نگاهی به دو فیلم پرفروش جشنواره

صبحانه با زرافه‌ها، شام با تمساح‌ها

سید محمدجواد کیش‌بافان        روزنامه‌نگار و طنز پرداز

 

برای همه جشنواره از اولین روز شروع می‌شه ولی خب برای من از سومین روز شروع شد! در واقع روز سوم جشنواره، روز اول من بود. در این روز به تماشای دو فیلمی نشستم که در همان دقایق اول شروع بلیت‌فروشی، تقریبا همه بلیت‌هایشان فروش رفته‌بود و دستیابی به بلیتی از آن‌ها اصلا ساده نبود؛ فیلم‌های صبحانه با زرافه‌ها و تمساح خونی.
صبحانه با زرافه‌ها، جنس غیر صحت
همان زمانی که احتمالا همه ایران نشسته‌بودند به تماشای بازی ایران ژاپن، در سالن مشغول تماشای فیلمی بودم که در انتها متوجه نشدم کمدی فانتزی بود یا کمدی سیاه؛ شاید هم ملغمه‌ای بود از هر دوی این‌ها. اما چیزی را که به خوبی متوجه شدم این بود که صبحانه با زرافه‌ها از جنس سریال‌های سروش صحت نبود. از کارگردانی که همواره به عنوان یک چهره فرهنگی و فرهیخته شناخته می‌شده انتظار نمی‌رود که در فیلمش شوخی اروتیک، حتی به تعداد اندک، و مصرف مواد مخدر، به دفعات و کرات، ببینیم. هرچند نویسنده و کارگردان می‌توانند برای دومی بهانه بیاورند که داستان در بستر همین مورد روایت شده‌است و نمی‌توان آن را حذف کرد. اما مخاطب قطعا از فردی مثل سروش صحت با سابقه‌ای که دارد؛ این را نمی‌پذیرد که او نتواند دلیل رخداد و مشکل اصلی پیش آمده در داستان را عوض کند. از نکات جالب توجه دیگر این فیلم، این است که هیچ شخصیت زن اصلی‌ای ندارد و در دو سکانسی که از زن استفاده‌شده به خاطر استفاده از جاذبه آن‌ها و نشان دادن به اصطلاح هَوَل بودن شخصیت‌های مرد فیلم است (همان شوخی مبتذل که بالاتر هم اشاره شد). تکنیکی که (اگر بشود به آن گفت تکنیک) این کار را از سریال‌های سروش صحت تاحدودی متمایز می‌کند و احتمالا مانند نمونه‌های دیگر کمدی برای افزایش فروش فیلم در سینما از آن استفاده شده‌است. هرچند که آش در این فیلم چندان شور نشده ولی خب از سروش صحت همین حدش هم انتظار نمی‌رود. نکته دیگر اینکه مثل اکثر آثار سروش صحت در این فیلم هم قسمت زیادی از بار طنز غیر از متن بر روی دوش بازیگران است که ستاره‌های سینمای ایران توانسته‌اند از پس آن بربیایند و به خوبی از مخاطب خنده بگیرند. البته هدف اینکه در اوج یک فیلم کمدی یک مرتبه یک خاطره تراژدی و تلخ را از زبان یکی از شخصیت‌های اصلی بشنویم هنوز متوجه نشدم. در آخر توصیه می‌کنم این فیلم را با خانواده نبینید مگر اینکه قصد جدا شدن از همسرتان را داشته‌باشید!
تمساح خونی، آماده حمله
چند سالی بود که حسرت می‌خوردم چرا جواد عزتی با ورود به دنیای سینمای درام از سینمای کمدی فاصله گرفته‌است و با هیچ کاری نکردن، استعدادش در آن بخش را دارد هدر می‌دهد. اما خب او ظاهرا منتظر چنین فرصتی بود تا برگ آسش را رو کند و نشان دهد که نه تنها در بازیگری که در کارگردانی کمدی هم تبحر دارد. همانطور که با روکردن برگ آسش در فیلم باعث جلو رفتن داستان شد. البته داستان این فیلم هم برپایه یک قمار، از طریق بازی که نگارنده هنوز هم اسم آن را نمی‌داند و نمی‌شناسد، بنا شده بود اما مثل فیلم قبلی هر چند دقیقه یک‌بار و در سکانس‌های مختلف این قضیه تکرار نمی‌شد. فیلم تمساح‌خونی تقریبا در ژانر کمدی اکشن قرار می‌گیرد که به نظر می‌آید مشابه آن را قبلا در سینمای ایران نداشتیم. همان معدود آثاری که در این زمینه ساخته‌شدند نیز به هیچ وجه دارای چنین کیفیتی نبودند. در واقع تمساخ‌خونی یک کمدی شرافتمندانه است که با کمی سختگیری شاید بشود فقط به یکی دو سکانس آن از نظر اخلاقی گیر داد. جواد عزتی در این فیلم فراتر از یک کارگردان کار اولی ظاهر شده‌است. این مورد هم می‌تواند به تجربه زیاد قبلی‌اش در سینما و کارکردن با کارگردان‌های مختلف برگردد و هم شناخت زیادش از بازیگران استفاده‌شده در این فیلم و توانایی‌هایشان که ناشی از همبازی بودن با آن‌ها در آثار مختلف بوده‌است. به طوری که شاید این بازیگران در حد بهترین کارهایشان ظاهر نشده‌اند ولی هیچکدام ضعیف نیز نبوده‌اند.
در سال‌های اخیر جشنواره فیلم فجر معمولا شاهد این بوده‌ایم که یک فیلم و کارگردان کم تجربه‌ای که خیلی رویش حساب باز نمی‌شده‌است بیاید با درو کردن جوایز پدیده جشنواره شود. اگرچه این تصور برای تمساح خونی کمی دور از انتظار است؛ چرا که نه ژانر و نه موضوعش موردعلاقه داوران جشنواره نیست، اما باز هم احتمالا بتواند در حد خودش به موفقیت‌هایی برسد. خصوصا اینکه برخلاف اکثر فیلم‌های کمدی، تمساح خونی حرف برای زدن نیز دارد.