بوکفسکی و آخرین رمان او «عامهپسند»
سرگذشت کارآگاهی بدشانس و یک پرونده اسرارآمیز
ریحانه میرحسینی
کارشناس ارشد ادبیات فارسی
چارلز بوکفسکی رمانها و شعرهای بسیاری نوشته ولی در میان آنها رمان عامه پسند از محبوبیت بیشتری برخوردار است که آخرین رمان این نویسنده امریکایی بوده و در سال 1994 منتشر شده و کمی بعد از انتشار آن، بوکفسکی از دنیا میرود. هاینریش چارلز بوکفسکی به سال 1920 در شهر آندرناخ آلمان متولد شد و هنگامی که سه ساله بود والدینش به امریکا رفتند و زندگی بوکفسکی در لسآنجلس شکل گرفت. او اولین داستان کوتاهش را وقتی 24 ساله بود منتشر کرد و چندسال بعد به سرودن شعر مشغول شد و به شما پیشنهاد میکنم که صدای فوقالعاده او را در هنگام شعر خواندن گوش دهید و لذت ببرید. نوشتههای بوکفسکی بسیار تحت تأثیر فضای شهر لسآنجلس قرار داشت و او را یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر میدانند که افراد زیادی سبک او را بارها تقلید کردهاند. رمانهای بوکفسکی اینها است: هزارپیشه، زنان، هالیوود، ساندویچ ژامبون، آدمکشها، داستانهای جنون معمولی، عامه پسند و... . عامه پسند را به کسانی که دوستدار ادبیات داستانی خصوصاً امریکا هستند، به ادبیات جنایی علاقه دارند و طنز تلخ میخوانند پیشنهاد میکنم و نشر چشمه با ترجمه پیمان خاکسار آن را در اختیار مخاطبان قرار داده است. نام اصلی کتاب عامه پسند، پالپ است که به روزنامهها و مجلات زرد گفته میشود ولی مترجم کتاب از اسم فیلم pulp fiction الهام گرفته و این عنوان را انتخاب کرده است.عامه پسند داستان زندگی کارآگاهی بدشانس به نام نیک بلان که از زبان خود او تعریف میشود و با یکی از مهمترین پروندهها روبهرو است با این حال زیرک و توانا نیست ولی در نهایت با کمک و هزار داستان و اتفاق دیگر موفق میشود. در ابتدا با پرونده قتلی مواجه میشود که مربوط به یک نویسنده فرانسوی است ولی به مرور پروندهها و افراد دیگری هم وارد داستان شده که هرکدام او را درگیر ماجراهای عجیب و غریب میکنند مانند مردی که خیال میکند همسرش به او خیانت کرده، متصدی کفن و دفنی که به دنبال یک موجود فضایی میگردد و کسی که میخواهد چیزی به نام گنجشک قرمز را پیدا کند. طنز تلخ بسیار گیرا و جملات عمیق و پرمعنا در کتاب سرشار بوده و کشش خاصی دارد که مخاطب را در کلمه به کلمه شریک کرده و همراه با شخصیتهای داستان میشود و خود را در فضای آن احساس میکند. بوکفسکی این کتاب را در واپسین لحظات زندگیاش نوشت و بسیاری معتقد هستند با اینکه دیدگاهی منفی دارد ولی واقعبینی او به اتفاقات، رمانهای او را جذاب و خواندنی کرده است. شخصیت اصلی کتاب در قسمتی از داستان می گوید: همیشه یک نفر هست که روز آدم را خراب کند. البته اگر به قصد نابودی کل زندگیات نیامده باشد!