نبرد حق و باطل تا ظهور منجی(عج)

شیخ «اکرم الکعبی»

دبیرکل جنبش «النُجَباء» عراق و از فرماندهان مقاومت اسلامی

در سرمقاله ویژه‌نامه شهدای شاخص عملیات شکوهمند «طوفان‌الاقصی» مؤسسه مطبوعاتی ایران، به پرسش‌هایی پاسخ خواهم داد که می‌تواند نسبت شما و تحلیل صحیح میان آن‌چه حقیقت مقاومت در میدان و آنچه را رسانه‌های غیر حقیقت‌جو به دنبال آن هستند عیان کند. نخستین پرسشی که می‌توان طرح کرد این است که «اصل مقاومت و خون شهدا چطور به ثمر خواهد نشست و آیا در آزادی قدس شریف، نقشی خواهد داشت؟» در پاسخ به این پرسش باید گفت که مقاومت، به ثمرات زیادی دست یافته که مهم‌ترینِ آن‌ها، شکستن جبروت و غرور و سلطه آمریکا بر عراق و خنثی‌سازی بسیاری از پروژه‌های شوم به‌منظور تخریب این کشور و حمله به فرهنگ و حاکمیت آن است. مقاومت در واقع نوعی هوشیاری را در جامعه عراق در مواجهه با فریب رسانه‌ای که توسط اشغالگران برای پنهان‌کردن و توجیه جنایت‌های‌شان‌ صورت می‌گیرد، ایجاد کرد. همچنین خون‌های پاکی که با بمباران خائنانه آمریکا ریخته شد، در آگاهی‌بخشی به مردم، گسترش روحیه و شورانقلابی در آنان، تقویت رزمندگان در مسیر مقدس‌شان، ادامه راه شهدا و رسیدن به اهدافی که برای آن فداکاری کردند، نقش اساسی داشت. همین فداکاری‌ها و این اهداف بزرگی که مقاومت برای دستیابی به آن می‌کوشد، بیت‌المقدس را به نماد ایدئولوژیک مقاومت، راه آن و هدف بازپس‌گیری از اشغالگران برای مسلمانان تبدیل کرده است و تا زمان تحقق وعده رهبر معظم ما آیت‎الله «سید علی خامنه‏ای» در خصوص آزادی قدس، اقامه نماز در بیت‌المقدس و اعتلای کلمه حق، دست از مقاومت برنمی‌دارد.
پرسش دیگری که مطرح می‌شود این است که «پیشنهاد تاکتیکی ما برای گرفتن انتقام خون شهدای حملات اخیر آمریکای مستکبر به مواضع نیروهای مقاومت چیست و چگونه باید این انتقام را گرفت و سطح و آستانه آن کجاست؟» پاسخ این پرسش، واضح است زیرا ریشه در راهبردهای ما دارد.  انتقام حقیقی خون شهدا که به آن پایبندیم و هرگز از آن عدول نخواهیم کرد، روشن‌ماندن شعله مقاومت در برابر دشمن متکبر است که هر روز موجب فرسایش و شکست توطئه‌‌های شیطانی‌اش، کشتن مزدوران و سربازانش، نابودی توانمندی‌هایش و تضعیف اقتدار و نفوذش می‌شود. برخلاف وجود عده‌ای ترسو، تهمت‌های جاهلان و سازشکاران و تلاش برای تخریب اهداف و چهره مقاومت به‌وسیله دستگاه رسانه‌ای اشغالگران، ما در مسیر اقامه حق و نفی باطل ثابت‌قدم خواهیم بود.
پرسش مهم دیگری که این روزها از من زیاد پرسیده می شود این است که چرا دشمن در عراق به‌دنبال سرکوب مقاومت است؟ پیش درآمد جواب به این پرسش، انگیزه‌های آمریکا برای حمله به عراق است. دشمن به عراق آمد تا ثروت و دارایی‌هایش را چپاول کند و آن را به یک مقر نظامی در قلب منطقه تبدیل و از موجودیت اسرائیل محافظت کند. نیروهای استعماری خود را به‌نحوی حرکت می‌دهد که وحشت را حکم‌فرما و بعضی حاکمان منطقه را تحقیر کند تا مجبور شوند به آمریکا جزیه و خراج بپردازند.
اما مقاومت مانعی است که حرکت ماشین استعماری آن‌ها را متوقف می‌کند و شمشیری برنده برای قطع پروژه‌های خرابکارانه آن‌هاست. دشمنان با وجود مقاومت، هیچ‌گاه روی آرامش را نخواهند دید و برنامه‌های‌شان آن‌طور که می‌خواهند پیش نخواهد رفت. به همین دلیل، در سطح رسانه‌ها و سازمان‌های به‌اصطلاح مدنی، امکانات فراوانی تدارک دیده و مزدورانی را برای جنگ روانی علیه مقاومت جذب می‌کنند. همچنین از امکانات نظامی خود برای هدف قرار دادن فیزیکی و از بین بردن توانمندی‌ها و قابلیت‌های مقاومت استفاده می‌کنند و البته مقاومت غافل نیست و با مهارت و شیوه‌های نوین، موازنه بازدارندگی را ایجاد کرده است تا تهاجمات فرهنگی، تبلیغاتی و نظامی را دفع کند.
جا دارد تا در این نوشتار یادی کنم از همسنگر شهید و برادر بزرگوار، «ابو تقوا» که توسط دولت غاصب آمریکا به شهادت رسید و خون پاکش بر زمین ریخت تا شاهد و گواهی باشد برای روز قیامت و نسل‌های جوان مقاوم منطقه. ابتدا باید پرسید که ویژگی برجسته شهید «ابو تقوا» در میدان نبرد و جهاد چه بود؟ فرمانده شهید «ابو تقوا»، معاون نظامی جنبش النُجَباء بود و شایستگی‌ها و تجربیات بسیاری داشت. در سطح دانشگاهی، دارای مدرک کارشناسی ارشد در علوم سیاسی بود. در سطح معنوی، یک الگو برای رزمندگان و در سطح نظامی، دوره‌های نظامی و راهبردی زیادی را گذرانده بود. او جزء نخستین مجاهدانی بود که از زمان ورود آمریکا به عراق، با اشغالگران مقابله کرد و به‌وسیله بمب‌ها و موشک‌ها، به آنان ضربات دردناکی وارد کرد و سرانجام در پایان نخستین دوره اشغال عراق، آنان با تحقیر و شکست‌ از کشور بیرون رفتند. ابو تقوا سپس فرماندهی تیپ دوازدهم الحشد الشعبی را برعهده گرفت و نبردهای زیادی علیه دست‌پرورده آمریکا یعنی داعش انجام داد. او پیشاپیش نیروهای خود حرکت می‌کرد و بدون هیچ‌گونه خستگی و سستی، به نبرد می‌پرداخت. پس از آن، همزمان معاون نظامی النُجَباء و معاون فرماندهی عملیات الحشدالشعبی در بغداد شد. این شهید بزرگوار در عملیات پشتیبانی مقاومت عراق از طوفان‌الاقصی، نقشی محوری داشت و مأموریت خود را با عاقبت‌بخیری و شهادت به‌دست منفورترین و شرورترین خلق خدا به پایان رساند. این پرسش که علت ترور ابو تقوا از جانب آمریکایی‌ها چه بود و پیامدهای پس از شهادت ایشان چیست؟ بسیار محل بحث است  ولازم است به آن بپردازیم.  آمریکایی‌ها به‌خوبی می‌دانند ابو تقوا کیست و می‌دانستند کابوسی است که باید از آن خلاص شوند. او با ضربات مقاومت اسلامی، پیکر آن‌ها را به درد آورد. بنابراین کمیته‌ها و نیروهایی را برای تعقیب و هدف قرار دادن وی تشکیل دادند. ابو تقوا با توجه به اینکه فرزند میدان نبرد است، از این اخبار وحشت نکرد و نپذیرفت دست از کار بکشد، بلکه فعالیت خود را ادامه داد؛ در حالی که آسمان عراق تقریباً در قرق پهپادهای دشمن است که در جست‌وجوی رزمندگان هستند. در نهایت، پهپاد آمریکایی او را در فردای سالگرد شهادت فرماندهان پیروزی با همان شیوه در مرکز بغداد و در مقر الحشد الشعبی (که مقری دولتی در مجاورت وزارت کشور عراق است) ترور کرد. آمریکا این‌گونه حاکمیت و ارزش‌های ما و تمام هنجارها را نقض کرد.
از این رو، خون او به آتشفشان رزمندگان تبدیل شد و در روز شهادتش هزار ابو تقوا به‌دنیا آمدند تا کابوس‌هایی دائمی و بی‌پایان برای اشغالگران باشند.
خون این شهید در عراق موجب برافروختن خشم توده‌ها و نکوهش آشکار نخبگان شد و پایان اشغالگری را به مطالبه‌ای عمومی بدل ساخت، تا جایی‌که نیروهای سیاسی و دولت وادار شدند در این راستا بیانیه‌هایی صادر کنند و خواستار پایان حضور اشغالگران در سرزمین عراق شوند.
در اینجای سرمقاله‌ام، می‌خواهم خاطره‌ای از شهید ابوتقوا بنویسم تا بیشتر با آن شخصیت دل آگاه و بیدار آشنا شوید. آخرین دیدار من با شهید ابو تقوا دو روز پیش از شهادتش بود. این دیدار مانند یک نوار ویدئویی در ذهن من ثبت شده، طوری که همه اتفاقات پیش از آن، از ذهنم پاک شده است. هروقت از او پیش من یاد می‌شود، تمام جزئیات آن دیدار در ذهنم نقش می‌بندد؛ کلامش، لبخندش، نشستنش، شوق و استواری و عزم راسخش برای مقابله با دشمن آمریکایی و همچنین خضوعش در آغاز گفت‌وگوی‌مان راجع‌به تفسیر آیه‌ای از قرآن که از مؤمنان می‌خواهد تسلیم اوامر پروردگار باشند. همه این‌ها برایم تداعی می‌شود. سپس ما در مورد پنج شهیدی که چندروز پیش از شهادت او، در بمباران آمریکایی‌ها در کرکوک به شهادت رسیدند، صحبت کردیم. از شجاعت و وفاداری آن‌ها و از جایگاه شهید سخن گفتیم. او با دقت گوش می‌داد و با ایمان و اعتقاد کامل، تحت تأثیر این سخنان بود و پرسش‌ها، برنامه‌ها و پیشنهادهای خود برای مقابله با دشمنان را مطرح می‌کرد. درود بر او در روزی که به دنیا آمد، روزی که شهید شد و روزی که دوباره محشور می‌شود.
توصیه‌ام به ملت‌ها به‌ویژه نسل جوان محور مقاومت در عصر ظهور امام مهدی(عج) بیشتر معطوف به آن مسائلی است که انسان‌های حقیقت‌جو آن را دنبال می‌کنند. ولایت‌مداری، بزرگ‌ترین درس شهدای مقاومت است. پس اگر منظور این است که در دوران ظهور امام(عج) چه باید انجام دهند، من کمتر از آن هستم که در دوره‌ای نصیحت کنم، که انوار نعمت‌های امام(عج) در افق زمین و جهان می‌درخشد و بت‌ها و ظالمان را به آتش می‌کشد و اگر منظور از این پرسش، آماده شدن برای ظهور است، به خودم و آنان توصیه می‌کنم انتظار را عبادت دانسته، به آن پایبند بوده و هرگز از آن غافل نشوند. انتظار بهترین عبادت است، چنان‌که در روایات آمده: انتظار بزرگ‌ترین جهاد است. این عبادت جز با تهذیب نفس و آماده‌سازی آن با سلاح آگاهی و ارتقای تجربه و توان در جهت خدمت به امام مفترض‌الطاعة بدست نمی‌آید. در عصر غیبت، باید به‌طور کامل از نایب او اطاعت کرد که همان رهبر زمینه‌ساز ظهور و ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای دام‌ظله است.