تو رو خدا به فلانی رای بدهید ورشکسته است

مهدی سلیمان‌نژاد        طنز پــرداز 

دوسه دهه پیش این‌گونه نبود که چند نفر در اتاقی بنشینند و لیستی ارائه بدهند و افراد هم برای تبلیغات، مبلغی به طراحان لیست بدهند و بعد از آن همه‌چیز با کاروان باشد و نامزد هم مطمئن باشد که قطعا وارد مجلس می‌شود و میزش منتظرش است. دوسه دهه قبل، صبح که از خواب بیدار می‌شدی تمام شهر و روستا پر از پوسترهای عکس نامزدها می‌شد.
هم‌کلاسی‌ام صبح که به کلاس می‌رسید حداقل چند زخم ناشی از سقوط روی دست و پایش بود و خشتک شلوارش جر خورده بود و می‌گفت رفتیم روی تیر برق و بالاتر از عکس فلان نامزد، عکس نامزد خودمان را زدیم و دیگر دست کسی به آن پوستر نمی‌رسد.
آن‌زمان نقطه‌ی خالی بر در و دیوار شهر وجود نداشت و همه پر از عکس بود. حتی روی دامنه کوه‌ها با گچ و روی صخره‌ها با رنگ می‌نوشتند رأی ما فلانی. فلانی ۱۰۰درصد. از این دست شعارها با اسپری رنگ هم بر دیوار خانه‌ها از اول خیابان تا انتهای کوچه‌ها بود. زرنگ‌بازی تا جایی پیش می‌رفت که شبانه روی عکس نامزدهای دیگر، عکس نامزد خودشان را می‌چسباندند.
پیداکردن جای عکس بر در و دیوار و صخره، رقابت هرشب ستادها بود.شخصی ورشکسته شده و بدهی زیادی هم بالا آورده و از همه‌جا نا امید شده بود و دنبال گشایش در زندگی‌اش بود و چه‌چیزی بهتر از نامزدی در انتخابات شورای شهر! پیرزن‌های ستادش در روز رأی‌گیری بین صفوف رای‌دهندگان می‌گفتند: تو رو خدا به فلانی رای بدهید ورشکسته است!