داستان انصار
نویسندگان داستانی درباره یمن چه نوشتهاند؟
خواب سیب و بستنی
انتشارات کتاب آستان قدس رضوی؛ «بهنشر» دست به ابتکار جالبی زده و به همت تعدادی از نویسندگان حوزه شعر کودک از جمله منیره هاشمی، مریم زرنشان، طیبه شامانی، محمد عزیزی (نسیم)، حسین عبدی گرگانی، شاهین رهنما، عاطفه جوشقانیان و اکرمالسادات هاشمی پور مجموعه اشعاری را گردآوری کرده است که برای بچههای یمن نوشته شدهاند. این کتاب با قطع خشتی و 24 صفحه نخستین بار سال 1395 شمسی تدوین شده و تصویرگر آن سید میثم موسوی است. این اثر حوزه کودک، ویژه گروه سنی «ب» و «ج» بوده که در نوع خود پیشگام این عرصه به شمار میرود. در حالی که این کتاب تلاش دارد شادی آزادی را برای نسل آینده مقاومت یادآور شود، آزادی یمن از حصار دشمن را به آزادی کبوترهای سرحال و شاد تعبیر میکند. در مقدمه این کتاب میخوانیم:
« ما مسلمان هستیم؛
هر جای دنیا به مسلمانی ظلم بشود، وظیفه داریم با او همدردی کنیم و به او یاری رسانیم.
اگر نمیتوانیم به بچههای یمن کمک کنیم، باید تمام دنیا را از ظلمی که به آنها میشود، خبردار کنیم!
حتماً شما هم بارها دلتان برای بچههای یمن به درد آمده است. گروهی از شاعران برای همدردی با بچههای یمن شعرهایی سرودهاند که زبان دل شماست».
دختر یمنی
«ضحی دست را به روی سینهاش گذاشت. عقیق یمنی را در مشتش گرفت؛ ولی نه آنقدر که گرما و سرمای آن را حس کند. گردنبند را محکم کشید و زنجیر آن را پاره کرد. آن را به میان کوچه و در جایی که مقداد ایستاده بود، پرت کرد. گردنبند شکست و دانههای عقیق آن هر کدام به یک طرف پرت شد...
ایشان یکی از بهترین دانشجویان یمنی است که در دانشگاه ریاض درس خوانده است. او رسالهای در تکفیر شیعیان نوشته است و شبکهای از جوانان یمنی وفادار را تشکیل داده که نقش زیادی در تبلیغ دین در یمن دارند. چشم شاهزاده لحظاتی در چشمان آبی ضحی خیره ماند...».
متنی که خواندید، پشت جلد کتابی است با نام «دختر یمنی» نوشته محمد نجفعلیزاده که دفتر نشر معارف اسلامی (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها) آن را در 120 صفحه چاپ و در سال 1395 روانه بازار کرد.
این کتاب روایتگر سرنوشت دختری یمنی در دربار آل سعود است. ماجرا از بیان کودکی ضحی (شخصیت اول قصه) در کنار مادربزرگش آغاز میشود. مادر ضحی پس از به دنیا آوردن او از دنیا رفته و حالا ضحی در آغوش مادربزرگ تربیت شده است.
مقداد نیز همبازی دوران کودکی ضحی است. در جریان بزرگ شدن ضحی، اوضاع سیاسی یمن، حکومت علی عبدالله صالح، روابط یمن و عربستان، پشتیبانی مالی حکومت سعودی از دولت صالح و بسیاری نکات دیگر در این اثر، با داستانپردازی گیرا و جذاب نویسنده روایت شده است.
به باور مخاطبان، کتاب «دختر یمنی» توانسته با زبان داستانی درباره ظلمی که عربستان سعودی بر مردم یمن روا داشته، حرف بزند و در بستر یک داستان عاشقانه، چالشهای بزرگی را در ذهن خوانندهاش ترسیم کند که نتیجه تلاش حکومت عربستان برای سیطره بر شبه جزیره عربستان و تصرف یمن یا دستکم تضعیف مقاومت مردمی آن است.
دشمن یک چشم
انتشارات شهید کاظمی، اثری با نام «دشمن یک چشم» نگاشته سیدمهدی موسوی را در 80 صفحه روانه بازار کرده است. این کتاب که ویژه گروه سنی کودکان 9 تا 11 سال است، تلاش دارد جنگی مهم و بزرگ را برای کودکان فارسیزبان جبهه مقاومت بازگو کند. داستان این کتاب در کشور افسانهخیز یمن روایت میشود؛ جایی که سرنوشت آدمیان و پرندگان به شکل عجیب و غریبی به هم گره میخورد. در این رُمان کودکانه، سنگ اسرارآمیزی در اختیار «تیزپر»؛ هدهدِ قهرمان قصه است که میتواند به وسیله آن با آدمها سخن بگوید، اما دشمنِ یکچشم، همیشه در کمین این سنگ سرخ است: «سردسته کلاغها حسابی جا خورده بود. تا این صحنه وحشتناک را دید، مثل فشنگ دررفت. مرحله پنجمِ نقشه هم بهخوبی پیش رفت.
تیزپَر دنبال سردسته کلاغها رفت. کلاغ خِپِل، با ترس و لرز خودش را به یک ساختمان قدیمی رساند. پشتسرش را نگاه کرد تا مطمئن شود کسی او را تعقیب نمیکند؛ اما تیزپَر از دور حواسش به او بود. کلاغ خِپِل از یک پنجره شکسته رفت توی ساختمان. تیزپَر هم پشت سرش با احتیاط وارد شد.
همهجا تاریک بود. کلاغ خِپِل قارقاری کرد و فریاد کشید: «رئیس بزرگ، کجا هستید؟ قربانتان شوم! ببینید چه بلایی سر ما آوردند!»
تیزپَر پشتِ یک چهارپایه مخفی شد و سعی کرد در آن جای سوت و کور، کلاغ را گم نکند. یکدفعه دوتا چشم گِرد و قُلُمبه در کنج اتاق، برق زد».
عروس یمن
این کتاب، دومین اثر «زینب پاشاپور» است که انتشارات «روایت فتح» آن را در 240 صفحه منتشر کرده است. پاشاپور با کتاب «بی تو پریشانم» که روایت زندگی حجتالاسلام محمد پورهنگ؛ همسر رزمنده او است، در کمتر از یک سال توانست چهارمین چاپ اثرش را با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
اما او در کتاب دومش به سراغ موضوعی استراتژیک و جذاب رفته است. حکایت یک بانوی سرافراز در جبهه مقاومت؛ «فاطمه مؤمنی» که مادرش از عشایر شیعه عربستان بوده و پدرش از شیعیان عراق. خانواده مادریاش با تحمل مشقتهای فراوان زندگی شیعیان در عربستان، دست آخر به سوی ایران و شهر قم عزیمت میکنند و پدربزرگ پدری او که مبارز علیه بعثیهاست، ناچار به هجرت از وطن شده و او نیز قم را انتخاب میکند تا پس از ازدواج فرزندانی از این دو خانواده مجاهد، بانوی قصه ما زیر سایه اُخت الرضا (ع) تولد یافته و زندگی را با رنگی متفاوت آغاز کند.
نویسنده درباره نگارش کتابش میگوید: «در عروس یمن، مکلف بودم این کار را انجام بدهم؛ چون در بحث ادبیات شفاهی، مجبور و موظفیم امانتدار باشیم، چراکه قرار است اینها تبدیل به اسناد مکتوب شوند و انشاءالله در تاریخ بماند، بنابراین نباید چیزی خلاف واقع روایت شود. پیش از این، من کتابی درباره یمن نخوانده بودم و همه چیز را باید خودم سبک و سنگین میکردم و درست و غلط آن را مییافتم».
نقطه تمایز کتاب آنجاست که انتقال روایتها از یک فصل به فصل بعدی را داریم. یعنی نویسنده کدهایی برای خواننده گذاشته تا تشخیص بدهد راوی بعدی چه کسی خواهد بود.
پاشاپور در این کتاب راویانی از یمن تا خرمشهر و عراق، از زندانهای یمن تا کاخ حاکم رانده شده یمن؛ عبدالله صالح و حتی از حزبالله لبنان دارد که تا فصل ششم کتاب، هر فصل با یک راوی پیش میرود.
به گفته کارشناسان ادبی و منتقدان آثار مکتوب حوزه مقاومت، «عروس یمن» کتابی پر از توصیف دقیق صحنههاست که توأم با دیالوگ شخصیتها، تبدیل به اثری خواندنی و جذاب شده است.