهان شدن باید شب زود بخوابی و صبح زود بیدار شوی، باید حواست به بدنت باشد و همه چیز را مدیریت کنی تا بر بام دنیا بایستی. وقتی یک زن قهرمان میشود و شرایط سخت اردوهای تیم ملی را میپذیرد، بدانید در مدیریت مسائل خانه، کار یا بیزینس و هر چیز دیگری میتواند موفق باشد.
این یک واقعیت است که زنان ما در ورزش سختی بیشتری میکشند، حالا اگر مثل شهربانو یا مهسا جاور مادر قهرمان باشند، این سختی دوبرابر هم میشود.
اگر پدر هم باشی فرقی نمیکند و شرایطتت سخت خواهد بود. کلاً سختی ورزش حرفهای در ایران چندبرابر ورزشکاران سایر کشورها است. در کشورهای دیگر هدف فقط تمرین کردن است و از طریق باشگاهها و مدیرانشان به خوبی حمایت میشوند ولی ما در ایران باید کلی بدویم تا مدال بگیریم که بتوانیم پاداشمان را خرج ورزش و باقی زندگیمان کنیم.
کمی از فضای ورزشی فاصله بگیریم، الهه منصوریان آشپزی هم میکند؟
عاشق آشپزی هستم اما معمولاً در طول هفته وقتش را ندارم. من جمعهها همیشه کنار خانواده و مادرم هستم. بهترین تفریح من در روزهای تعطیل، همین آشپزی است. معمولاً جمعهها نمیگذارم مادرم غذا درست کند، ناهار و شام را خودم درست میکنم و اتفاقاً خیلی وقتها غذاهای چینی و ایرانی را ترکیب کرده که نتیجهاش غذایی من درآوردی میشود.
دستپختتان چطور است؟
دوستان، فامیل و مادرم که میگویند خوب است؛ فقط یک مقدار دستم رو به تندی میرود(با خنده).
به ازدواج هم فکر میکنید؟
ازدواج شرایط میخواهد. باید تمام ابعاد زندگیت آماده باشد تا بتوانی آن را با کسی تقسیم کنی. من مادرشدن را خیلی دوست دارم اما لازمهاش ازدواج است. هنوز آن آمادگی و بلوغ کامل فکری برای مدیریت یک زندگی را ندارم. حالا که ورزش حرفهای را کنار گذاشتم و سرمربی تیم ملی شدم تمام فکر و ذکرم موفقیت شاگردانم است و به همین خاطر تمرکز زندگی مشترک را ندارم.
اگر روزی بخواهم ازدواج کنم احتمالاً باید از ورزش فاصله زیادی بگیرم که این مسأله برای من خیلی سخت است.
پس فکر میکنم حالاحالاها مجرد بمانید.
فعلا شرایطش نیست و باید از ورزش حرفهای فاصله بگیرم.
با مادرتان رابطه خیلی خوبی دارید و دیدم که با ایشان برای تماشای بازیهای تیم ملی در جام ملتهای آسیا به قطر رفتید.
نه تنها من بلکه همه خواهرانم مادر را خیلی دوست داریم. بعد از خداحافظی از تیم ملی فرصتی پیش آمد که برای مادرم وقت بگذارم و به قطر برویم. مادرم در ایران شاهد مسابقات ما بود اما تجربه تماشای زنده فوتبال را نداشت. وقتی فوتبال را از نزدیک دید، میگفت این رشته از ووشو بهتر است، شما همدیگر را میزنید ولی اینها نمیزنند.
یکجورهایی مادرم فنی هم شده بود و نتیجه بازی با ژاپن را درست پیشبینی کرد.
بعد از بازی هم که سردار پیراهنش را به مادرم یادگاری داد. سال 2017 که برای مسابقات جهانی به کازان رفته بودم، با سردار تماس گرفتم و او برای تشویق ما به سالن آمد. حالا وقتش بود که من دینم را به آزمون ادا کنم و برای تشویقش به استادیوم بروم.
بازی با قطر هم در استادیوم بودید؟
من فکر میکردم قهرمانیم و بعد از بازی با ژاپن به ایران برگشتیم. فکر میکنم بچهها قطر را دستکم گرفتند و هنوز در فکر برد ژاپن بودند.
در فوتبال داخلی و خارجی طرفدار چه تیمهایی هستید؟
در فوتبال باشگاهی ایران طرفدار سپاهان و در فوتبال خارجی هم طرفدار بارسلونا هستم.
بارسا هم که این روزها شرایط خوبی ندارد، بازیهایش را دنبال میکنید؟
بله بازیهایش را دنبال میکنم. ژاوی را دوست دارم اما فکر میکنم رفتن او به بارسا کمک خواهد کرد.
شما کودکی سختی داشتید، حالا که شرایط زندگیتان از این رو به آن رو شده است، تمایل به کارهای عامالمنفعه دارید؟
من کودکی سختی داشتم. از کار در مزرعه تا کارگری انجام میدادم، اما هیچ کس هم به اندازه من در طبیعت نبوده و تفریح نکرده است. زمانی که کار میکردم همانجا زیر درخت غذا میخوردم و در دل طبیعت بازی میکردم. شاید کودکیام با عروسک نگذشت و خیلی اوقات حسرت یک اسباببازی را داشتم اما در طبیعت لذت بردم.
اگر به قبل برگردم شاید بیشتر کودکی کنم و با همسن و سالانم بازی کنم اما پشیمان هم نیستم.
در خصوص کارهای خیرخواهانه هم خیلی مایل به نشان دادنش نیستم و شهربانو بیشتر این کار را میکند اما اگر بتوانیم دستی را بگیریم حتماً این کار را میکنیم چون یاد گذشته میافتم که نیاز داشتیم کسی دستمان را بگیرد. مردم گاهی خودشان نیازمندان را به ما معرفی میکنند و ما هم پیشقدم میشویم. من معتقدم که خیر و برکت کارهای خیر چندبرابرش به زندگیمان برمیگردد.
اتفاقی که بعد از خداحافظیات از تیم ملی پیشبینی میشد افتاد و سرمربی تیم ملی شدید. از قبول این مسئولیت نترسیدید؟
اگر مربیای داشتیم که میتوانست در این مقطع به ملیپوشان کمک کند، قطعاً این مسئولیت را قبول نمیکردم. با احترام به مربیان قبلی، باید بگویم که علم یک مربی باید به روز باشد. حتی اگر روزی علم مربیگری الهه منصوریان تمام شد باید کنار برود و کس دیگری بیاید. الان زمانی است که ما حتی نیازی به مربیان چینی هم نداریم و خودمان از پس کار برمیآییم. تیم ملی من را الهه منصوریان کرد و نسبت به آن دین دارم. حس کردم الان باید به تیم ملی خدمت کنم و به همین خاطر هم این مسئولیت را پذیرفتم.
چه آرزویی در سال جدید برای مردم ایران دارید؟
سال 1403 سال جدیدی است و باید زندگی جدیدی شروع کرد و همه چیز را از سر گرفت.
باید تلاش کنیم شاد زندگی کنیم چون این روزها دیگر برنمیگردد. هیچ وقت 1402 برنمیگردد، پس سال جدید را جوری زندگی کنیم که حسرتش برایمان باقی نماند.