کاش همه اتفاقات بد 1402 خواب بود

خواجـــــوی : به تاریکی فوبیا دارم


پریسا غفاری
خبرنگار


زهرا خواجوی، دروازه‌بان ملی‌پوش فوتبال کشورمان و باشگاه خاتون بم این روزها بعد از تصادف دردناک که به فوت ملیکا محمدی منجر شد در خانه استراحت می‌کند. هر چند هنوز نمی‌تواند براحتی راه برود ولی با فیزیوتراپی و آب‌درمانی کم‌کم به روزهای خوبش برمی‌گردد. او در مقطعی استوری را در صفحه اجتماعی‌اش منتشر کرد که با عصای زیربغل از درد نمی‌تواند پایش را روی زمین بگذارد.
این روزها به چه کاری مشغول هستید؟
هنوز به خودم نیامده‌ام و روزهای سختی را پشت سر می‌گذارم. از لحاظ روحی نتوانستم خودم را جمع و جور کنم. ملیکا دوست عزیزم را از دست داده‌ام. دختر مهربانی که حالاحالا‌ها دنیا به خودش نخواهد دید. آرزو داشتم کاش همه این اتفاقات خواب بود.
اوضاع جسمانی‌تان بعد از آن تصادف چگونه است؟
ببینید خیلی دلم نمی‌خواهد آن زمان را به یاد بیاورم چون اولاً ملیکا به یادم می‌آید. بعد صحنه بد تصادف. من و بهناز حالا‌حالا‌ها زمان می‌برد تا آن اتفاق را فراموش کنیم. در خصوص وضعیت جسمانی‌ام هم باید بگویم مدت‌ها نمی‌توانستم روی پاهایم راه بروم. آرزوی این را داشتم که بتوانم همانند گذشته ورزش کنم و داخل زمین بدوم اما هنوز نمی‌شود. هر چند با فیزیوتراپی بهتر شدم.
کی به مستطیل سبز برمی‌گردید؟
در سال 1403 می‌توان از آن صحبت کرد.
بهناز طاهرخانی چطور؟
من وضعیتم از بهناز خیلی بهتر است، او چون دچار ضربه مغزی شد پروسه طولانی‌تری دارد.
بگذار کمی از دنیای ناراحتی بیرون بیاییم و سراغ خوبی‌های زندگی برویم. شما در ابتدا یک مدافع بودید و وقتی از شما خواستند درون دروازه بایستید، یک هفته اعتصاب غذا کردید؟
من ورزش را ابتدا از هندبال شروع کردم و به طور اتفاقی وارد فوتسال شدم. در فوتسال نیز بازیکن بودم و درون دروازه نمی‌ایستادم. پس از گذشت دو سال، به تیم ملی زیر 14 سال دعوت شدم. سال 94/93 به تیم پاس همدان رفتم و یک روز که یکی از دروازه‌بانان تیم نیامده بود، مربی از من خواست درون دروازه بایستم و واکنش‌هایی به صورت غیرعادی و غیرارادی داشتم. پس از مسابقه مربی مرا کنار کشید و گفت اگر می‌خواهی در تیمم باشی، باید دروازه‌بان باشی. من نیز یک هفته اعتصاب غذا کردم ولی وقتی دیدم چاره‌ای ندارم، آن را قبول کردم.
یعنی از دروازه‌بانی بدتان می‌آمد؟
 بله بسیار. شاید دلیلش این بود که در اردوهای تیم ملی زیر 14 سال نیز بازیکن بودم و فکر می‌کردم موفق هستم چون به بالاترین سطح در کشور رسیده‌ام. در تمرینات حتی به شکلی بود که توپ‌های هوایی را به جای مهار با دست، با پا مهار می‌کردم. مربی نیز به روی من نمی‌آورد و فقط مرا تشویق می‌کرد تا اینکه به این باور رسیدم که شاید بتوانم در این پست موفق شوم و پس از گذشت دو ماه به تیم ملی زیر 19 سال این بار به عنوان دروازه‌بان دعوت شدم.
شما قبل از دروازه‌بانی یک مدافع بودید. اکنون می‌دانیم که ویژگی‌های بارز بازی شما شیرجه‌ها و سیوهایی است که خیلی بدون ترس اتفاق می‌افتند و دیگری، جمع کردن توپ پشت مدافعان به عنوان یک سوییپر است. این ویژگی‌ها از دوره مدافع بودن‌تان نشأت می‌گیرد؟
 بله قطعاً همین‌طور است. زمانی که گلر شدم، حدود 7 سال پیش بود و در آن زمان باب نشده بود که دروازه‌بان بیاید و پشت مدافعان را جمع کند ولی خب من در زمان بازی به عنوان مدافع نیز این کارها را می‌کردم و به هنگامی که دروازه‌بان شدم هم انتقال دادم و همین موجب شد این مسأله به چشم مربیان بیاید.
 یعنی شما زودتر از مانوئل نویر این کار را کردید؟
 نه، نویر الگوی من است (با خنده).
 به همین دلیل به این دروازه‌بان علاقه‌مند هستید؟
 بله دقیقاً به همین دلیل است.
آقای احمدرضا عابدزاده چطور؟
 ایشان یکی از دروازه‌بان‌های مورد علاقه من هستند. او خیلی تمرین می‌کرد و الان هم همینطور است. به همین دلیل من هنگام بازی‌های فصل خیلی تمرین می‌کنم.
شما زیاد می‌خوابید. داستانش چیست؟
زیرا عاشق خوابیدن هستم.
خب این با تمرین کردن و فعال بودنتان منافات ندارد؟
 عاشق خوابیدن هستم ولی اولویت با آرزوها و اهدافم است. حس می‌کنم زمانی که بتوانم به آرزوها و هدف‌هایم برسم، زمان زیادی خواهم داشت که بتوانم بخوابم. پس اکنون تلاش می‌کنم.
از تاریکی می‌ترسید؟
نسبت به آن فوبیا دارم.
در کل نظرتان درمورد لیگ برتر بانوان که بالاترین سطح فوتبال در کشورمان است، چیست؟
شاید من و دیگر بازیکنان به این باور رسیده باشیم که می‌توانیم در سطح جهانی بازی کنیم ولی آن اعتماد به نفس از فوتبال بانوان گرفته شده است.
 گل خوردن برایت چه معنایی دارد؟
ظرفیت گل خوردن ندارم و در بازی نهایی ابتدا برای پیروزی تیم و بعد هم برای رکوردزنی خودم می‌جنگم.
 پیامی برای مردم در آستانه سال نو نداری؟
امیدوارم اتفاقات تلخ 1402 دیگر برای جامعه فوتبال ما تکرار نشود. ان‌شاءالله در سال جدید حال دل همه مردم خوب باشد. مردم غم نبینند و شرایط اقتصادی هم بهتر شود.