جنسیت‌نفس چیست؟(3)

بررسی آثار جنسیت ‌­مندی نفس

چنانچه در یادداشت­‌های قبلی بیان شد، در فلسفه و کلام اسلامی حقیقت انسان، نفس یا ترکیب نفس و بدن است. چنانچه نفس انسان را عاری از تمام ویژگی‌­های جنسیتی بدانیم، تفاوت­‌های جنسیتی یا در حد بدن مادی تنزل خواهد کرد یا برساخته تربیت و آموزش و شرایط محیطی خواهد شد. این خوانش از جنسیت ممکن است با بسیاری از مبانی حکمت اسلامی سازگار نباشد. اما خوانش جنسیت‌محور از نفس نتایجی به همراه خواهد داشت که در ادامه برخی از آن­ها بیان می­‌شود.

در فلسفه و کلام اسلامی جایگاه اخلاق، نفس انسان است، برخی از اندیشمندان این حوزه مانند ملامهدی نراقی، موضوع علم اخلاق را نفس آدمی دانسته‌­اند؛ از آن جهت که خاستگاه فضایل و رذایل اخلاقی را نفس انسان بیان کرده‌اند و این نفس انسان است که آراسته به این فضایل خواهد شد. در صورتی که نفس انسان را از جهت جنسیتی جهت­‌مند ندانیم، اختلافاتی که در دین برای زنان و مردان بیان شده است، صرفاً برساخته خواهد شد و نتیجه آن سیالیت این ویژگی­‌هاست. البته قطعاً برخی از تفاوت­‌ها متناسب با شرایط اجتماعی یا خانوادگی و... بوده است اما عدم جنسیت‌­مندی نفس تمام این اختلافات را برساخته خواهد کرد و صحبت کردن از اخلاق جنسیتی سخت خواهد شد. 
در میان فمینیست‌­ها نیز دو دیدگاه کلی درباره نسبت جنسیت و اخلاق مطرح شده است؛ برخی مانند لیبرال‌فمینیست­‌ها به کلی منکر تأثیر جنسیت بر اخلاق شده­‌اند و برخی دیگر از فمینیست‌­ها خصوصیات اخلاقی را در مواردی جنسیتی می‌­دانند.
خواجه نصیرالدین طوسی نسبت بسیار عمیقی بین تربیت اخلاقی و علم النفس قائل است تا جایی­ که علم‌النفس را مقدمه واجب تربیت اخلاقی می‌داند. در اندیشه او تربیت اخلاقی آراستن نفس به فضایل و زدودن رذایل از نفس است. از طرفی در این اندیشه، تربیت اخلاقی حاصل تعامل دوطرفه و دوسویه نفس و بدن است که مؤید نسبت نفس‌­شناسی و تربیت اخلاقی از منظر اوست. 
جنسیت­‌مندی یا عدم جنسیت‌­مندی نفس بر مباحثی که خواجه در باب تربیت اخلاقی مطرح کرده است، بسیار مؤثر خواهد بود. برای بررسی جنسیت‌­مندی یا عدم جنسیت‌­مندی تربیت اخلاقی گریزی از پرداختن به مباحث جنسیت و نفس نداریم.
از جمله امور دیگری که با عینک جنسیت و نفس قابلیت مداقه بیشتری دارد، معرفت‌شناسی است. در فضای فلسفه و کلام اسلامی مدرک حقیقی در انسان نفس اوست و بدن ابزار و وسیله­‌ای است که در دست نفس قرار گرفته است. طبق مبانی حکمت متعالیه نفس و بدن یک حقیقت هستند. طبق این اصول این سؤال به ذهن خطور می­‌کند که آیا ادراک زنان و مردان می­‌تواند در مواردی متفاوت باشد؟ با قائل شدن به جنسیت‌­مندی نفس این پرسش، پرسش مهمی خواهد شد که ارزش بررسی خواهد داشت. البته این سؤال نباید با دیدگاه برخی از فمینیست‌­ها که اساساً علم را جنسیتی دانسته‌­اند برابر پنداشته شود اما بررسی جنسیت و معرفت به صورت موجبه جزئیه و نه موجبه کلیه از جمله مواردی است که می‌­تواند براساس مبانی اسلامی بررسی شود.
بررسی احکام شرعی متفاوت زنانه و مردانه یا برخی از احکام اخلاقی یا موارد جنسیتی در دین اسلام نیز اگر با دقت تأثیر جنسیت بر نفس و حقیقت انسان مورد مداقه و بررسی قرار گیرد، می‌­تواند نتایج متفاوت و عمیق­‌تری به همراه داشته باشد. در برخی از روایات جایگاه احکام متفاوت زنان و مردان نفس و روح آن­ها معرفی شده است که تحلیل این روایات نتایج بسیار جالبی به همراه خواهد داشت.
در پایان لازم به یادآوری است که صحبت کردن از جنسیت و نفس به هیچ عنوان به معنی دو نفس کاملاً متفاوت زنانه و مردانه نخواهد بود. زنان و مردان در عین اشتراکات بسیار زیاد که به بعد انسانی آن­ها فارغ از جنسیت اشاره دارد؛ در مواردی نیز از جهت جنسیتی تفاوت­‌ها و اختلافاتی خواهند داشت. 
اما این اختلافات بسیار عمیق و اثرگذار خواهد بود و صرفاً در بدن مادی آن­ها خلاصه نمی­‌شود. همچنین صحبت از جنسیت­‌مندی اخلاق، تربیت اخلاقی و معرفت و... به معنی دو نظام کاملاً متفاوت اخلاقی و معرفتی نخواهد بود و زنان و مردان در عین اینکه تشابهات بسیار زیادی خواهند داشت اما در مواردی از نظر جنسیتی جهت‌­مند عمل خواهند کرد.