سفر به جهان شعر و قصه­‌ها همراه با مکتب­‌های ادبی

مکتب اگزیستانسیالیسم و اعتقاد به پوچی و بیهودگی‌جهان

در این قسمت از مکتب­‌ها، با اگزیستانسیالیسم و چند نمونه از معروف‌ترین آثار و نویسندگان آن آشنا می­‌شوید. این مکتب در قرن بیستم شکل گرفت و به مرور آثار مهمی در ادبیات و فلسفه نوشته شد.

ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات

تاریخچه این مکتب را بشناسید
زمانی که فرانسه در جنگ جهانی دوم از اسارت آلمانی­‌ها خارج شد، سوررئالیسم هم کنار رفت و اگزیستانسیالیسم جای آن را گرفت و مجله‌­ای که ژان پل سارتر به‌عنوان عصر جدید منتشر می­‌کرد، یکی از معروف‌ترین مجله­‌های روشنفکری غرب شد و بحث‌­هایی از این به بعد مطرح می­‌شد که یکی از آن­ها وجود بود و دیگری ماهیت. اینکه مرگ چیست؟ مسأله جبر و اختیار، زندگی اصلاً به چه معنایی است؟ تمامی این­ها ریشه‌­هایی است که در مکتب اگزیستانسیالیسم چه در آثار کهن و چه در آثار جدید ادبی می‌­توانید مشاهده کنید. همچنین سورن کی‌یرکگارد در دهه سی از افرادی بود که اگزیستانسیالیسم از تفکرات او نشأت گرفت. اگزیستانسیالیست­‌ها حرف حسابشان این بود که انسان از هیچ و پوچ شروع می‌­شود و به هیچ می‌­رسد، به یک نوع پوچی و بیهودگی در جهان عقیده. آن‌ها می­‌گفتند بشر باید آزاد باشد تا زندگی خود را شکل دهد یا آن را رها کند. این نوع ادبیات که آن را ادبیات پوچی هم می­‌نامند به طرز وسیعی در رمان­‌ها و نمایشنامه­‌ها ظهور کرد و طرفداران بسیاری نیز در سرتاسر جهان آن را دنبال کردند.

حرف حسابشان بر سر چه بود؟
اگزیستانسیالیسم‌­ها سه بحث اصلی را مطرح می­‌کردند و در آثار خودشان از این­ها بهره می­‌گرفتند: ابتدا می­‌گفتند که وجود بر ماهیت تقدم دارد یعنی وجود است که ماهیت خودش را می­‌سازد، دوم اینکه انسان آزاد است و مسئولیت دارد در برابر ساختن ماهیت خود، حتی آزاد بوده که کاری هم نکند و خود این یک نوع انتخاب است و مسأله سوم که از همه مهم‌تر و اصلاً خصوصیت این مکتب است، دلهره و اضطرابی است که در تمامی آثار سارتر و نویسندگان اگزیستانسیال می‌­توانیم ببینیم. سارتر می­‌گفت که انسان تا آخرین لحظه عمر در حال ساختن خودش است و تا زمان مرگ نمی­‌توان درباره او قضاوت کرد، او مدام در اضطراب، دلهره و پریشانی خاطر است و تمامی این­ها او را می­‌سازد و شکل می­‌دهد و این اضطراب باعث آفرینش شده و مدام در تلاش است که خودش را از اضطراب مرگ رها کند.

ژان پل سارتر سردسته اگزیستانسیالیست­‌ها
سارتر از نخستین کسانی بود که به این مکتب توجه نشان داد و اولین رمان او به اسم تهوع که در سال 1938 منتشر شد از بهترین آثاری است که در مکتب اگزیستانسیالیست نوشته شده است. این رمان با ترجمه امیر جلال‌الدین اعلم از انتشارات نیلوفر در اختیار مخاطبان قرار دارد تا بیشتر با اندیشه او و اگزیستانسیالیست آشنا شوند.

هایدگر، دیگر اندیشمند معروف این مکتب
مارتین هایدگر یکی از معروف‌ترین فیلسوفان قرن بیستم که در آلمان متولد شد، عقیده‌‌اش این بود که انسان بدون اینکه بخواهد، به‌صورت تصادفی به این جهان آورده شده است و تمام اندیشه‌­هایش را در کتاب معروفش هستی و زمان آورده و گفته که کار جهان هیچ در هیچ است و بی­‌هدف و اتفاقی به این جهان آمده و این­ها باعث اضطراب و پریشانی اوست. اما راه رهایی از این مشکلات چیست؟ باید مانند دیگران رفتار کند؟ پیشنهاد هایدگر به کسانی که کتاب او را می­‌خوانند، این است که شجاعانه با این پوچی روبه‌­رو شوند و آن را درک و بپذیرند تا تحمل آن آسان‌تر شود.
نویسنده­‌ای که خود را اگزیستانسیالیست نمی‌دانست
او کسی نیست جز آلبر کامو، نامی آشنا در زمینه رمان­‌های فلسفی و داستان­‌هایی با تحلیل‌های هوشمندانه بسیار، درست است که خود را جزو اگزیستانسیالیست‌­ها نمی­‌دانست ولی آن­ها چون پوچی و بیهودگی را مطرح کرده­‌اند، کامو را هم جزو خود می‌شمارند. یکی از آثار کامو به نام بیگانه که نشرهای بسیاری هم آن را ترجمه کرده‌­اند و همیشه جزو پرفروش‌ترین‌­ها بوده، درباره مردی به نام مورسو است و رمان با آغازی اینگونه که: امروز مامان مُرد به دل ماجرا می‌­رود. مورسو بعد از خاکسپاری محقرانه مادرش، تصادفی کسی را می­‌کشد و به زندان می‌­افتد و چون دروغ نمی­‌گوید در نظر همه عجیب و غریب و در نهایت بیگانه به نظر می­‌رسد. او به اعدام محکوم می‌­شود و با کنار گذاشتن امید، دیگر خود را رها احساس می­‌کند. او در کتاب اسطوره سیزیف که در سال 1942 منتشر شد و می‌توان گفت به­‌ گونه‌­ای دنباله رمان بیگانه است، می­‌خواهد بگوید انسان در تبعیدی غیرقابل چاره و گریز بوده و در پوچی به سر می­‌برد. این رمان سرگذشت سیزیف یکی از رجال اساطیری یونان است که مجبور بود سنگی را به بالای کوهی با زحمت فراوان ببرد اما همیشه در یک قدمی قله، سنگ به سمت پایین می­‌غلتید و دوباره همه چیز از نو آغاز می­‌شد و این سراسر عذاب و رنج است که او به آن دچار شده بود. کامو اسطوره سیزیف را نمایشگر سرنوشت دردناک بشر می­‌داند.

در ادبیات فارسی ما هم خبری از اگزیستانسیالیسم بود؟
بله بود، چرا که نه، در زمانی که بحث عرفان و وجودشناسی در ادبیات کهن کشور ما رونق داشت و کسانی همچون مولانا و سنایی که از بزرگان عرصه عرفان هستند، آثاری خلق می­‌کردند، ادبیات کشور ما با این مباحث آمیخته شد. ولی به مرور که جلوتر می‌رویم، در دهه­‌های 40 و 50 تفکر اگزیستانسیالیسم در ایران رونق بیشتری پیدا کرد و معروف شد. کتاب­‌های بسیاری ترجمه شد، افرادی در دانشگاه‌­ها به این مباحث پرداختند و به تدریس این فلسفه مشغول شدند و اوج آن در مرحله‌­ای بود که شاعرانی همچون شاملو و اخوان در اشعار خود از این فلسفه سخن گفتند. پس زمانی در ایران حسابی بازار این مکتب گرم بود و یکی از نقطه‌های عطف آن، ترجمه آثار سارتر بود که از بزرگان اگزیستانسیالیسم است. به مرور اندیشمندان ایرانی مقاله­‌هایی که ترجمه شده بود را مطالعه کردند و خودشان دست به کار شدند و مقاله­‌های متعددی در این باره نگارش کردند. برای مثال می‌­توان گفت دکتر شریعتی هم در آثار خود از این مکتب بی‌­بهره نبوده است.
قسمتی از شعر شاملو را می­‌خوانید و تا مکتب بعدی خدانگهدار
جستن
یافتن
و آنگاه به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
بارویی پی افکندن
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم