مترجمها چطور یک کتاب برای ترجمه انتخاب میکنند؟
نگاهی به دو مترجم نامی ایرانی و شیوههای کارشان
تا به حال شده بخواهید یک کتاب انتخاب کنید که ترجمه کنید ولی ندانید چطور؟ یا اصلاً تا به حال شده بهعنوان مخاطب یک کتاب بردارید بخوانید و اواسط کتاب از خودتان سؤال کنید این مترجم با خودش چه فکر کرده چنین کتابی را برداشته و ترجمه کرده؟ در این مطلب مترجمان نامی ایرانی میخواهم درباره چند مترجم بنویسم و بخشی از ایدهشان برای انتخاب یک کتاب را هم به شما بگویم.
فاطمه منصوری نصرآباد
مترجم
انعکاس زبان مردم
به دید من بهترین ترجمه کتاب «داستان دو شهر» چارلز دیکنز از ابراهیم یونسی است. ابراهیم یونسی مترجمی اهل بانه است که سال 1305 به دنیا آمد. در دهه سوم عمرم به زندان افتاد و همان جا تصمیم گرفت زبان انگلیسی را یاد بگیرد. زبان فرانسوی هم کمابیش بلد بود و از همین راه مشکلاتش با زبان انگلیسی را حل میکرد. همان جا که به حد خوبی از دانش انگلیسی رسید کتاب «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز را ترجمه کرد. کتاب را به سیاوش کسرایی داد که در نهایت به نشر نیل تحویل داده شد. در همان زندان هم از طریق تحصیل از راه دور یک دوره در انگلستان به اسم «هنر داستاننویسی» گذراند و نتیجه آن را هم با همین عنوان نوشت و منتشر کرد.
ابراهیم یونسی دغدغهاش دفاع از حقوق محرومان بود، برای همین تصمیم گرفت این دغدغه را برای انتخاب کتاب مناسب برای ترجمه همسو کند. تقریباً تمام کتابهایی که این مترجم ترجمه کرده درباره دفاع از انسانیت و محرومان است. خواندن کتابهایی که او ترجمه کرده مخاطب را وادار میکند قدمی رو به جلو بردارد و به قول بلاگرهای کتاب، کتابهای ابراهیم یونسی به شما چیزی اضافه خواهد کرد!
حالا چرا ترجمههای خوبی دارد؟ چون ابراهیم یونسی معتقد بود مترجم باید زبان فارسی را خوب بداند. زبان فارسی زبان هدف ترجمه است و اگر مترجم نتواند ظرافتهای زبانی را به کار بگیرد و بهترین کلمه را جایگزین متن مبدأ کند ترجمه باکیفیتی تحویل مخاطب نخواهد داد. ابراهیم یونسی به واسطه مطالعه فراوان دانش واژگانی زیادی داشت و خودش را به جای نویسنده قرار میداد و سعی میکرد از زبان او ترجمه کند. این دو مورد در کنار هم کمک میکند متن نویسنده تقریباً به همان شکلی که نوشته شده به مخاطب فارسی زبان برسد.
البته این را هم بدانید که مهمترین موضوع از نظر ابراهیم یونسی انعکاس دادن زبان مردم در متن فارسی بود. اصلاً همین اعتقاد او باعث شده بود کتابهایش رنگ و بوی ترجمه نداشته باشد. اینکه شما بدانید هر شخصی با هر موقعیت اجتماعی یا فرهنگی به چه شکلی صحبت میکند. درواقع نحوه صحبت یک قصاب با یک راننده و یک معلم یا حتی یک مترجم متفاوت است و دانستن این موضوع کمکتان میکند زبان فارسی را بهتر به کار ببرید و بهتر بنویسید و ترجمه کنید.
کتابهای «پنماریک» سوزان هوویچ، «جود گمنام» و «پس دوربرویل» از تامس هاردی، «دنیای کوچک دن کامیلو» از جووانی کوارسکی و «جنبههای رمان» اثر ادوارد مورگان فوستر هم کتابهای پیشنهادی برای خواندن از این مترجم است.
رنج در ترجمه
احد علیقلیان جزو آن دسته از مترجمهایی است که معتقدند باید به نویسنده متن اصلی وفادار بود. این مترجم که متولد سال 1338 در تهران است. زبان و ادبیات انگلیسی خوانده و به انگلیسی تسلط دارد. احد علیقلیان بیشتر در حوزه تاریخی، علوم اجتماعی و سیاسی و ادبی فعالیت دارد. تا به حال کتابهایی مثل «دروغگویی»، «جنایت و مکافات»، «عصر اطلاعات» و «تراژدی مردم انقلاب روسیه» را ترجمه کرده است.
همان طور که گفتم برای او مهم، نویسنده است و حرفی که میزند. اصلاً خود این موضوع که نویسنده یک کتاب چه کسی است و چه آثاری نوشته نقشی مهم در انتخاب کتاب ایفا میکند. حتی اینکه آیا به عنوان مترجم میتواند مفهوم و محتوایی که نویسنده نوشته را به مخاطب فارسی زبان برساند برای او در انتخاب اثری که ترجمه کند نقش دارد. او تمام سعی و تلاشش را کرده تا زبانی نزدیک به زبان نویسنده داشته باشد. گفتوگوها را به شکلی که نویسنده نوشته ترجمه کند و توصیفها را تا جای ممکن به همان شکل و همان سبک ترجمه میکند. برای او اینکه بتواند شخصیتپردازی که نویسنده داشته را در ترجمه خودش نشان بدهد خیلی مهم بوده و معمولاً هم مخاطبان از این مورد بسیار راضی هستند.
شاید برایتان این سؤال مطرح شود زبان نزدیک به نویسنده یعنی چه؟ منظور او و تلاش او در ترجمههایش این بوده که ببیند نویسنده کجا از چه کلمهای استفاده کرده، فلان جمله را به چه شکلی نوشته، کجا استعاره به کار برده، تشبیه را چگونه و برای چه بخشهایی به کار برده و...
با توجه به این مسائل مترجمی چون او در مییابد که سبکی که نویسنده داشته چه بوده و از چه ارائههایی برای نوشته خود استفاده کرده است. همین توجه او باعث شده که کتابهای مختلفی که ترجمه کرده تا حد ممکن شبیه به متن اصلی بوده باشند.
البته این را هم درنظر بگیریم که بعضی کتابها مثل «جنایت و مکافات» که از زبان واسطه ترجمه شدهاند قضیه متفاوتی هستند. برای او ترجمه از زبان واسطه به معنای رنج ترجمه است. مخاطبی که جدی دنبال میکند با ترجمه واسطه مشکل دارد و مترجم هم باید تمام هم و غم خود را بگذارد تا بهترین ترجمه انگلیسی زبان را پیدا کند و شروع به ترجمه کند. البته که علیقلیان در ترجمههایش از زبان واسطه فقط به همان ترجمه در دستش اکتفا نمیکند و از استادان و مترجمهای مختلف با زبان اصلی کتاب گفتوگو میکند و نظرشان را میپرسد. برای همین هم ترجمههایش از کتابها با زبان واسطه مورد استقبال قرار میگیرد و خوب از آب درمیآیند.
کتابهای «ما گربه هستیم» ناتسوکه سوسهکی، «زندگی قیصرها» از سوئتونیوس و دو جلدی «اروپا از دوران ناپلئون» که با همکاری خشایار دیهیمی ترجمه کرده است جزو کتابهای پیشنهادی برای خواندن از او است.