با پشت‌خط‌زن سابق تیم ملی

محمودی: ژن خوب پسرم است و والیبال در خونش

 

مهری رنجبر
روزنامه نگار
چند وقتی هست که نه از او خبری است، نه پروازهای روی تورش. سوپراستار والیبال ایران با اینکه گفته مربی می‌شود، اما وقتی پیشنهاداتش چنگی به دل نزد، جور دیگری در ورزش ماند. او حالا مجموعه‌ای ورزشی ساخته تا به قول خودش هم خودش ورزش کند و هم مردم. حرف از شهرام محمودی است؛ پشت‌خط‌زن سابق تیم ملی والیبال. همان بازیکنی که با هر پرش روی تور در تیم ملی همه را به وجد می‌آورد. با شهرام محمودی بعد از مدت‌ها درباره والیبال، دلتنگی‌ها، مجموعه‌اش و... صحبت کردیم که خواندنش خالی از لطف نیست.

‌شما در ساخت مجموعه ورزشی هستی، چه زمانی افتتاح می‌شود؟
خدا را شکر کارمان خوب پیش رفته، البته به خاطر یکسری مشکلات، کار متوقف شد که پیگیر هستیم تا برطرف شود، بنابراین افتتاح فاز یک، دو سه ماه بیشتر زمان می‌برد. این مجموعه چهار فاز دارد که فاز اول آن شامل دو زمین تنیس خاکی، والیبال ساحلی، دو زمین پدل، فوتبال چمن مصنوعی، کافی شاپ و رختکن است.
‌همه فکر می‌کردند با خداحافظی از دنیای قهرمانی، شهرام محمودی را روی نیمکت تیم به عنوان مربی ببینند اما چطور سراغ مجموعه‌داری رفتی؟
من دوست داشتم مدتی از والیبال و حال و هوایش دور باشم و استراحت کنم. البته پیشنهاد هم داشتم اما پیشنهاد خوبی نبود و قبول نکردم. حالا باید جایی کار کنم که شرایط سخت‌افزاری و نرم‌افزاری‌اش خوب باشد. امیدوارم در آینده پیشنهاد خوبی داشته باشم تا شروع به کار کنم. البته من واقعاً دوست داشتم مدتی دور بمانم که بعد هم پیگیر راه‌اندازی مجموعه ورزشی شدم تا هم خودمان ورزش کنیم و هم کنار ورزش باشیم.
‌دوری از والیبال، زمین، توپ و مسابقه سخت نبود؟
وقتی قرار باشد کاری را انجام دهم خیلی راحت کنار می‌آیم. وقتی تصمیم گرفتم والیبال را کنار بگذارم، همه قضایا را برای خودم حل کردم، حتی همان موقع فکر کردم وقتی بروم، شاید مربیگری کنم و شاید هم‌ نه. من با همه شرایط خداحافظی را پذیرفتم، بابت همین مثل خیلی‌ها سخت با قضیه کنار نیامدم، یا مثل یک عده که شرایط روحی‌شان به هم می‌ریزد، به هم نریختم.
‌به حدی با این قضیه کنار آمدی که حتی دلت برای والیبال تنگ نمی‌شود؟
دلم برای آن روزها تنگ می‌شود، دلتنگ والیبال، سالن و مسابقه می‌شوم، اما نه آن‌طور که خودم را اذیت کنم.
‌چطور؟
به هر حال حالا که بیشتر کنار خانواده‌ام هستم، بزرگ شدن بچه‌هایم را می‌بینم و لذت می‌برم. شرایط هم فراهم باشد، مربیگری می‌کنم، اما در ایران بعضی مسائل در کار کردن تأثیرگذار است؛ شرایط حاشیه‌ای، باشگاه‌ها و...
‌روزهایی که نبودی را جبران می‌کنی؟
سعی کردم از والیبال بیرون بیایم. به هر حال روزها، شب‌ها و لحظات زیادی را کنار خانواده‌ام به خاطر اردو، تمرین، تیم ملی و مسابقات از دست دادم. پسرم آرسام که به دنیا آمد خیلی کنار همسرم و او نبودم، اما خوشبختانه از وقتی دخترم آرشیدا به دنیا آمد کنارشان هستم، حالا دختر و پسرم، پدرشان را بیشتر می‌بینند و من هم بزرگ شدن آنها را لمس می‌کنم. بچه‌ها به وجود من نیاز دارند، امیدوارم سال‌های سال کنارشان باشم.
‌پس حسابی از پدر شدن لذت می‌بری؟
خیلی خیلی لذت می‌برم. فکر می‌کنم یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های دنیا، پدر شدن است. لذت بزرگی که قابل وصف نیست.
‌یک استوری گذاشته بودی که پسرت داشت والیبال می‌دید.
دقیقاً. یکی از دوستانم که در مینی والیبال مربی خودم بود، نزدیک خانه‌ام کلاس آموزشی دارد که پسرم را در هفته دو، سه روز برای یادگیری آنجا می‌برم و آموزش می‌بیند، البته من هم هر چیزی را که بلدم به آرسام یاد می‌دهم، خودم هم با آنها تمرین می‌کنم.
‌کار با بچه‌های رده پایه راحت‌تر است یا بازیکنان بزرگسال؟
متفاوت است. کار در رده پایه آموزشی است اما در رده بزرگسالان شرایط فرق می‌کند. آنها حرفه‌ای‌تر هستند و مربی باید تاکتیک، تکنیک و عوامل مختلف را در نظر بگیرد، در عین سختی، لذتبخش است. البته درآمد هم هست. در حالی که برای کار با بچه‌ها فقط آموزش است و مسابقه.
‌قرار است محمودی پسر هم در پست پدر بازی کند؟
پشت‌خط‌زن، سخت‌ترین پست والیبال است. من هیچ اجباری برای کارش ندارم و فعلاً که همه تلاشم برای این است که والیبال را درست و اصولی یاد بگیرد تا وقتی بزرگ‌تر شد. اما خودش هم خیلی پشت‌خط‌زنی را دوست دارد و خوش‌تکنیک هم هست.
‌پس والیبال در خونش است.
ژن خوب پسرم است واقعاً والیبال در خونش است، وقتی بازی می‌کند من خیلی لذت می‌برم، از طرف دیگر قدرت یادگیری‌اش هم بالاست. حالا از دید یک پدر و یک مربی درباره آرسام صحبت می‌کنم (با خنده).
‌بد نیست کمی هم درباره والیبال صحبت کنیم. امسال با ناکامی تیم ملی والیبال، سال سخت و تلخی برای والیبال بود، درست است؟
والیبال ایران امسال فراز و نشیب زیادی داشت. تیم ملی در قهرمانی آسیا به ژاپن باخت و کار را با قهرمانی تمام نکرد. هرچند در بازی‌های آسیایی ژاپن را برد اما تیم جوانان ژاپن را برد و قهرمان شد. ملی‌پوشان در لیگ ملت‌ها اصلاً خوب نبودند و همین‌طور انتخابی المپیک. در مجموع باید گفت امسال اصلاً شرایط خوب نبود و کادر ایرانی با اینکه سال قبل نتایج خوبی گرفته بود، اما امسال نه. در واقع با ناکامی تیم ملی، شرایط خیلی پیچیده بود و همین مسأله کار را برای سال آینده و سهمیه المپیک خیلی سخت‌تر کرده است.
‌به نظرت با سرمربی جدیدی که انتخاب شده، می‌توان امیدوار بود؟
تیم ملی باید سال آینده در لیگ ملت‌ها حداقل 13-12 بازی برنده باشد، آن هم مسابقه‌ای که همه قدرتمند می‌آیند، چرا که سال المپیک است و آخرین فرصت برای تصاحب 5 سهمیه آخر است. تیم‌هایی هم که سهمیه گرفته‌اند شاید هفته اول با ترکیب اصلی نیایند اما از هفته دوم به لیگ ملت‌ها به دید بازی‌های تدارکاتی نگاه می‌کنند و بنابراین همین مسأله کار را سخت‌تر از قبل می‌کند. شرایط خیلی دشوار است و امیدوارم برنامه‌ریزی خیلی خوبی شود. هر چند تیم ما چالش‌های دیگری هم در سال المپیک دارد؛ امسال سازمان لیگ، بازی‌های لیگ برتر را طولانی کرده، همین مسأله دردسرساز می‌شود، در حالی که بازیکنان باید فرصت برای ریکاوری داشته باشند و با انتخاب سرمربی جدید، امیدوارم کادر جدید تأثیرگذار باشد و تیم به المپیک صعود کند.
‌قبلا تیم ملی شرایط سخت زیادی تجربه کرده، یادم هست آن موقع شما و خیلی از بازیکنان بعد از پشت سر گذاشتن شرایط سخت معتقد بودید ایرانی‌ها مرد روزهای سخت هستند.
درست است که ما این حرف‌ها را می‌زدیم چرا که همیت و همدلی در شرایط سخت بیشتر می‌شود اما نباید از واقعیت فرار کنیم. درست است که نباید کسی را ناامید کنیم. در عین احترامی که برای همه دوستان قائل هستم اما نباید عوام‌فریبی کنیم. هم رؤیا وجود دارد و هم واقعیت. زمانی من می‌گویم می‌خواهم ایلان ماسک شوم، اما این فقط رویاست، واقعیت چیز دیگری است. حالا احتمال صعود ما به المپیک بین 5 تا 10 درصد است، ما تلاش می‌کنیم تا 50 درصد شود. درست است که هیچ کاری نشدنی نیست اما خیلی خیلی سخت است. خیلی از اهالی والیبال و سرپرست فدراسیون مدام می‌گفتند چون مردم توقع دارند، مربی تاپ می‌آوریم، اما در عمل چیز دیگری دیدیم.
‌شما معتقدید پائز مربی نبود که مسئولان فدراسیون قولش را داده بودند؟
من قصد بی‌احترامی به پائز را ندارم، او رزومه بدی به عنوان دستیار ندارد، اما شرایط تیم ملی والیبال ما آن قدر پیچیده است که باید مربی می‌آمد که با قرارداد 5-4 ساله تیم را احیا کند. وقتی سرمربی می‌آوریم که دستیار بوده، برخلاف آن حجم تبلیغاتی که شده بود، کمی کار سخت می‌شود. باید همه شرایط، امکانات کامل و بی‌نقص برای تیم از نظر بازی تدارکاتی و حتی سخت‌افزاری فراهم شود. سرمربی هرچه می‌خواهد تأمین شود و به تیم آرامش تزریق کنند تا به امید خدا کار خیلی خیلی بزرگ رقم بخورد.
‌کم‌کم به عید نزدیک می‌شویم. تو با خداحافظی از دنیای قهرمانی، تعطیلات عید را کنار خانواده هستی.
دقیقاً عید در راه است و من هم مثل خیلی‌ها دوست دارم این روزها را کنار خانواده‌ام سر کنم. از قدیم‌الایام حال و هوای عید برای من چیز دیگری است و آن را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم. این روزها وقتی به قدیم فکر می‌کنم حالم خوب می‌شود. با اینکه شرایط اقتصادی خوب نیست و به مردم سخت می‌گذرد اما عید و دید و بازدیدش، دورهمی‌ها و تکرار رسم و رسومات اتفاق خوبی است.
‌چه آرزویی برای تحویل سال امسال داری؟
شاید این حرف من کلیشه‌ای باشد اما واقعیت است؛ حالا که مردم حالشان خوب نیست امیدوارم شرایط اقتصادی رو به بهبودی برود و مردم را خوشحال ببینم. امیدوارم سال آینده خنده روی لب‌های مردم کم نشود.