گزارشی از جایگاه مدرسه در همراهی با تغییرات جسمی و روحی دختران نوجوان

دختران ایمن، معلمان آگاه

سمیه ملاتبار
نویسنده

 
تقدیم به همه دختران نوجوان عزیزی که آینده‌ساز و مایه افتخار و غرور ایران سرفراز اسلامی هستند.
شاید خیلی‌ ازما از فضای نوجوانی فاصله گرفته باشیم ولی دور و برمان دختران نوجوانی وجود دارند که ذهن ما را به روزهای تغییرات هورمونی آن روزهای خودمان نزدیک کنند. حواسمان به تغییرات دوران بلوغ دختران نسل امروز هست؟
 نقش معلم‌ها و دبیران آموزشی را برای آسان گذشتن از این ساعات در مدرسه چطور می‌بینید؟ معلم‌های ما چطور می‌توانند از دختران دانش‌آموز در این دوران مراقبت کنند؟
 معلم جوانی به ما می‌گوید به دلایل مذهبی و شروع‌ شدن سن بلوغ و تکالیف دینی، آگاهی دختران دانش‌آموز بیشتر شده است چون مربیان پرورشی مدارس در زمینه احکام فقهی دوره  بلوغ  مانند نماز، روزه و غسل مرتبط با این دوره با دختران زیاد صحبت می‌کنند. هرچه آگاهی از تغییرات در این دوران برای دختران بیشتر شود، بر نگرش و عملکرد مثبت و منفی‌شان درمورد این روزها هم تأثیرگذار است و موجب سلامتی جسمی و روانی دختران هم می‌شود. خجالت‌کشیدن، احساسات متناقض، نگرانی، شوک شادی و ترس، گوشه‌نشینی، احساس علاقه یا تنفر بیش از حد به دوستان، کمال‌گرایی زیاد، دردهای جسمانی و روانی جزو رفتارهایی هستند که گاه متضاد به نظر می‌رسند. برای همین ما مصر هستیم که دختران ما بدانند باید برای به دست آوردن سلامتی خود، کاری انجام دهند.
خودمان هم از میزان مسئولیت‌های درسی‌شان کم می‌کنیم. مصرف کلسیم و منیزیم، خوردن یا نخوردن بعضی از موادغذایی و مکمل‌ها را که در تشدید علائم این دوره مؤثر هستند هم که مدام توسط معلم بهداشت مدرسه دارند می‌شنوند. اینکه به جای تنقلات ناسالم، میان‌وعده‌هایی مثل بادام و توت داشته باشند و سعی کنند یک بطری آب چندبار مصرف همراه خودشان داشته باشند و قبل و حین این دوره، آب بیشتری بخورند، چون باعث می‌شود درد و گرفتگی عضلاتشان کمتر بشود. گاهی هم معمولاً حرف‌های عجیبی از این روزها از دیگران شنیده‌اند  که با چند جلسه مشاوره طرز فکرش بهتر شده بود. اما معمولاً دخترها دوست ندارند در این روزها به مدرسه بیایند. ما هم سخت نمی‌گیریم و با همکاری خانواده‌ها سعی می‌کنیم در آن روزها دچار افت تحصیلی نشوند و چطور احساسات متناقض و دردهایشان را تحت کنترل خودشان بگیرند. بقیه معلم‌ها هم تا الان درک خیلی خوبی داشتند. برای ساعت‌های ورزشی هم هیچ دانش‌آموزی تحت اجبار قرار نمی‌گیرد، به زور از کسی تمرینی خواسته نمی‌شود. به جایش دو سه حرکت سبک یا یوگا را برای کاهش گرفتگی عضلات و بهترشدن حال روحی یادشان می‌دهند.
  من معلم یک منطقه کوچک روستایی هستم. فضای فرهنگی متفاوتی با مدارس سطح شهر دارد. ‌مثلاً  دخترها حالشان در کلاس که بد می‌شود و اجازه می‌خواهند که بیرون بروند، تا می‌پرسم عادت ماهانه هستی؟ شوکه می‌شوند از اینکه راحت دارم این سؤال را می‌پرسم. بعد هم خجالت می‌کشند. اوایل از نماینده کلاس می‌خواستم که همراهی‌شان کند تا به نمازخانه بروند و دراز بکشند ولی بعد فهمیدم که در نمازخانه قفل است و باز نمی‌کنند. اتاق دیگری در مدرسه هم که نداریم. برای همین دختران ما در این روزها گاهی مجبور هستند که تا آخر کلاس روی نیمکت بنشینند و تحمل کنند. راستش وضعیت نیمکت‌ها هم مناسب نیست. برای همین آن روز اصلاً از بچه‌ها درس نمی‌پرسم و واقعاً بیشتر از این به عنوان معلم، کمکی از من ساخته نیست. من خودم چون دوره‌های سختی داشتم و با خجالت‌کشیدن‌هایم هم خیلی خودم را اذیت می‌کردم، دلم نمی‌خواست که همان روال را در نسل بعدی هم ببینم.
دادن مسکن هم که در مدرسه ما ممنوع است چون شاید حساسیت دارویی پیش بیاورد و مسئولیتش به گردن مدیر می‌افتد. دخترهای مدرسه ما حواسشان به خودشان و تغییراتشان نیست. سعی می‌کنم صحبت بیشتری با هم در کلاس داشته باشیم چون به گفته والدین، دخترها از ما معلم‌ها حرف‌شنوی خوبی دارند. سعی خودم را می‌کنم که یاد بگیرند دوران بلوغ عجیب و پنهان‌کردنی نیست و می‌توانند زنگ‌های تفریح را در کلاس بمانند و به معاون بگویند که حالشان برای در حیاط بودن مناسب نیست ولی این حرف‌ها برایشان دور از ذهن است.
چه در نسل ما و چه الان دروس مخصوص به عادت ماهانه دختران و احکامش تدریس می‌شود. اما مدرسه ما خدا را شکر معلم پرورشی خوبی برای دخترها دارد، با دخترها نقاشی می‌کشد، نقاشی حرفه‌ای با قلم مو و روی پالت رنگ‌ها را می‌ریزد و در همین حال با بچه‌ها درمورد احکام نماز و روزه و غسل مخصوص دختران صحبت می‌کند. توجه آموزش و پرورش هم در حد دادن قرص آهن و ویتامین دی به دخترهاست. مدرسه هم گاهی محصولات بهداشتی دارد و به دخترهایی که نیاز دارند می‌دهد، ولی اگر دخترها بپذیرند که درخواستش کنند. می‌دانم که شرایط امروز در مدارس سطح شهر نسبت به سال‌های قبل خیلی تغییر کرده است و دختران امروز خیلی راحت‌تر درموردش با مسئولان مدرسه صحبت می‌کنند و شرمی را که نسل‌های گذشته از بیانش داشتند تقریباً ندارند ولی ما به عنوان افراد فرهنگی باید شرایط را تسهیل کنیم، خودمان را عضوی از همین نسل بدانیم تا همه دختران نسل امروز همین‌طور صمیمی و راحت با ما صحبت کنند و درخواست  محصولات  بهداشتی یک نیاز عادی تلقی شود.
 یکسری از همکارانم می‌گویند ما که تند تند داریم درس می‌دهیم تا عقب نمانیم و در کلاس‌های تخصصی که نمی‌شود به این موارد توجه کرد که کدام دانش‌آموز چه حالتی دارد. بچه‌های نسل الان هم آنقدر شیطنت دارند که دل یکسری از معلم‌ها پر است. سعی می‌کنم همکاران را هم با یادآوری طبیعت دوران بلوغ آرام کنم. من نگاهم به بلوغ دانش‌آموزانم مثبت است و به نظرم در کنار چالش‌هایش، دوران شیرینی هم هست. یکی از دبیران دینی می‌گوید که بچه‌ها سر کلاسش خیلی جبهه می‌گیرند، دیگر مثل گذشته نیست که ساکت بنشینند گوش دهند و فکر کنند هر چه که در کتاب گفته می‌شود درست است. می‌گویم که گارد دفاعی ما فقط دورمان می‌کند. نباید به دل گرفت. اکثر بچه‌ها این روزهایشان را دوست ندارند و یا اگر والدین یا بزرگترهایشان بخواهند رمانتیک جلوه‌اش دهند، گیج می‌شوند، برای همین فقط می‌شود با همدلی پیش رفت و احساساتشان را محترم شمرد.
این اتفاق هر لحظه و هر جایی ممکن است برای دانش‌آموز رخ دهد، نکات لازم را ما در کلاس‌ها مدام یادآوری می‌کنیم. مثل داشتن خواب کافی، توصیه به خوردن جگر، قرص آهن برای جبران خون از دست‌رفته و مصرف میوه و تهیه لباس و  محصولات بهداشتی مناسب  و استحمام کافی. در کتاب‌های درسی مثل تفکر و سبک زندگی هم درمورد  بلوغ صحبت خوبی شده است. معمولاً هم که بچه‌ها زمان  وقوع  آن  را می‌دانند، برای همین از چند روز قبلش چند پد به همراه دارند اما در دفتر مدرسه هم پد وجود دارد که معمولاً اگر کسی به آن نیاز پیدا کند، سراغ معاون می‌رود و می‌گیرد. اگر هم لازم باشد، با خانواده تماس می‌گیریم و می‌گوییم که دخترشان ‌درد دارد که اگر می‌توانند دنبالش بیایند. برای ما معلم‌ها هم جلسات روانشناسی می‌گذارند که چطور با دانش‌آموز در این دوران رفتار کنیم. الان دیگر با زمان مدرسه ما فرق کرده است. الان گفت‌و‌گوهای پنهانی و حرف‌های مگو، رفته رفته از گوشه مدارس و جمع‌های دوستانه خارج شده و برای خودش کتاب و ساعت درسی پیدا کرده است. تجربه مدت تدریس من با دختران ثابت کرده است که اگر این روزها مورد توجه قرار گیرند، حتی قدرت بدنی‌شان هم افزایش پیدا می‌کند و تجربه مثبت و خوشایندی از این روزها خواهند گرفت و نسبت به همسالانشان که این دوره را طی می‌کنند هم عکس‌العمل مناسبی خواهند داشت و بهتر همدیگر را درک می‌کنند.
  در دوران ما می‌گفتند که دختران در شرایط خاص ‌ نباید به حمام  بروند، بعد بوی بدن هم خیلی آزاردهنده می‌شد و ما فکر می‌کردیم که داریم کار خوبی می‌کنیم. برای همین به نظر من قدم اول، صحبت درمورد این مسایل  در مدرسه است. تا زمانی‌که به طور شفاف و مشخص درموردش صحبت نشود و اطلاعات بچه‌ها درست نباشد، کار دیگری نمی‌شود کرد.
 مسأله دیگر که دغدغه خود من به عنوان مشاور در مدرسه رعایت بهداشت  است. برای بچه‌ها و مادرهایشان جلساتی گذاشتم و در این خصوص حرف زدم که این پدها که دور انداخته می‌شوند، قابل بازیافت که نیستند و چون جزو مواد سلولزی هم هستند، درخت زیادی برای تولید مواد سلولزی استفاده می‌شود، در کنار آن بحث مصرف آب هم جزو دغدغه‌های جلساتم شده است که در تولید این مواد سلولزی مانند پد بهداشتی و دستمال، آب زیادی در کارخانه‌ها استفاده می‌شود. به همین دلیل یکی از کارهایی که می‌شود برای مدیریت بهتر در کم‌کردن زباله داشت، استفاده از پد پارچه‌ای و قابل شست‌و‌شو است که الان هم خیلی فعالان زیادی برای تولیدش وجود دارند. همیشه در جلساتم می‌گویم که خودم در سال 98، شش پد خریده بودم که تا الان هم دارم استفاده می‌کنم و در این سه سال شاید فقط دو یا سه بار به‌خاطر سفر که امکان شست‌و‌شو برایم وجود نداشت، مجبور شده‌ام  محصولات  بهداشتی بخرم. برای همین به دختران هم توصیه می‌کنم که سعی کنند در عادت ماهانه‌شان هیچ زباله‌ای به محیط زیست اضافه نکند. توصیه دیگرم خوردن دمنوش‌هایی مانند بابونه، پونه یا زنجبیل به جای چای سیاه است که هم آرامش بیشتری دارد و هم در کم‌کردن درد مؤثر است.
  درِ اتاق بهداشت مدرسه ما همیشه باز است، بچه‌ها وقتی دل‌درد داشته باشند می‌توانند آنجا دراز بکشند و از کیسه آب گرم هم استفاده کنند. به بچه‌ها توصیه شده است که  با  کمی  ورزش و نرمش   استراحتی داشته باشند. در مدرسه ما مسکن و پد بهداشتی همیشه موجود است. اگر ما معلم‌ها فضای صحبت را فراهم کنیم، بچه‌ها راحت‌تر می‌توانند درمورد نیازهایشان صحبت کنند. به بچه‌ها یاد دادیم که به معلمتان بگویید که  در دوران بلوغ  هستید و  خجالت نکشید. همه معلمان با این فرایند آشنا هستند و می‌توانند کمکتان کنند. گرچه در نسل الان، خانواده‌ها ریلکس‌تر از زمان ما برخورد می‌کنند. مثلاً شاید ما نمی‌توانستیم به‌خاطر درد این دوره به مدرسه نرویم ولی الان برخورد بهتری در مدارس می‌شود. یک‌سری یونیفورم اضافه هم همیشه در مدرسه داریم که اگر لباس دانش‌آموزی کثیف شد، دیگر دغدغه نداشته باشد که چطور به خانه برود. نقش اعتماد به مشاور خوب در کنار معلم بهداشت مدارس هم خیلی مؤثر است، مشاوری که صرفاً با اصول دین نخواهد با بچه‌ها صحبت کند و همه چیز را به مذهب ربط ندهد و آنقدر اطلاعاتش کافی و مطابق با نسل امروز باشد که بتواند به پرسش دختران از این دوران، به طور علمی پاسخ دهد. دخترانی که در سن 11 یا 12 سالگی، با عادت ماهانه روبه‌رو می‌شوند، شاید به لحاظ فیزیکی بدانند که چه اتفاقی دارد می‌افتد ولی هنوز نتوانند درمورد تغییرات خلق و خو و یکسری از حالات روحی‌شان با خانواده صحبت کنند. نقش اعتماد به مشاور اینجا اهمیت پیدا می‌کند. نسل الان، جواب می‌خواهد.