همه چیز درباره فیلمی که تبدیل به یک «پدیده» در جشنواره چهل و دوم فجر شد
مثل لذت گاز زدن «موز» با پوست!
یکی از ویژگیهای قابل توجه درباره ترکیب فیلمهای رونماییشده در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، تنوع ژانری و موضوعی این آثار بود. جشنواره فیلم فجر که یک دهه پیشتر بهدلیل سیطره فیلمهای اجتماعی، از منظر فقدان تنوع ژانری مورد انتقاد رسانهها و منتقدان قرار میگرفت، در گام چهلودوم توانست حداقلهایی را از آنچه بهعنوان تنوع ژانر از آن توقع میرود برآورده کند. فارغ از کیفیت آثار، در این دوره هم فیلم کمدی و اکشن داشتیم و هم فیلم ملودرام، فانتزی و حتی دفاعمقدسی. به همین دلیل هم میتوان معدل این جشنواره را از منظر تنوع، قابل قبول دانست. اما از منظر همین تنوع، اتفاق ویژه دیگری هم در جشنواره چهلودوم رقم خورد. اگر کمی به عقب بازگردیم، یکی دیگر از انتقاداتی که بهصورت جدی در مورد سبد محصولات سینمای ایران مطرح میشد، فراموشی برخی گروههای سنی و بهطور خاص و ویژه «نوجوانان» بود. تولیدات سینمای ایران در طول سالها، متمرکز بر گروه سنی بزرگسال بود و هر گاه هم گروهی تصمیم به برهم زدن این قاعده میگرفتند، سراغ کودکان میرفتند. درست در میانه این دو طیف. اما سینمای ایران از یک خلأ بزرگ و جدی رنج میبرد. در ترکیب فیلمهای جشنواره چهلودوم، این فقدان تا حدود زیادی برطرف شد و شاهد رونمایی از چند اثر ویژه و قابلدفاع بودیم که مشخصاً گروه سنی نوجوان را نشانه گرفته بودند و احتمالاً در فرایند اکران هم این گروه سنی را به سالنهای سینما فراخواهند خواند. یکی از شاخصترین این آثار که به زعم برخی اصحاب رسانه و منتقدان، میتوان آن را پدیده این دوره از جشنواره هم دانست، فیلم «باغ کیانوش» بود، اما چرا؟
ایده «باغ کیانوش» از کجا آمد؟
«باغ کیانوش» که امروز نام یکی از مطرحترین فیلمهای رونماییشده در چهلودومین جشنواره فیلم فجر است، تا همین سال گذشته، معرف یک کتاب بود. بله، این فیلم سینمایی، در واقع اقتباس از رمانی به همین نام است که پیشتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر و برای گروه سنی نوجوان، راهی بازار کتاب کرده بود. علیاصغر عزتیپاک، نویسنده این رمان است که پیشتر هم تجربههایی در زمینه رماننویسی برای نوجوانان داشته و در این کتاب، سراغ روایتی متفاوت از سالهای جنگ رفته است. «باغ کیانوش» روایتی مرتبط با سالهای جنگ تحمیلی در ایران دارد اما نشانه مستقیمی از میدان جنگ در آن وجود ندارد و بیشتر شاهد روند ساده زندگی انسانهایی هستیم که روزمرگیهایشان متأثر از سایه شوم جنگ، دستخوش تلاطم و بحران شده است. قهرمان اصلی این رمان یک نوجوان است که با همراهی دوستانش تصمیم میگیرد همزمان با برگزاری مراسم ازدواج خواهر کیانوش، به باغ او در روستا دستبرد بزنند. حین انجام همین عملیات نوجوانانه، ناگهان هواپیمایی عراقی که برای بمباران مناطق مسکونی به خاک ایران آمده، از سوی پدافند مورد اصابت قرار گرفته و خلبان آن با چتر نجات، خود را رها میکند.
سقوط ناگهانی این خلبان عراقی به باغ کیانوش، نقطه شروع سلسله اتفاقات ماجراجویانهای است که نوجوانان روستا را درگیر خود میکند. این رمان که برای اولینبار در اواخر دهه 80 روانه بازار کتاب شد، حالا با تبدیل شدن به یک روایت سینمایی، مخاطبان بیشتر و فراگیرتری پیدا کرده است. یکی از ایدههای جذاب که در روایت سینمایی «باغ کیانوش» مورد تأکید قرار گرفته، مربوط به هیجان اولین مواجهه با موز در میان نوجوانان دهه 60 است. میوهای که در آن سالها آنقدر لاکچری و خاص محسوب میشد که اسم رمز برخی رؤیابافیها محسوب میشد و کارگردان این فیلم، بهترین استفاده را از این رؤیای موزی کرده است، رؤیایی که شاید برای نوجوانان امروز چندان قابل درک نباشد اما درست در لحظه گاز زدن این میوه آن هم با پوست، توسط یکی از نوجوانان فیلم، لبخندی شیرین را به لب بسیاری از بچههای دهه 60 مینشاند.
خالقان «باغ کیانوش»
چه کسانی بودند؟
همان اولین باری که رضا کشاورز حداد رمان «باغ کیانوش» را به دست گرفت، ایده ساخت نسخهای سینمایی از آن در ذهناش جرقه زد. کشاورز از کارگردانان جوانی بود که سینما و فیلمسازی را در باشگاه فیلم سوره مشق میکرد و در همین مرکز هم تجربیات متنوعی را با امضای خود در قالب فیلم کوتاه و کلیپ، به تولید رساند. در ادامه همین مسیر کسب تجربه، او یکی از قسمتهای سریال اپیزودیک «تازه وارد» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد را کارگردانی کرد و همین همکاری پشتوانهای برای دورخیز آنها برای ساخت یک فیلم سینمایی شد. قبل از توضیح بیشتر درباره تیم تولید «باغ کیانوش» بد نیست مروری بر جایگاه این فیلم در فهرست مأموریتهای «باشگاه فیلم سوره» داشته باشیم.
باشگاهی که از زیرمجموعههای سازمان سینمایی سوره و وابسته به حوزه هنری محسوب میشود و در یک دهه گذشته، تمرکز ویژهای بر تربیت و معرفی فیلمسازان جوان به سینمای ایران داشته است. بعد از «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمند، «دیدن این فیلم جرم است» به کارگردانی رضا زهتابچیان و «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی، که همگی اولین ساختههای بلند سینمایی کارگردانانشان بودند، حالا «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز را هم میتوان به فهرست تولیدات سینمایی این باشگاه افزود که معرف یک استعداد جدید به سینمای ایران شده است. باشگاه سوره در اولین همکاری خود با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این فیلم را به مرحله تولید رساند و میتوان در انتظار همکاریهای موفق بعدی آنها در همین فضا و بستر باشیم. از طرف دیگر رضا کشاورز حداد هم با همین اولین تجربه خود، ثابت کرده است که انگیزه بالایی برای فیلمسازی در حال و هوای سینمای نوجوانانه دارد و اولین تجربهاش هم توانست سیمرغ بلورین دستاورد فنی را در جشنواره چهلودوم شکار کند.
چرا «باغ کیانوش» نادیده
گرفته شد؟
با نظر هیأت انتخاب جشنواره چهلودوم، بعد از چند دوره، بار دیگر بخش مربوط به فیلماولیها به جشنواره فیلم فجر افزوده شد و اینطور به نظر میرسید که این تمهید فرصتی را ایجاد میکند تا فیلمهای ساخته شده توسط کارگردانان فیلماولی، بهتر دیده شود اما در اجرا، این تصمیم تأثیر عکس گذاشت! حضور برخی فیلمهای بیکیفیت در بخش سودای سیمرغ، ثابت کرد که بخش عمدهای از 12 فیلم قرار گرفته در بخش «نگاه نو» استاندارد بالاتری داشته و میتوانستند در همین بخش اصلی پذیرفته شوند و با محدود کردن آنها در بخشی مجزا، فرصت داوری و ارزیابی بخشهای فنی، از آنها دریغ شد.
در کنار فیلمهایی مانند «آپاراتچی» و یا «بیبدن» فیلم سینمایی «باغ کیانوش» هم یکی از فیلمهایی بود که به دلیل حضور در بخش نگاه نو، امکان داوری در بخش اصلی را به دست نیاورد. هرچند این فیلم در اختتامیه توانست سیمرغ خلقالساعه «بهترین دستاورد فنی» را از آن خود کند اما واقعیت این است که هیچ دلیلی برای غیبت آن در بخش «سودای سیمرغ» قابل پذیرش نیست. این فیلم هم از نظر موارد فنی مانند کارگردانی و جلوههای ویژه و هم از منظر ترکیب بازیگران، میتوانست بهصورت جدیتر مورد داوری قرار بگیرد. حضور شهرام حقیقتدوست و عباس جمشیدیفر در نقشهای اصلی فیلم، قابل تحسین است و جذابتر از آن میتوان به درخشش بازیگران نوجوان در این فیلم اشاره کرد. بازیگرانی که هر یک به درستی در نقش خود ظاهر شده و بخش عمدهای از بار جذابیت فیلم را به دوش کشیدهاند. به این موارد موسیقی جذاب بامداد افشار و طراحی انیمیشنهای میلاد محمدی را هم بیفزایید که تأثیر ویژهای بر خلق فضای رؤیاگون فیلم داشتهاند.
«باغ کیانوش» چه سرانجامی دارد؟
وقتی فیلم سینمایی «باغ کیانوش» در روزهای پایانی جشنواره چهلودوم در برج میلاد روی پرده رفت، فهرست برترینهای خیلی از اصحاب رسانه و منتقدان، دستخوش تغییر شد! فیلمی که فصل مشترک واکنشها به آن غافلگیری بود. فیلم هرچند پشتوانهای غنی از منظر اقتباس داشت اما در اجرا هم فراتر از انتظار بود و توانست روایت ساده خود را به شکیلترین شکل، به تصویر درآورد. کارگردان فیلم درک درستی از فضای فانتزی و مهمتر از آن ظرفیت انیمیشن در روایت رئال خود داشت و به همین دلیل توانست یکی از فیلمهای غافلگیرکننده را به جشنواره امسال برساند، فیلمی که متأسفانه از سوی هیأت انتخاب و داوری جشنواره، با غفلت مواجه شد و ظرفیتهای آن نادیده ماند.
با این همه اما سؤال اصلیتر این است که «باغ کیانوش» چه سرانجامی پیدا خواهد کرد؟ با توجه به ظرفیتی که انیمیشنهای سینمایی طی سالهای اخیر برای جذب مخاطبان گروه سنی نوجوان به سالنهای سینما فراهم آوردهاند، میتوان از امروز «باغ کیانوش» را یکی از شانسهای اصلی برای عرض اندام در چرخه اکران سال آینده به حساب آورد. فیلمی که بخوبی میتواند گروههای مختلف نوجوانان را به سینما فرابخواند و بخش دیگری از مخاطبان خاموش سینمای ایران طی سالهای اخیر را به خود جذب کند. این اتفاق البته دو پیششرط مهم دارد. اول اینکه باید دید مسئولان باشگاه فیلم سوره، چه برنامهریزیای برای اکران عمومی این فیلم نوجوانانه دارند و نکته مهمتر پای کار آمدن کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان و نهاد بالادستی آن یعنی وزارت آموزش و پرورش برای هرچه بهتر دیده شدن این فیلم است. میزان حمایت و همراهی سازمان صداوسیما در فرایند تبلیغات و اطلاعرسانی اکران فیلم «باغ کیانوش» هم قطعاً در میزان توفیق آن در گیشه، تعیینکننده خواهد بود.