جایی برای ترسوها نیست

فرزانه  زینلی        طنز پــرداز 

 

از ریاست سازمان امنیت و اطلاعات کشور
به شخص اول مملکت
تاریخ: 25/10/1357
پیوست: یک چمدان
باسلام
به موجب درخواست حضرتعالی مبنی بر دریافت محموله محرمانه شماره 142 از بانک، چمدان به پیوست ارسال می‌گردد. ضمنا آخرین بانک بود، دیگر نقدینگی در کشور نداریم. جواهرات نیز به بانو اشرف تحویل شد.

 

از شخص اول مملکت
به ریاست ساواک
تاریخ: نیمه شب بیست و پنجم دی ماه
محموله دریافت شد. خدانگهدار.

 

از ریاست ساواک
به شخص اول مملکت
تاریخ: 30 دی 1357
با سلام
«به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد!»
شما رفته‌اید و ما اینجا در غم فراق شما مثل جوجه‌ها در کنار هم کز کرده‌ایم! جسارتا اعلی‌حضرت، رفتید و پشت سرتان را هم نگاه نکردید ها! نه جدی، هر چی پشت سرتان دویدیم، شما عنایتی نفرموده و باروبندیل را به زیر بغل گرفته و فرار فرمودید. البته، اشتباه نشود، دوستان گفتند شما فرار نکردید، شما کشور را ترک کردید! به هر شکل، خواستیم بگوییم جسارتا سهم ما چی پس؟ لطفا یک‌جوری حساب کنید که بتوانیم از سوراخ موش‌هایمان بیرون بخزیم و بیاییم کنار خودتان. به هر حال یک محافظی چیزی لازمتان می‌شود! نه؟!

 

از ریاست ساواک
به شخص اول سابق مملکت
تاریخ: بامداد 12 بهمن 1357
«دیر است که دلدار پیامی نفرستاد!»
بزرگوار، پیام‌های ما را که می‌بینی و نمی‌خوانی و جواب نمی‌دهی! ولی جهت اطلاع، صبح فردا خبرهایی است. فقط خواستم بگویم همان‌جا که هستی بمان تا ما هم دسته‌جمعی به شما برسیم. قدرت خدا چیزی هم برای بردن و چاپیدن باقی نگذاشته‌ای! خلاصه هوا پس است. جان هر کسی دوست داری دو دقیقه از جایت تکان نخور، هی هم دنبال آمریکا رفتن نباش، آمریکا حالش بد شده بردیمش بیمارستان!

جستجو
آرشیو تاریخی