شرح حیات سید بدرالدین الحوثی

پدر معنوی انقلاب یمن

علامه بدرالدین حوثی با نام کامل سید بدرالدین بن امیرالدین بن الحسین بن محمد الحوثی از علمای زیدی قرن پانزدهم، در 17 جمادی الاول سال 1345هجری قمری مصادف با 25نوامبر2010 میلادی در شهر ضحیان استان صعده واقع در شمال یمن به دنیا آمد و در شهر صعده، در دامان خانواده‌ مشهور علمی بزرگ شد.

 سادات حسنی
علامه حوثی از نسل یحیی بن حسین هادی الی الحق، پایه‌‌گذار امامان زیدیه و مؤسس مذهب هادویه در یمن است که از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) به شمار می‌رود.
نسب کامل علامه الحوثی بدین ترتیب است: بدرالدین بن امیرالدین بن حسین بن محمد بن حسین بن احمد بن زید بن یحیی بن عبدالله بن امیرالدین بن عبدالله بن نهشل بن مطهر بن احمد بن عبدالله بن عزالدین بن محمد بن ابراهیم بن مطهر مظلل بالغمام بن یحیی بن مرتضی بن مطهر بن قاسم بن مطهر بن محمد بن مطهر بن علی بن احمد بن یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن امام حسن بن امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب علیهم السلام.

تحصیلات
 سید بدرالدین در خانواده‌ای اصیل و معروف به علم و تقوا و در میان علمای برجسته پرورش یافت. او دوران تحصیل خود را در صنعا و در خدمت اساتید بزرگی چون پدرش علامه بزرگوار سید امیرالدین حوثی (متوفی سال 1394ق) و عمویش علامه حسن بن الحسین الحوثی(متوفی ۱۳۸۸ق) گذراند.
او پس از گذراندن سال‌ها تحصیل، مورد تأیید علمای برجسته قرار گرفت و توانست اجازه نامه کسب کند که اسامی آنان را در دو جلد از کتاب‌هایش (مفتاح اساتید الزیدیة) و (شرح امالی امام احمد بن عیسی بن زید بن علی علیه‌السلام) ذکر کرده است.

 رشد علمی
سید بدرالدین در یادگیری دروس از همسن و سالان خود پیشی گرفت و مطالعه در مسجد را جز مواقع ضروری ترک نکرد. وی همچین در زبان، ادبیات، فقه، اصول، شرح حال و تاریخ به‌ویژه تاریخ مردمش بسیار مطالعه کرد.
سید بدرالدین که از مراجع معاصر زیدیه به شمار می‌رود، از سمت علمای زمان خود مورد تحسین قرار گرفته است، استاد او حسین بن حسن حوثی و مجدالدین مؤیدی(1428- 1332ق) از علمای برجسته زیدی، به مقام علمی او اذعان داشته و آن را تأیید کرده‌اند.
مجدالدین مؤیدی در ستایش او شعری سروده و این چنین نوشته است: « او فردی ممتاز، دانشمند، صاحب علم و ارشاد است که بینش و بصیرت بزرگش بالاترین افتخار است».
استاد حسین بن حسن حوثی در وصف او این طور می‌گوید: «خدا از او راضی باشد، او به تقوای کامل و زهد و عبادت مشهور بود و با مال و زبان و قلم در دفاع از راه اهل بیت (علیهم السلام) جهاد کرد».

 مبارزه با وهابیت تکفیری
در دوره معاصر که تفکرات سلفی شدت گرفته بود، حتی استان صعده که پایگاه اصلی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به شمار می‌رود از این عقاید در امان نمانده بود. در آن زمان علامه بدرالدین حوثی نخستین کسی بود که با قلم و زبان خود با این اندیشه مقابله کرد و ده‌ها پاسخ در کتاب، نامه و نوار کاست نوشت.
دکتر یوسف الحضری که یک فعال فرهنگی است، ایشان را شخصیت برجسته و مهم علمی و جهادی دانسته است و از او به عنوان چراغ علمی و نماد مذهبی یاد می‌کند.
از آثار او در این زمینه می‌توان به کتاب «تحریر الأفکار عن تقلید الأشرار» اشاره کرد.
همچنین او صاحب «تحریرالعقاید من التقلید الاشاره» است که در سال 1414 هجری قمری منتشر شده و شبهات وهابیان را پاسخ داده است.

 دوران جوانی و سفر دینی
نخستین ازدواج سید بدرالدین در سن تقریباً 17 سالگی با خانواده‌ای اصیل و فاضل بود. آن همسر، تکیه‌گاه ایمانی و همراه روزهای خوب و بد ایشان شد. او در سن 33 سالگی، به علت تشدید بیماری آسم ناچار شد از ضحیان به خولان بنی عامر که منطقه‌ای خوش آب و هوا بود مهاجرت کند.
سید بدرالدین به سرعت در آن‌جا به عنوان استاد و راهنما فعالیت کرد و سبب شد جامعه نسبت به وجودش احساس نیاز کند، از این رو شیخ طائفه ضیف‌الله بن إسماعیل که از محبان آل رسول بود، دخترش را به ازدواج سید بدرالدین درآورد. این ازدواج موجب ماندگاری او به مدت 10 سال در آن مکان شد.  
پس از آن برای آموزش دادن علوم دینی به روستای «مران» سفر کرد. پس از آشنا شدن مردم آن‌جا با معارف دینی، علامه بدرالدین تصمیم گرفت به منطقه دیگری که همان خمیس مران است، نقل مکان کند و مدتی در آنجا ماندگار شد و به عنوان مربی و راهنمای دینی فعالیت کرد.

 فعالیت‌های سیاسی
آغاز دهه‌ 90 نقطه عطفی در زندگی جامعه یمن بود؛ زیرا شاهد اعلام وحدت میان دو بخش یمن و تشکیل دولت واحد بودند و آن به برکت سید بزرگوار بود. او در این زمینه به دلیل علاقه زیاد و ایفا کردن نقش پیشگام، اهمیت حمایت از پروژه وحدت یمن و همچنین قانون اساسی را از منظر حقوقی و غیر آن تبیین کرد. بیانات ایشان همراه با تعدادی از علمای بزرگوار آن زمان، از مهم‌ترین عواملی بود که توده‌های مردم را به حمایت از وحدت یمن برانگیخت. دوران وحدت یمن شاهد علاقه سید بدرالدین به امور سیاسی بود.
در آن زمان، او از علاقه‌مندان به تأسیس «حزب حق» و در صدد متقاعد ساختن گروهی از علما به ریاست عالم بزرگوار مجدالدین ابن محمد المؤیدی بود. تأسیس حزبی که نماینده نهادی باشد و در آن مردم گرد هم آمده و برای حمایت از دین خدا و مستضعفان متحد شوند، «حزب‌الحق» در اوایل دهه 1990 تأسیس شد. علامه در حمایت و تقویت حزب فعالیت می‌کرد و مشتاق بود برای دیدار با علما و فعالان حزبی به دیگر شهرها سفر کند.
ایشان علاقه‌مند به فعالیت‌های جهادی بود و سخنان فراوانی منسوب به او درباره جهاد نقل شده است؛ از جمله اینکه او کودک خردسالی را در بازگشت از مسجد می‌بیند که می‌گوید:«آقا بدر، آقا بدر، کی وارد بهشت می‌شویم؟». او بر عصای خود صاف می‌ایستد، طوری که انگار پاسخ فرد بزرگی را می‌دهد که البته تواضع از خصوصیات بارز ایشان بود و سپس به آن کودک می‌گوید:«وقتی خداوند درِ جهاد را به روی ما می‌گشاید».

 سبک و روش آموزشی
فرزند علامه بدرالدین، «عبدالملک» رهبر کنونی انصارالله، در سبک آموزشی پدرشان این‌طور بیان کرده‌‌اند:«ما در روش‌های تربیتی تحت تأثیر ایشان بودیم؛ زیرا همیشه جایگاه الگو و اسوه را برایمان داشتند. اخلاق و معنویت عالی‌ ایشان سبب شد کسانی که با او زندگی می‌کردند- فرزندانش و شاگردانش- تحت تأثیر اخلاق او قرار گیرند. همه‌ آن‌ها تحت تأثیر معنویاتش، جدیت و پشتکارش، علاقه‌اش به خداوند متعال، احساس مسئولیت نسبت به اطرافیان قرار گرفته بودند. چیزی که پدرم به عنوان یک موضوع اساسی در رویکرد تربیتی خود بیشتر به آن توجه داشتند، تحکیم ارتباط با خداوند متعال بود.
در تجربه‌ای که در زندگی با ایشان داشتم، متوجه شدم بیشتر بر این جنبه‌ها تمرکز می‌کنند: عشق به خدا، ترس از خدا، ارتباط واقعی با خداوند متعال، توجه به عبادت و نماز به شایسته‌ترین نحوی که انسان ثمره‌اش را ببینید و دوری از بداخلاقی و کارهای ناپسند».
 راه و روش بدرالدین حوثی در تعلیم و تربیت، بررسی موضوعات مطرح و پیوند دادن آن‌ها به قرآن کریم بود. عبدالملک حوثی در این باره می‌گوید: «پدرم که خداوند از او راضی باشد، معلم واقعی بود. مثل خیلی‌ها که علم دارند و اهل علم به حساب می‌آیند و صرفاً تذکر می‌دهند، نبود. روش تربیتی او مبتنی بر ارائه مفاهیم صحیح و نقد باورهای نادرست در بستر آموزش بود. پس از آن مطمئن می‌شد شاگردانش روحیه‌ای پویا همراه با احساس مسئولیت و علاقه و جدیت در خود داشته باشند».

 آشنایی با امام خمینی(ره)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحسین سید بدرالدین حوثی از امام خمینی آشکار شد، همان‌طور که در مورد بسیاری از یمنی‌ها نیز چنین است. امام خمینی (ره) در طول دوران کاری خود، از ارزش‌هایی که زیدی‌های یمن بر آن‌ها پرورش یافته بودند، الگوبرداری کرد تا جایی که بسیاری از علمای یمن شبهه ایجاد کردند امام خمینی(ره) زیدی است؛ زیرا اصول انقلابی زیدیه بر پایه امر به معروف و نهی از منکر و قیام بر علیه ظلم است.
مردم یمن از جمله حوثی‌ها به امام خمینی(ره) به عنوان آزادی‌بخش این ملت نگاه می‌کردند؛ زیرا او مفاهیم قرآن را به مردم بازگرداند و امید به تأسیس یک حکومت عادلانه اسلامی و به‌دور از هژمونی بین‌المللی شرقی و غربی را به ملت داد.

 محدود کردن اختیارات
 نقش فعال علامه بدرالدین در گسترش آگاهی از جنبش و آموزش جهادی قرآنی بود و سخنرانی‌هایش بسیار بر اهمیت اتحاد طبقاتی و پرهیز از تفرقه متمرکز بود. او مردم را به آمادگی برای مقابله با توطئه‌های دشمنان اسلام که به دنبال تحقیر مسلمانان و ریشه‌کن کردن آن‌ها هستند، به هر طریقی دعوت می‌کرد.
این مواضع مستحکم به‌شدت در میان مسلمانان طنین‌انداز شد و تأثیر زیادی بر آن‌ها گذاشت.
از طرف دیگر، صاحبان قدرت از این عالم مبارز و مواضع اصولی او به تنگ آمدند، به همین دلیل سر راه او مانع ساختند و مشکلاتی را به‌وجود آوردند و برای ساکت کردن و رام کردنش موانعی قرار دادند.
آنان بر علیه او از تشویق و وعده دادن تا ترساندن و تهدید کردن و آزار فرزندان، دانش‌آموزان، مدارس و مراکز وابسته به مسیر حرکت جهادی قرآنی او اقداماتی انجام دادند.

 سوء قصد به جان او
 زمانی که این ابزارها در منصرف کردن او از راه قرآنی کارساز نشد و ظالمان دیدند او مصمم است راه جهادی خود را ادامه دهد، آن‌ها شروع به طراحی نقشه‌ها و توطئه‌هایی برای هدف قرار دادن او و تلاش برای از بین بردن او کردند.
 در اواسط دهه 90، قدرتمندان ظالم سعی در ترور عالم سید بدر الدین حوثی داشتند، به همین دلیل یک گلوله آرپی جی به سمت اتاق خواب وی شلیک کردند. پس از سوءقصدهای فراوان به عالم بدرالدین الحوثی، او متوجه شد جانش در خطر است و نزدیکانش او را به ضرورت ترک یمن متقاعد کردند و ایشان  یمن را به مقصد عربستان ترک کرد، اما فهد بن عبدالعزیز اجازه نداد بیش از 10 روز در آن‌جا بماند، به همین دلیل عازم اردن و سپس سوریه تا ایران شد و حدود یک سال کامل در آنجا ساکن شد.

 تلاش برای دستگیری
دشمنان با طرح اتهامات و تبلیغات گمراه کننده بسیاری علیه این علامه بزرگوار تلاش کردند بهانه‌ای برای توجیه حذف یا دستگیری وی ایجاد کنند.
دستگیری او با لشکرکشی بزرگی به مران آغاز شد. در بدو ورود زیر پوشش تاریکی به سوی منزل علامه حرکت و هر گوشه و کناری از منزل او را جست‌وجو کردند، اما او به مکان دیگرش در «جمعه الفاضل» رفته بود و چون کسی را در آنجا پیدا نکردند، خانه را دستکاری کرده، اثاثیه و کتاب و چیزهای دیگری را که در خانه بود، غارت و سپس بمب‌هایی را در اتاق‌ها منفجر و از بیرون به داخل خانه گلوله شلیک کردند.
پس از آن به بازار مران رفته و 70 نفر از اهالی منطقه را که همگی شاگردان علامه بودند، دستگیر و پس از هجوم به منازل تعدادی از آن‌ها و غارت و ضرب و شتم‌شان آنان را در زندان مرکزی در فرمانداری قرار دادند. علت دستگیری این افراد فقط این بود که از پیروان سیدبدرالدین بودند که به مدت 9 ماه ادامه یافت.
این توطئه‌ها نتوانست او را از گسترش علم و دانش منصرف کند، بلکه تلاش او به ادامه مسیر جهادی قرآنی به رهبری فرزندش سیدالحسین بن بدر الدین انجامید.
زمانی که فریاد بلند (مرگ بر آمریکا) و دعوت به تحریم کالاهای آمریکایی و صهیونیستی در تعدادی از مساجد و از طریق اعلامیه‌ها بلند شد و برخی در مشروعیت این اقدام تردید کردند، سید بدرالدین نخستین کسی بود که به دفاع از این گام برخاست.
وقتی ظالمان نتوانستند شعاردهندگان را ساکت کنند و وقتی نیروهای استکبار جهانی، آمریکا و اسرائیل متوجه خطر گسترش شعار و تداوم تکرار آن شدند، همگی تصمیم به راه‌اندازی نخستین جنگ ناعادلانه علیه صعده گرفتند. در اواسط سال 2004 میلادی جنگ نظامی خشونت‌آمیزی علیه حسین بدرالدین حوثی به راه افتاد که با شهادت وی و تعداد زیادی از هم‌رزمانش پایان یافت.
استاد بدرالدین حوثی در آن زمان به منطقه «نشور» کوچ کرده بود و در آن زمان نزدیک به 80 سال داشت. در آن جنگ نیز بر اوضاع نظارت دقیق داشت و هر چه هزینه مالی، نصیحت، راهنمایی و دعا برای مجاهدان می‌توانست، فراهم می‌کرد.
 رفتن به صنعا
 پس از پایان جنگ اول، سید بدرالدین حوثی به موضوع آزادی اسرا علاقه‌مند شد. یحیی حوثی فرزند ایشان که در صنعا حضور داشت، با علی عبدالله صالح ارتباط برقرار کرد و او درخواست کرد علامه به پایتخت صنعا بیاید.
حمران  که داماد بدرالدین حوثی است در توضیحاتی درباره آن روز، گفت:«گفتند همین که علامه جناب بدرالدین برسد، در صنعا همه زندانیان آزاد می‌شوند، او به آن‌جا رفت و چند روز را ماند، اما آن‌ها کاری نکردند».
علی عبدالله صالح سعی کرد حبس خانگی را بر علامه تحمیل کند تا از او به عنوان کارت فشار بر مجاهدانی که در آن زمان در کوه‌های شمال یمن بودند استفاده کند، آقای بدرالدین متوجه تعلل صالح شد و برگشت.
روزنامه الوسط پیش از خروج ایشان از صنعا مصاحبه‌ای در مورد شعار، جنگ، مسائل اعتقادی و غیره با وی انجام داده بود. او پاسخ‌هایش صریح و عینی بود، اما مفسدان نتوانستند حرف حق را تحمل کنند و به جنگ ناعادلانه دوم دامن زدند.

 اختفا و دوری از انظار
 علامه بدرالدین از اواخر جنگ دوم مجبور شد از دیدگان پنهان بماند و از دوستان و عزیزان خود دوری کند، به جز اعضای خانواده و معدود دوستانش که اجازه ملاقات مخفیانه داشتند.
در طول جنگ نیاز به استتار بیشتری بود؛ بنابراین بدرالدین مجبور شد مقر اصلی خود را به جای دیگری ترک کند. از آن‌جا که بیماری آسم او تشدید شده بود، هر روز پس از نماز صبح باید برای معالجه می‌رفت و پیش از غروب آفتاب برمی‌گشت. این کار به دلیل ناهمواری راه، ضعف بدن، عدم تحمل سرما و ابتلا به بیماری‌های فراوان برای او دردسرهای زیادی را به همراه داشت و بیشتر مجبور می‌شد در تاریکی بماند تا محل زندگی‌اش آشکار نشود و توسط (شبکه‌های جاسوسی که دائماً در آسمان منطقه پرسه می‌زدند) کشف نشود.

 جنگ سوم صعده و پیامدهای آن
در سال 2006 میلادی، به ویژه بین ماه‌های ژوئن و سپتامبر، جنگ سوم آغاز شد که به مدت سه ماه به طول انجامید. جنگ با حمله به زندانیان در زندان مرکزی شهر قحزه در صعده آغاز شد که منجر به کشته شدن سه زندانی شد. سید بدر الدین درحالی که از بیماری رنج می‌برد، آخرین تحولات را دنبال کرده و مجاهدان را به استقامت، پیروزی و پشتیبانی دعوت می‌کرد.
با پایان یافتن جنگ سوم، سید بدرالدین تصمیم گرفت در کنار مجاهدان قدم برداشته و در جنگ‌های چهارم و پنجم و ششم در جوار فرزندش عبدالملک او را همراهی
کند.

 تکمیل تفسیر قرآن
 در طول جنگ چهارم تا جنگ ششم، سیدبدرالدین با وجود شرایط خطرناک امنیتی، ادامه سفر را برای تکمیل پروژه بزرگ خود که تفسیر قرآن کریم بود، ضروری دید. باوجود تمام گرفتاری‌ها در تکمیل 6 جلد باقی‌مانده تلاش کرد و به دلیل ضعف در بینایی و ناتوانی در نوشتن زیاد، آن را به صورت شفاهی به پایان رساند.

 روزهای آخر
جنگ ششم تا پایان سال 2010 میلادی ادامه یافت. در تمامی دورهای جنگ  آقابدرالدین، پدری روحانی برای مجاهدان بود و با ظاهر نورانی‌اش می‌درخشید اما وضعیت سلامتی‌اش رو به وخامت بود.
گاهی اوقات بر اثر افت فشار خون از هوش می‌رفت و زود به هوش نمی‌آمد. پس از به هوش آمدن می‌پرسید آیا فلان نماز را خوانده‌ام یا فلان بدهی را پرداخت کرده‌ام یا خیر. او با دقت و توجه فکر خود را به مسائل گذشته مشغول می‌کرد.

 روز وفات
سید بدرالدین درست قبل از طلوع فجر روز پنجشنبه 19 ذی‌الحجه 1431 هجری قمری مصادف با ۲۵نوامبر۲۰۱۰ برای خواندن نماز صبح برخاست و با آب، وضوی کامل گرفت تا آن جا که نخواست پسرش به او کمک کند و آخرین نمازش را ایستاده خواند. در ساعت ۸ و 15 دقیقه همان روز روح مطهرش پس از عمری مجاهدت به سمت خالق
پرکشید.

 بیانیه
 در روز جمعه ۲۰ ذی‌الحجه، انصارالله از طریق دفتر رسانه‌ای عبدالملک بدرالدین حوثی، در بیانیه‌ای عزادار شدن خود را اعلام کردند و بدرالدین را پدر معنوی انقلاب دانستند. متن بیانیه بدین شرح است:
« بسم الله الرحمن الرحیم
بر فرزندان ملت یمن و فرزندان امت عربی و اسلامی‌مان درگذشت عالم بزرگ و فقیه قرآن و مجاهد مظلوم، بدرالدین را تسلیت عرض می‌کنیم.
درگذشت وی صبح امروز پنجشنبه نوزدهم ذی‌الحجه 1431 هجری قمری مصادف با 25 نوامبر 2010 میلادی در سن 86 سالگی رخ داد. او تمام زندگی خود را برای اقامه‌ دین، بیداری آرمان‌ها و روشنگری مردم وقف خدا کرد. وی بیشتر عمر خود را در خدمت قرآن سپری کرد و در علم، جهاد، فرهنگ، تربیت و امر به معروف و نهی از منکر راهنما و پیشوا
بود.
ایشان رنج‌دیده‌ترین و صبورترین عالم زمان خود بود و چون مدت‌ها از بیماری مزمن (آسم) رنج می‌برد، با مشکلات، تهدیدها، تبعید، سوءقصدها و ممانعت از سفر حتی برای درمان مواجه شد. همه این‌ها به این دلیل بود که او مواضع عملی قرآنی را بدون ترس برای اعلام حقایق انتخاب کرد.
سید بدرالدین واقعاً عالمی بود که ویژگی‌های علمای قرآن را به همراه داشت. با او نه به عنوان یکی از علمای ملت و نه حتی به عنوان پیرمردی که درد بیماری بر دوش می‌کشید، رفتار نمی‌کردند. وی برای رضای خدا شکیبایی کرد تا زمانی که خداوند جانش را در این راه بگیرد و ملت اسلامی را به عنوان الگو و سرمشق عالی قرآنی ترک کند. هیچ قدرت و نیرویی نیست جز خدای تعالی و بزرگ و درود خدا بر محمد و آل پاک او باد، ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز خواهیم گشت».
انصارالله علاوه بر این بیانیه، مطالبی منتشر کرد و خواستار اتخاذ مواضع لازم در قبال توطئه‌های آمریکا و اسرائیل و هرگونه درگیری‌هایی شد.
 منابع:
• الثوره، لسید بدر الدین الحوثی فی ذكراه الثانیة عشرة... سیرة كریمة وتاریخ عظیم فی سطور، ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۲
• رابطة علماء الیمن، السید العلامة بدرالدین بن أمیر الدین الحوثی رضوان الله علیه، ۳ سپتامبر ۲۰۱۸
• المجموعة اللبنانیة للإعلام قناة المنار، الموت لأمریكا، الموت لإسرائیل، النصر للإسلام ... أنصارالله، ۵ مارس ۲۰۱۵
• وكالة الأنباء الیمنیة (سبأ)، العلامة بدرالدین الحوثی... أنموذج للعالم المسلم ودوره تجاه دینه وأمته، ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۳
• انصارالله، الباحث عن الحقیقة … السید المجاهد بدرالدین بن أمیرالدین الحوثی «رضوان الله علیه»، ۹ ژوئیه ۲۰۲۳
• انصارالله، شذراتٌ من سیرةٍ عطرة..، بدرُ الهدى... من ثـورة الفـكر، إلى فـكـر الثورة، ۲۶سپتامبر۲۰۱۶
• دائرة الثقافة القرآنیة، السید العلامة بدرالدین بن أمیر الدین الحوثی، ۳۱ اوت ۲۰۱۹
• صحیفة المسیرة، العلامة الراحل بدرالدین الحوثی... الحاضرُ فی وجدان الیمنیین، ۱۹ ژوئیه۲۰۲۲