در اهمیت زبان رسمی کشور و فرهنگی که آن زبان با خود به همراه دارد
زبــــان مـشـتــرک مـــا چیست؟
الهام اسماعیلی
نویسنده
از پلههای کتابخانه با سروصدای زیاد بالا آمدند و به طبقه کودک رسیدند. از صداهایشان چیزی متوجه نشدم، چون فارسی حرف نمیزدند. وقتی رسیدند و سلام بلندی بهشان کردم با لهجه غریبی جوابم را دادند، دو دختر دوقلو 6 ساله با لباسهای یک شکل و موهایی که دوگوشی بسته بودند، همراه با مادرشان در آستانه ورودی کتابخانه
ایستادند.
ازشان پرسیدم که اهل کجا هستند و ما را از کجا یافتند؟ دخترها که انگار متوجه صحبتهای من نشدند، مادر جواب داد که ایرانی هستند و دخترها را برای معاشرت و شرکت در جمع همسالان به کتابخانه آورده است.
مادر گفت: از ابتدای تولد در منزل با آنها انگلیسی صحبت کرده، انیمیشنهای انگلیسی را تماشا کردند و بچهها به مرور جذب این زبان شدند و آن را انتخاب کردند. خودش مدرس زبان بوده که بعد از تولد بچهها تنها شاگردانش دخترهایش بودند.
گفت بچهها در دوران کرونا که ارتباط انسانی با کسی غیر والدین نداشتند و در منزل بودند.
بعد از آن نیز از کودکان دوری میکردند و تمایلی به ارتباط با همسن خود نداشتند. مدت کوتاهی است که علاقهمند به کودکان شدند و در خیابان و پارک و مکانهای مختلف، به سمت بچهها رفته و آنها را نوازش میکنند و از آنها میخواهند تا با هم بازی کنند که اغلب با مخالفت یا تعجب بچهها روبهرو میشوند و هیچ ارتباط مفید و دوستانهای را تا به حال شکل ندادند.
حالا به این فکر کردند که در کتابخانه، ارتباط با کتاب و بچهها شاید بتواند توجه و تمرکز آنها را تقویت کند. دو دختر دوقلو فقط به صدای مادر که او هم انگلیسی صحبت میکرد، واکنش داشتند و به سایرین بیتوجه و مشغول کنجکاوی در بخشهای مختلف کتابخانه بودند.
زمانی که یک کودک جدید وارد کتابخانه شد، با گفتن baby baby به سمت او رفتند و کودک از همه جا بیخبر در وسط کتابخانه بیحرکت مانده بود و با چشمانی متعجب به مادرش نگاه میکرد. مادر دوقلوها آمد و از کودک دلجویی کرد و بچهها را با خودش به سمت میزهای کتابخانه برد. جدا از رفتار تا حدی عجیب دخترها، آنچه آن کودک جدید را متعجب کرده بود، صحبت آنها به زبان انگلیسی نبود، در نظرش آنها از سیاره دیگری آمده و با یک موجود جدید مواجه شده و داشتند او را وارسی میکردند و با زبان دیگری نیز حرف میزدند.
بچهها مدام میپرسیدند که خاله چرا فارسی صحبت نمیکنند، چرا اینا اینطوری هستند؟ این دو اولین کودکان زیر 6 سالی نبودند که در این 2 سال گذشته دیدم که زبان اولشان در ایران با پدر و مادر ایرانی و فارسی زبان، انگلیسی بود. یکی از این بچهها، یک پسر 3 ساله بود که در کتابخانه در مواجهه با یک کتاب پارچهای و عروسکی که در اختیارش گذاشته بودم، گفت: سو (so) سافت (soft) و نازه! و یکی در میان انگلیسی و فارسی حرف میزد. والدین آنها تصمیم گرفته بودند تا از ظرفیت زبانی و هوش فرزندانشان استفاده کنند و در شروع صحبت و زبان آموزی آنها یک زبان را که به نظرشان کاربرد بیشتری از زبان فارسی دارد، به آنها بیاموزند.
تدبیر خوبی است، هم زبان خودشان را تقویت میکردند و هم دیگر نیاز نیست بچهها در آینده به کلاسهای مختلف زبان بروند و از یادگیری زبان، فقط خستگی راه و سختی آزمونها را به یاد داشته باشند. با زبان مدرسه هم کارشان راه خواهد افتاد، چون به مکالمه نیز تسلط دارند.
در ظاهر که ایرادی ندارد، تدبیر بسیار پسندیدهای است و حتماً در آینده هم از والدینشان تشکر میکنند که این رنج و زحمت را کشیدند و به آنها زبان آموختند. ایراد کار به نظرم همان عدم تطابق فرهنگی با جامعهای است که در آن زندگی میکنند، زبان تنها آموختن حروف وچند کلمه برای صحبت کردن نیست. زبان ابزاری برای انتقال فرهنگ و فکر است.
همه ما در آغاز کار، بالفطره زبانشناسیم. ما در بچگی میتوانیم تمام ۶۰۰ صامت و ۲۰۰ مصوتی که زبانهای دنیا را میسازند بشنویم. در سال اول زندگی، تخصصیشدن مغزمان شروع میشود، یعنی با صداهایی هماهنگ میشود که بیش از همه میشنویم. بچههای چندماهه به زبان مادریشان مِنمِن میکنند. حتی نوزادان با لهجه گریه میکنند،
یعنی ادای گفتارهایی را درمیآورند که در شکم مادر شنیدهاند. با تخصصیشدن، مهارتهایی را که لازم نداریم دور میریزیم. پس وقتی از نوزادی تا 3 سالگی که بیشترین رشد جسمی در مغز صورت میگیرد در حال تجربه جهان با کلمات انگلیسی است و اولین مفاهیم را با آن زبان که بیشتر تکلم میشود، میآموزد، از همان زمان شکاف فرهنگی کودک با همسن و سالانش شکل میگیرد، در مهد کودک، مدرسه یا پارک او یک کودک بدون پیشینه مشترک فرهنگی و اجتماعی است.
البته این را میدانیم که بسیاری از بچهها با انیمیشنهای مختلف در حال زبان آموزی هستند که در بینشان مشترک است، اما در خانواده که با پدر و مادر انگلیسی حرف نمیزنند.
آن کودک که محیط خانواده برایش مانند یک کشور دیگر است تا مانند بومیان آن منطقه صحبت کند، در اولین جامعه که خانوادهاش باشد با ارزشهای متفاوتی نسبت به جامعه بزرگتر که مدرسه، مسجد و شهرش باشد، بزرگ میشود.
به هرحال هر زبان حاوی ارزشهای فرهنگی خاص خودش است. وقتی کودک با یک انیمیشن انگلیسی اولین بار مفهوم عشق یا دوستی را بفهمد، با آنچه در زبان فارسی و فرهنگ جاری در کشور وجود دارد، تفاوت خواهد داشت. او در آینده در اشتراکگذاری مفاهیم با همسالان شاید دچار مشکل شود.
البته که در عصر رسانه و جهان وطنی شدن کودکان و نوجوانمان هستیم و زبان جدیدی در حال شکلگیری است و ممکن است مفاهیم مختلف شکل واحدی به خود گیرند.
حال جدای از زبان انگلیسی، بارها دیدهایم که اگر در خانواده زبان دومی وجود داشته باشد، مثلاً ترکی، در مدرسه توضیح بعضی از مفاهیم به دوستان که با آن زبان فراگرفته، دشوار است و همواره یک فاصله را در آن مفهوم، مثلاً محبت، حسادت و... حس خواهد کرد، مگر با دوستان همزبان خودش.
البته که احساس ضرورت یادگیری زبان رسمی در کودکان خیلی پررنگ است، چون تسلط بر آن زبان برای بقا اجتماعیشان حیاتی است: دوست پیداکردن، پذیرفتهشدن، در جمع جاگرفتن از مهارتهای ارتباطی است که با فراگیری زبان رسمی جامعه اتفاق میافتد و کودک زود خودش را با جامعه منطبق میکند.
آنچه برای همه ما از حضور آن کودکان در کتابخانه تعحب برانگیزتر بود، شیوه ارتباطی متفاوتی بود که داشتند.
زیرا آنها در اثر تعامل با یکدیگر و آموختن یک زبان متفاوت از زبان رسمی جامعه، مهارتهایی را یاد گرفتند که در عرف جامعه ما مرسوم نیست و از سوی غالب افراد و حتی کودکان به عنوان یک هنجار ارتباطی شناخته نمیشد. البته با مشاهده ارتباط بچهها با هم در کتابخانه، متوجه شدم که خودجوش به آنها درباره نحوه صحبت کردن و ارتباط با سایرین در حال آموزش هستند و قطعاً با ورود به مدرسه اگر پا را فراتر از خانواده و رسانهشان بگذارند، این تعاملهای اجتماعی را زود یاد میگیرند و آموزههایشان را نیز به اشتراک خواهند گذاشت. اینجا فقط شاهد تصمیمات والدینی هستیم که متناسب با تجربه زیسته و علایقشان، کودک را در مسیری قرار میدهند که برای ماندن در جامعه به تلاش مضاعف نیاز دارد. گاه خودخواهی و نمایش ضمیمه عملکرد والدگریمان میشود و حتی برای تغییر مسیر و بهبود شرایط برای فرزندمان مشاوره و راهنمایی را نیز نمیپذیریم. به هرحال آن کودکان راه را خواهند یافت. امید داریم که تصمیمهای والدگری ما را درک کنند و بپذیرند.