نگاهی به نمایش «فردریک»

آقای فردریک تئاتر محل خواب نـیست، جایی برای بیداری است

ونوس بهنود
روزنامه‌نگار

فردریک لومتر بازیگر محبوب تئاتر فرانسه در قرن 19 که از قضا با اقتباسی از یک نمایشنامه میهمان تئاتر شهر تهران بود، دست بازیگران خاص‌پسند را خالی گذاشت.
دو نفر در ابتدای نمایش می‌رقصند. یک مرد و یک زن. برای شروع و گرم کردن مخاطبی که شنیده است، نمایش فردریک به فروش میلیونی رسیده، کافی است که رقص یک زوج را البته بدون تماس بدنی اما با همان ظرافت‌های رقص‌های اروپایی مشاهده کند.
زمانی که یک نفر فریاد می‌زند: «آقایان، خانم‌ها، تئاتر محل خواب نیست، بلکه جایی برای بیداری است»، مخاطب از خلسه خارج شده و گوش تیز می‌کند تا بداند اقتباس نمایش یکی از کارگردانان معروف فرانسه، اریک امانوئل اشمیت چه حرفی برای گفتن دارد.
در توصیف این نمایش آمده است: «فردریک سرگذشت ستاره بازیگری تئاتر بولوار در پاریس و فرانسه قرن نوزدهم است. فردریک لومتر، بازیگری افسانه‌ای است که تمام نقش‌ها و ژانرها را آزموده است. او میلی سیری‌ناپذیر برای بازیگری دارد. از لذت‌های زندگی چیزی نیست که تجربه نکرده باشد اما چند ماهی است که در میان تماشاگران متوجه دو چشم میشی رنگ می‌شود که در تاریکی فضای سالن نمایش همچون چشمان گربه می‌درخشند و این سرآغاز نمایشنامه شورانگیز اریک امانوئل اشمیت است.»
اما اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است که نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌ است.
وی دکترای فلسفه نیز دارد.
چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهدا شده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم صورتی» و «سوموکاری که نمی‌توانست تنومند شود» همراه چندین رمان دیگر به فارسی ترجمه شده‌اند.
از طرفی کارگردان نمایش فردریک، حمیدرضا نعیمی، خود را منتسب به هیچ ژانر و سبک خاصی نمی‌داند. او آثار متنوع و مختلفی دارد اما اقتباس از آثار مطرح دنیا یکی از علایق و نگاه‌های خاص این نویسنده است. نمایشنامه‌های «آژاکس»، «مکبث»، «کالون و قیام کاستلیون»، «شاه‌لیر»، «فاوست»، «رابینسون کروزوئه»، «شوایک»، «ریچارد»، «زال و رودابه» و «ضحاک نمی‌میرد»، جزو مهم‌ترین آثار اقتباسی حمیدرضا نعیمی‌ است.
چنین کارنامه‌ای کافی است تا مخاطب با این نظر قطعی و نه فرض مسلم به اجرای نمایشی بنشیند که اثری ماندگار و عمیق بوده باشد اما فردریک چنین نکرد و دست مخاطبان را در حنا گذاشت.
تئاتری برای سرگرمی‌ به اسم
تعمق اندیشه
آیا نمایش فردریک برعشوه‌های سوزناک زنان زیبا، آوازها و دیالوگ‌هایی که بهتر است کودکان آن را نشنوند، متمرکز است؟ آیا قرار است متنی از جمله‌هایی که شرم و انفجار خنده را با هم به‌دنبال دارد، پیام نمایش باشد؟ این سؤالی است که مخاطب باید پاسخگو باشد و از آن جایی که نگاه فلسفی حاکم در فیلم خیلی هم به عمقی که ادعا می‌شود نزدیک نیست، مخاطبان خاص‌پسند نمی‌توانند به فردریک نمره قبولی بدهند.
درست است که فردریک زیبا و پردرخشش است و درست است که می‌تواند دو ساعت مخاطب را روی صندلی میخکوب کند اما تئاتر محلی برای میخکوب شدن سکرآور بدون القای اندیشه متعالی نیست و مشخص نیست کارگردان برخلاف سابقه درخشان خود در اقتباس از آثار خارجی چرا در فردریک تا به این درجه از فرهنگ بومی ‌فاصله گرفته و نمی‌تواند از مسیر دیالوگ‌ها جرقه‌ای در ذهن مخاطب ایجاد کند.
تا جایی که به نظر می‌رسد نقل و نبات طنز نمایش بیشتر شبیه کلوچه‌هایی است که مانند دامی‌ در مسیر ذهن مخاطب چیده شده و می‌خواهد او را به مسیری نامشخص هدایت کند.
چرا فروش میلیونی رنگ و بزک؟
روابط‌ عمومی‌ اداره‌ کل هنرهای نمایشی پیش از این اعلام کرده است که «نمایش «فردریک» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی ‌که از روز ۷ آذر در تالار اصلی تئاتر شهر با ظرفیت ۵۷۹ تماشاگر و قیمت بلیت ۲۰۰ و ۱۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده،  با مجموع ۳۷ اجرا و میزبانی از ۱۳ هزار و ۳۲۴ مخاطب (با احتساب بلیت تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و میهمان) توانست به فروش ۲ میلیارد و ۱۱۱ میلیون و ۴۰۴ هزارتومانی دست پیدا کند. این آماری است که تا روز 23 دی منتشر شده است و اجرای این نمایش همچنان ادامه دارد.
چنین آماری از فروش آن هم درست در وضعیتی که آثار فاخری همزمان با فردریک روی صحنه بوده و آنها هم فریاد زده‌اند آقایان و خانم‌ها تئاتر جایی برای بیداری است، قابل توجه است و این پرسش را به‌دنبال دارد که چرا به سمت و سویی رفته‌ایم که هنر نمایشی حتی مغایر آرمان‌های خود بیشتر در فریب بصری مخاطب محدود شده است؟ در واقع نه تنها هنر نمایشی بلکه نگاهی به سایر شاخه‌های هنری نیز نشان می‌دهد که رنگ و بزک بیشتر از مضامین معنادار که بتواند ذهن را بتکاند و اندیشه‌های نو و سازنده را به آن تزریق کند، اهمیت دارد. شاید به این دلیل واضح که سلیقه مخاطب به همین ترتیبی که ملاحظه می‌شود، تنزل داده شده است و اثر فاخر دیگر انتخاب او نیست. فردریک با داستان یک بازیگر تئاتر آغاز می‌شود؛ بازیگری که به کرات در فیلم عنوان می‌شود که با بانوان خوش مشرب است و در نهایت نیز مجبور به تصمیم‌گیری ماندن با رفتن می‌شود. با وجود تلاش کارگردان در بازتولید تیپیکال‌های شخصیتی مختلف در این نمایش، مخاطبان می‌پرسند این همه هیاهو برای چه و پیام آن چیست؟

آیا تئاتر در حال فریب ما است؟
مخاطبانی که سالن را ترک می‌کردند اغلب به‌دلیل طنز‌ها و جلوه‌های بصری نظر مساعدی نسبت به نمایش داشتند و خود این موضوع این جمله را تداعی می‌کند که آیا تئاتر در حال فریب ما است؟ فردریک در جایی می‌گوید: «خانم‌ها و آقایان، اجازه دهید از موفقیت این شب استفاده کنم و به شما بگویم، بدترین عیب‌ها را به بازیگران نسبت می‌دهید. ما را فریبکار، ریاکار، دروغگو، منفعت‌طلب، حریص و چاپلوس معرفی می‌کنید» روندی که به نظر می‌رسد در تئاتر هم مانند سینما در حال ریشه دواندن است. اینکه بتوان با فریبی شیرین بیشتر دیده شد؛ فریبی از سطحی‌بودن‌هایی که اتفاقاً نقطه زوال است. تئاتر، هنر نخبگان است. چه کسانی که در آن ایفای نقش می‌کنند و چه گروهی که به تماشای آن می‌روند، به‌دنبال کشف حقایقی از قلب بازیگر هستند. به‌دنبال تأثیرپذیری عمیقی از حقایقی که آشکار می‌شود. در تئاتر حتی رنگ‌ها، نورها و صداها نیز در اختیار پیامی ‌هستند که مخاطب شاید در ساخته صنعتی شده‌ای مانند سینما نمی‌یابد. آقای فردریک ما به‌دنبال بیداری بودیم اما در میانه داستان شما به خواب رفتیم.