طوفان الاقصی و تحلیل کنشگری انصارالله یمن

دکتر مختار شیخ‌حسینی

رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

پیامدهای عملیات 7 اکتبر حماس علیه رژیم صهیونیستی در غزه صرفاً در سطح ملی محدود نماند و در سطح منطقه ای و بین المللی بازتاب ها و پیامدهای مهمی به دنبال داشت. یکی از مهم ترین پیامدهای منطقه ای عملیات طوفان الاقصی فعال شدن کنشگران جدید  منطقه ای در مسئله فلسطین بود. در این سطح، حمایت ایران و حزب الله از عملیات حماس طبیعی و قابل پیش بینی بود اما فعال شدن ظرفیت های مقاومتی در عراق و خصوصاً سطح کنشگری  جنبش انصارالله یمن فضای جدیدی را فراروی تحولات منطقه ای قرار داد. در بازخوانی و تحلیل واقعبینانه ازکنشگری جنبش انصارالله در بحران غزه چند مولفه را باید در نظر داشت:

1.  بر اساس بنیان های اندیشه مذهبِ زیدی،  قیام علیه ظلم و جور از ویژگی های اصلی امام و رهبر یک جامعه می باشد  بنابراین به لحاظ الهیات سیاسی زیدی کنشگری جنبش انصارالله در بحران غزه  به لحاظ دینی یک ضرورت تلقی  شده و به مثابه یک تکلیف دینی به آن نگریسته می شود. از این منظر این مدل از مواجهه نباید صرفاً با هزینه- فایده سیاسی مورد تحلیل قرار گیرد و  به مولفه هایی مانند عدم موازنه بین رژیم صهیونیستی و انصارالله ضریب زیادی داده شود بلکه باید توجه داشت که بنیاد کنشگری انصارالله در این پدیده بر محاسبات سخت افزارانه و مادی از قدرت استوار نمی باشد.

2. مسئله فلسطین در اندیشه  و عمل سیاسی شهید حسین الحوثی(موسس جنبش) از جایگاه مهمی برخوردار بوده است. ایشان در سخنرانی های متعددی بر اساس فهم و تفسیر قرآنی مسئله فلسطین را بارها مورد تاکید قرار داده است و مسئله فلسطین را معرکه تمدنی بین جبهه حق و باطل ترسیم کرده است لذا این صورتبندی قرانی ارائه شده توسط شهید حسین الحوثی از مهم ترین زمینه ها الهام بخش جنبش انصارالله  در کنشگری تلقی می شود. خوانش قرانی حسین الحوثی از مسئله فلسطین  توانسته مسئله را فراتر از اختلافات سیاسی و مذهبی در یمن مطرح نماید لذا جامعه یمن با تنوع و اختلافات موجود، در مقابله با رژیم صهیونیستی، همدلانه با انصارالله همراهی می کند.

3. بخشی از کنشگری سریع و فعالانه انصارالله نسبت به بحران غزه را باید در دوگانه کنشگری دولت – جنبش دنبال کرد. دولت ها به عنوان بازیگران رسمی در نظام بین الملل با توجه به عضویتشان در نهادها، سازمان ها و رویه بودن برخی مناسبات بین المللی با مجموعه ای از محدودیت ها مواجه اند. در صورتی که کنشگری یک بازیگر دولتی خلاف آمد رویه ها و سازوکارهای نظام بین الملل باشد، دولت ها در چنین کنشگری جانب احتیاط را رعایت می کنند. در واقع بازیگران دولتی در کنشگری با مجموعه ای از محدودیت های ساختاری در سطح نظام بین الملل روبرو هستند و نمی توانند به عنوان یک کارگزار آزاد، صددرصد  اعلان هایشان را اعمال کنند چون هزینه های زیادی بر آنان تحمیل می کند. اما بازیگر جنبشی چون در سطح بازیگران غیر رسمی کنشگری می کند با محدودیت های ساختاری  کمتر روبروست لذا جنبش برونِ گفتمان رسمی نظام بین الملل بازیگری می کند اما دولت ها درون گفتمان وساختار موجود عمل می کنند. از این منظر جنبش انصارلله امکان تصمیم گیری لحظه ای بر اساس مبانی فکری و میدانِ انضمامی اش را داراست و بلافاصله  می تواند سیاست اعلانی اش را اعمال هم نماید و نگرانی های بازیگران رسمی عضو سازمان ها و نهادهای بین المللی را ندارد.

4. اگر جنبش انصارالله یمن را به عنوان یک بازیگر در نظر بگیریم که از نیمه دوم دهه 90 میلادی  به عنوان یک کنشگر، با توانِ محدود در یک جغرافیای حاشیه ای(استان صعده یمن) شروع به فعالیت کرده است  اما بعد از طی کردن فرایند سختِ جنگ های شش گانه با دولت علی عبدالله صالح، امروزه به مهم ترین بازیگر صحنه سایسی یمن تبدیل شده است و در سطح منطقه ای نیز جنگ ائتلافی فرسایش و نابرابر نیز نتوانسته آن را از پای در اورد، در پرتو این بازخوانی به این نتیجه می رسیم که باید به تصمیم گیری، استقلال و تجربه این بازیگر احترام گذاشت و آن را به عنوان تابعی از بازیگران دیگر ترسیم نکرد. اهمیت این تجربه وقتی اشکار می شود که در حافظه تاریخی انصارالله تجربه بیش از ده قرن حکومتداری زیدیه در یمن را اضافه کنیم لذا جنبش امروز بر بستر یک حافظه تاریخی و انباشت فکری و هویتی درازدامنه کنشگری می کند.فروکاهش کنشگری  امروز انصارالله به تبعیت آن از ایران یا هر بازیگر دیگر، نادیده گرفتن این  انباشت تاریخی-تمدنی حاضر در ذهن انصارالله است لذا باید به استقلال در تصمیم گیری و کنشگری این جنبش احترام گذاشت و چه بسا از آن اموخت.

5. به لحاظ توانمدنی های سخت افزارانه نظامی نیز مواجهه انصارالله  با رژیم صهیونیستی ، یک هماوردی نابرابر و جنگ نامتوازن است. کنشگری انصارلله بیشتر از اینکه به لحاظ ایجابی در این جنگ نابرابر به توفیقی دست یابد به لحاظ سلبی توانسته است دسترسی طرف مقابل به منافع استراتژیکش را قطع نماید. لذا در این هماوردی نابرابر نباید به سطح تخریب موشک های انصارالله پرداخت بلکه موضوع مهم این است که این مدل از کنشگری، رژیم صهیونیستی را از چه منافعی محروم کرده است. این  نوع از کنشگری برای جبران نابرابری فنی و سخت افزاری از قدرت ژئوپلتیکی بهره مند است که به لحاظ طبیعی در اختیار انصارالله قرار دارد و با استفاده از این موقعیت جغرافیایی  می تواند مجموعه ای از محدودیت ها را بر رژیم صهیونیستی و دیگر بازیگران فرامنطقه ای که تجارت شان به باب المندب و دریای عرب وابسته است، اعمال نماید.

منابع
 مختار شیخ‌حسینی، جنبش انصارالله یمن، ۱۳۹۳، نشر مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)
 مختار شیخ‌حسینی، ۱۴۰۱، بازخوانی پروژه فکری شهید سید حسین الحوثی، مؤسس جنبش انصارالله یمن و استلزامات آن برای نخبگان معاصر، مجموعه مقالات  همایش بین‌المللی  همبستگی نخبگان با مقاومت یمن، جلد اول، نشر دانشگاه شاهد
 مختار شیخ‌حسینی و ایمان محمدی، رویکردی بحران‌محور به زمینه‌های فکری تأسیس جنبش انصارالله یمن، فصلنامه علوم سیاسی، ۱۴۰۱، شماره ۸۹