روایت لحظات شهادت درجنوب
حاججواد رهرو حاجعماد
پس از آنکه حاج جواد پشت فرمان خودرواش نشست، چند صد متری از خانهاش که در محله الدبشه در روستای خربه سلم (منطقه بنتجبیل) واقع شده بود، دور شد تا اینکه صدای یک انفجار مهیب همه جا را فرا گرفت. خودرو حاج جواد منفجر و دود و آتش اطراف آن را محاصره کرده بود. شدت آتش آن قدر زیاد بود که کسی نمیتوانست نزدیک شود.
دیر رسیدیم!
شناسایی نوع و رنگ خودرو و همچنین هویت افراد داخل آن با سرعت آغاز شد. مردان جوانی که در نزدیکی محل بودند به سرعت به سمت خودرو در حال سوختن شتافتند و سعی کردند آتش آن را خاموش کنند و کسانی را که داخل آن بودند، نجات دهند. با این حال، شدت و سرعت آتش از آنها بیشتر بود و به طور کامل ماشین و افراد داخل آن سوختند و کسی کاری از دستش برنیامد.
زمان کمی گذشت و گمانهزنیهای زیادی انجام شد تا بفهمند ماجرا چیست. نشانهها حاکی از آن بود که راننده خودرو «حاج وسام حسن الطویل» است. همه او را میشناختند و آرامآرام صدای گریهها و فریادهای مردم بالا میگرفت. بستگان شهید خود را به نزدیکی خودرو رسانده بودند. لحظات دلهرهآوری بود و همه منتظر بودند از حال عزیز خود خبری بگیرند. کسی دوست نداشت خبر شهادت حاج جواد را باور کند.
همسرش میدانست شهید شده
یکی از کسانی که در مقابل خانه حاج جواد ایستاده بود و با حیرت به خودرو سوخته نگاه میکرد، گفت: باید منتظر آزمایش دیانای باشیم و امیدواریم فرمانده جواد شهید نشده باشد. یکی دیگر گفت: «اما دریافت نتیجه آزمایش دیانای به زمان طولانی نیاز دارد و ما نمیتوانیم ساعتها برای اعلام خبر صبر کنیم.»
در داخل منزل حاج جواد اما خانواده، همسر و چهار فررزندشان جمع شده بودند. یکی از اهالی خانواده زمزمه کرد: همسر شهید مطمئن است این پیکری که داخل خودرو سوخته، بدن حاج جواد است و صهیونیستها او را به شهادت رساندهاند. پس از یک ساعت خبر تأیید شد و دیگر راهی برای کتمان واقعیت وجود نداشت. حاج جواد الطویل به درجه بلند شهادت نائل شد تا طبق آرزویش، از اصحاب امام حسین(ع) و در زمزه فدائیان امام عصر(عج) باشد.