پیشنهاد آخر هفته
امین شفیعی طنزپرداز و رو زنامهنگار
چی بپزم؟
آش روغنی
در روزهای سرد زمستان هیچ چیز بیشتر از یک غذای داغ سنتی آخر هفته شما را نمیسازد. ما به شما تهیه و مصرف آش روغنی را پیشنهاد میکنیم. پایه این آش میتواند هر نوع آش اعم از رشته یا شلهقلمکار باشد. پس از تهیه و آمادهسازی آش حدود 700 گرم روغن حیوانی فرد اعلا را آب کرده و بریزید روی آش. سپس ارتفاع روغن را با دست اندازهگیری کنید تا یک وجب باشد. حالا بدهید محمدرضا شاه و بختیار بخورند تا حسابی حساب کار دستشان بیاید.
اگر قصد دارید این آش را برای رضا پهلوی ولیعهد کشور بپزید بهتر است برای آش پایه از کوفت استفاده کنید.
کجا برم؟
جایی جدا از جمع
برای داشتن یک آخر هفته آرام بهتر است قبل از هر انتخابی نگاهی به غرایز درونی خود بکنید و با کودک درونتان خو بگیرید. یکی از رفتارهای غریزی ما که ریشه در کودکی دارد این است که هر وقت میترسیم میرویم زیر پتو و آنجا یک احساس امنیت و آرامش قوی را تجربه میکنیم.
توصیه میکنیم شما هم این آخر هفته جای خاصی نروید و در اتاق خواب خود یک پتو یا لحاف خوب پیدا کنید و بروید زیرش. آن وقت آنجا هی صداهای ناهنجار در بیاورید تا حواستان پرت شود. اینگونه میتوانید برای هفتهی استرسزای پیش رو که در آن سالگرد فتح خیبر است آماده شوید. اگر نتوانستید حواستان را پرت کنید و دوباره یاد این رویداد افتادید بلند جیغ بزنید! بالاخره دیوار حائل است دیگر! یکهو دیدید دوباره درش کنده شد.
چی بشنوم؟
نوستالوژی بازار
گاهی شغل ما طوری است که نمیتوانیم آخر هفته را تعطیل باشیم. اما واضح است که این نیاز ما به انجام یک کار خاص جذاب را از بین نمیبرد. اگر شغل شما در صدا و سیماست میتوانید آخر هفته را برای خودتان و حتی بقیه مردم کشور خاطرهانگیز کنید.
یکی از شیرینترین احساسهای آدم به یاد آوردن خاطرات گذشته است. این آخر هفته را بروید و چند موسیقی نوستالوژی دهه فجر را بیاورید و...! عه! چرا مقاومت میکنید؟ به خدا اینها گنجینه ملی مردم ... عه! نکن! ببین! برگرد! مردم دوست دارند نوستالوژیهایشان را...! عه! مگر صدای من را نمیشنوی؟ عه! باز که جومونگ پخش کردی! خسته نباشی دلاور!
چی ببینم؟
تماشای اُساکار
یکی از بهترین تفریحات آخر هفته تماشای برنامههای طنز است. ما به شما برنامه اساکار را پیشنهاد میکنیم.
اساکار ماجرای مردی است که در کار خودش واقعاً استاد است و از همه بهتر است و از همه خوشتیپتر است و قدش از همه بلندتر است و صدایش از همه قشنگتر است. حالا او برای خودش یک میز گنده خریده و چند بازیگر را مثل ارباب رجوع جلوی خودش مینشاند و تا میتواند آنها را تحقیر میکند!
البته این مقدار برای آن که جایگاه خود را درست حسابی نشان بدهد کافی نیست و او چون خیلی اوستا کار است لازم دارد کنار میزش یک صندلی حقیر بگذارد و یک بازیگر دیگر را مثل دربان حمام روی آن بنشاند و هر جا دید بازیگران دیگر خوب تحقیر نمیشوند، او را تحقیر کند تا همه بفهمند او چقدر بزرگ و خفن است.