بهترین تعطیلات زمستانی را در طبس می‌گذرانید

کشـــــــــــــــوری چــــــــــــــهار فصــــــــــــل در دل ایـــــران

گزینه‌‌های مسافرت زمستانی در ایران اگر بیشتر از بهار و تابستان نباشد، کمتر نیست. کافی است فرصت و شرایط سفر داشته باشید. هنوز می‌توانید به انبوهی از مقصدهای گردشگری فکر کنید. هم نیمه‌جنوبی کشور شامل کویرها، شهرهای کویری، دو دریای جنوب و شهرها و جزیره‌های آن انتخاب‌هایی به‌موقع و بهاری هستند، هم شهرهای نیمه‌شمالی که همه می‌دانیم در این فصل چقدر سردند، زیبا و بدیع، دلنوازی می‌کنند. انتخاب اول بسیاری از مسافران، قشم و کیش یا چابهار است. کویرگردی در مناطق مرکزی هم در سال‌های اخیر حسابی رایج شده و آنقدر اقامتگاه و بومگردی راه افتاده که سفر مطمئن و راحتی داشته باشیم. آنها که ماجراجوتر هستند، به جنگل‌ها و کوه‌ها می‌روند و اگر برف و باران باشد، اسکی و تفریحات زمستانی هم خاطره‌ای خوش به‌جا خواهد گذاشت. اما در این نوشته می‌خواهیم گزینه‌ای کمتر شناخته‌شده را بگوییم.

عطیه عیار
نویسنده

طبس یادگاری از تتیس
زمانی بخش عمده ایران اقیانوسی عظیم بود به نام تتیس که به مرور از بین رفت؛ طوری که بخش عمده ایران کویری خشک شد. در شمال شرق این آب فرورفته، کویری جاخوش کرده که الان به عروس کویرهای ایران شناخته می‌شود: طبس!
نام طبس یکی از هیجان‌انگیزترین نام‌ها در تاریخ معاصر ایران است. کویری در ناحیه‌ شمال شرقی ایران که الان جزو خراسان جنوبی است. به غیر از خود کویر و ریگزارهای زیبایش، قلعه‌های باستانی، قنات‌های چند صدساله، روستاهایی با محصولات متفاوت و البته باغ‌های سرسبز ایرانی باعث می‌شود طبس را چکیده‌ای از مجموعه فناوری‌ها و نبوغ ایرانی بدانیم.
سال 55 طبس را شهری باستانی معرفی کردند و به همین دلیل آثار و ابنیه باقی‌مانده جزو میراث ملی شد و تخریب آنها ممنوع. اما دست روزگار به این تصویب‌های دولتی کاری ندارد. سال 57 طبس زلزله وحشتناکی را تجربه کرد که روستاهایش با خاک یکسان شد. در این زلزله 10 هزار نفر کشته شدند. اکثر ایرانی‌ها بخصوص نسل‌ بعد انقلاب، طبس را به خاطر واقعه طوفان شن و انهدام هلیکوپترهای امریکایی می‌شناسند. در هر حال، از چند سال پیش، به همت خود طبسی‌ها این منطقه دوباره سر زبان‌ها افتاده و یکی از مقاصد گردشگری و تفریحی نسبتاً بکر شده است.

از کجا شروع کنیم؟
به نظرم بهتر است برای سفر به طبس فقط نیت کویرگردی نکنید! منوی گردشگری طبس آنقدر متنوع است که برای خوب گشتن و کیف کردن دو، سه روز هم کم است. تازه اگر وقت و حوصله و میلش را داشته باشید، می‌توانید سفر به طبس را با سفر به مشهد و زیارت هم یکی کنید و به واقع می‌شود هم فال و هم تماشا! طبس در 540 کیلومتری جنوب شهر مشهد است. هم ایستگاه راه‌آهن و هم فرودگاه دارد. پس بسته به شرایط و موقعیت مکانی‌تان می‌توانید انتخاب کنید چگونه به آنجا برسید.
بعد از ورود به طبس، هم می‌توانید به سراغ باغ ایرانی معروفش بروید هم امامزاده‌اش. امامزاده حسین بن موسی الکاظم(ع) برادر امام رضا بوده که در مسیر دیدن برادر در این منطقه از دنیا رفته است. بنای اصلی این امامزاده سال 1318 در آثار ملی ثبت شد اما در زلزله سال 57 کاملاً نابود شد و آستان قدس بنای فعلی را ساخته است.
 
نگین سبز گلشن بر حلقه طلایی کویر
دیدنی عجیب و خاص شهر طبس نه کویر و خانه‌های کویری‌اش که باغ گلشن است. همیشه مایه شگفتی بوده که در دل کویر یزد یا کرمان چطور باغ‌های دلنوازی مثل دولت‌آباد یا باغ شازده را برپا کرده‌اند اما در طبس باغی است که از این دو باغ هم قدیمی‌تر است. سرسبزی این باغ در دل کویر آنقدر منحصر به‌فرد بوده که ناصرخسرو در سفرنامه خود آن را «طبس گیلکی» نامیده است. باغ گلشن در بحبوحه جنگ‌های زندیه و قاجاریه، به دست میرحسن خان، سومین حاکم خاندان شیبانی احداث شد. مثل همه باغ‌های ایرانی متشکل از یک حوض با فواره‌هایش در میان و پیاده‌راه‌هایی برای گردش در کنار درخت‌ها و گل‌هاست. فواره‌های این باغ مثل سایر باغ‌های ایرانی با مهندسی خاص ایرانی و بدون نیروی برق یا مکانیکی کار می‌کند. اکثر باغ‌های ایرانی مستطیل هستند اما باغ گلشن به صورت مربع ساخته شده؛ نکته‌ای که فقط در باغ تاج‌محل هندوستان دیده می‌شود.
یکی دیگر از ویژگی‌های جالب باغ گلشن پوشش گیاهی آن است. در دل کویری مثل طبس می‌توان انتظار درختی گرمسیری مثل نخل را داشت اما درخت سرمادوست چنار یا درخت استوایی سیکاس نیز در این باغ دیده می‌شود. درخت‌های پرتقال و نارنج و انگورش هم به این شگفتی اضافه می‌کنند. گل‌های لطیفی مثل رز و ختمی کامل‌کننده همه تناقض‌های زیبای این باغ هستند. نام باغ گلشن سال 2008 در فهرست 50 باغ زیبای جهان در دیلی‌تلگراف آمده است. این باغ علاوه بر ناصرخسرو، مایه تعجب افرادی مانند آندره گدار فرانسوی و پنه‌لوپه هابهوس کارشناس باغ‌های ایرانی هم شده است.
در زلزله 57، خود باغ آسیبی ندید اما بنای دوطبقه سردرش به طور کامل تخریب شد. این سردر دوباره به همان شکل اولیه بازسازی و در آن موزه‌ای هم احداث شد. با توجه به غنای زمین‌شناختی طبس، این موزه گنجینه‌ای از کانی‌‌ها، سنگ‌ها و فسیل‌های یافت‌شده در منطقه است. یکی از فسیل‌های این موزه 540 میلیون سال قدمت دارد.
در مستندی که پرویز کیمیاوی از طبس ساخته، به پلیکان‌های این باغ هم اشاره شده است. این دو پلیکان در مسیر مهاجرتی خود به جنوب در این باغ فرود آمدند و برای همیشه ماندند. بعد از زلزله، یکی از آنها زیر آوار ماند. جفتش تنها ماند اما نرفت و همچنان یکی از نمادهای باغ ماند تا سال 1394 که از دنیا رفت. اما مسئولین نگذاشتند این باغ بی‌پلیکان بماند و چند سال بعد تعدادی از این پرنده به مجموعه اضافه کردند.
باغ گلشن همیشه باز است و برای دیدن نیاز به تهیه بلیت ندارید. امکان بردن وسایل پیک‌نیک هم دارد. در واقع این باغ مثل بوستان‌های امروزی برای عموم در دسترس است.
 
کهن‌دژ
کمی آن طرف‌تر از باغ، قلعه‌ای قدیمی است از قرن پنجم میلادی. یادگار دورانی که مردم برای حفظ زندگی‌شان از مهاجمین در حصار دیوارها زندگی می‌کردند. برای همین ساختمان‌های زیاد و مسیرهای زیرزمینی زیادی در آن کشف شده است. قنات‌هایی قدیمی در آن است که یکی از آنها هنوز فعال و قابل بهره‌داری است. در خرابات قلعه مزار پیرمردی عارف به نام سیدعلی میرزا آقا به چشم می‌خورد. او به مدت چهل سال زندگی شوریده‌حالی را در قلعه گذرانده است. اگر طالب اطلاعات بیشتر از او هستید، مستند «پ» (1351) ساخته پرویز کیمیاوی را ببینید.
 
در مسیر آب
از طبس 25 کیلومتر به سمت شرق که برویم، به روستای خَرو می‌رسیم. سر راه دو سرو قدیمی و سرسبز را می‌بینیم. کوهی در این منطقه است که قلعه اسماعیلیه بر بالای آن خودنمایی می‌کند. پای این کوه، تنگه مرتضی علی است که چند چشمه آب گرم و یک چشمه آب سرد در آن می‌جوشد و جاری است. تصور کنید در این شرایط پایتان را در آبی بگذارید که هم سرد است و هم گرم؛ تناقض در عین یگانگی! آب گرم چشمه از دیواره‌ها به داخل رودخانه کف تنگه می‌ریزد و تا مسیری 300 متری در کنار آب سرد رودخانه جاری است بدون اینکه با هم مخلوط شوند. در تنگه که پیش می‌روید، کم‌کم به جایی می‌رسید که تا زانو در آب هستید. در آغوش دیواره‌های بلند و سخت تنگه پیش بروید. اگر دیوارها را نگاه کنید، نقش برجسته‌های شیر، خورشید و بز را پیدا می‌کنید. اینها خواسته‌ها و آرزوهای اجداد ما بودند که به شکل نمادهای باروری و دعا برای آب روی سنگ حک شده‌اند.
در انتهای مسیر به سازه‌ای در دل تنگه می‌رسید: طاق شاه عباسی؛ سدی که حدود هفتصد سال قبل و زمان شاه عباس صفوی ساخته شده است. این سد درواقع مانعی بوده برای انحراف سیلاب‌های ده‌ساله که هرازگاهی به سمت شهر می‌آمده‌اند. دیواره آجری آن روی پاکارهای سنگی تنگه بنا شده است. موقعیت خروجی آن طوری است که هیچ رسوبی پشتش جمع نمی‌شود و برای همین هفتصد سال بدون نیاز به تعمیر و نگهداری باقی مانده و همچنان هم می‌تواند پابرجا باشد. این سد 60 متری به مدت 550 سال بلندترین سد جهان بود. قسمت بالای آن که قوسی شکل است، بسیار نازک است. با ضخامت تاج کمی بیشتر از یک متر نازک‌ترین تاج سد جهان است. به علاوه در برابر زلزله 57 دوام آورده و آخ نگفته. فناوری این سد برای زمان خودش تقریباً امری محال بوده است. برای همین آن را پرشی فنی در علم سدسازی می‌دانند که با سدهای امروزی قابل مقایسه است.
 
از خاک و بر خاک
نقطه دیدنی دیگر روستای اصفهک است. روستایی که هم هست و هم نیست. آن زلزله وحشتناک روستا را با خاک یکسان کرد. طبق اسناد بین 10 تا 15 هزار نفر جان باختند. مردم باقی‌مانده به کلی از آنجا رفتند و در جای دیگری روستایی جدید ساختند اما بعد از چند سال به روستای اصفهک برگشتند و بخشی از آن را با مصالح سنتی یعنی خشت و کاهگل بازسازی کردند. شاید راه رفتن در کوچه پس‌کوچه‌های کاهگلی ولی نونوار اصفهک را بتوان با محله فهادان یزد مقایسه کرد. مثل سفر در زمان است. در جایی راه می‌روید، می‌نشینید و اقامت می‌کنید که ریشه در 400 سال پیش دارد اما مخروبه نیست. خانه‌های آن اکثراً یک طبقه و در هم تنیده هستند تا گرمای کویری را کاهش دهند. آب و هوای اصفهک خاص است و امکان پرورش هر نوع محصولی در آن فراهم است. اگر به اصفهک رفتید، حتماً به حمام قدیمی‌اش سر بزنید. به غیر از زعفران و خرما، صنایع دستی و نعنای اصفهک هم بسیار معروف است.
 
بسم‌الله بگو و رد شو
می‌شود از کویر گفت و سراغ مقوله جذاب و ترسناک و پرآدرنالین از مابهتران نرفت؟ اصلاً نیمی از دهشتناکی کویر به خاطر ساکنین خیالی آن است (واقعاً خیالی هستند؟). در میانه‌های کوه‌های اطراف طبس، دره‌هایی است حاصل میلیون‌ها سال بوسه باد بر سنگ. در فاصله کم و تنگ دیواره‌های عمیق‌شده و دره‌های گودرفته باد می‌پیچد و هوهو می‌کند و صدایی می‌دهد که مردم محلی می‌گویند به خاطر رفت و آمد جن‌هاست و به آن کال جنی می‌گویند. در شکاف باریک تنگه‌ها که جلو بروید، به قسمتی می‌رسید که حفره‌هایی روی دیواره‌های بند آن دیده می‌شود؛ دخمه‌هایی که زمان ساسانیان کنده شده و محل آیین‌ها و مراسم دینی زرتشتیان بوده است.
 
آنجا که طلا به لاجورد می‌رسد
بعد از این همه گشت‌و‌گذار سرسبزانه، وقتش است به اصل مطلب برسیم. کویر طبس را عروس کویرها می‌گویند. در 90 کیلومتری شمال شرق طبس، روستای حلوان در ابتدای کویر مرکزی ایران جاخوش کرده است. می‌توانید در اقامتگاه‌های روستا اطراق کنید و بعد برای دیدن کویرهای مختلف آن منطقه برنامه بریزید. نزدیک‌ترینش کویر حلوان است با تپه‌ها و استپ‌ها و ریگزارهای روانش. اگر بیشتر می‌خواهید به سمت غرب بروید، سه ساعت بعد به کویر معروف مصر می‌رسید. اما پیشنهاد ما رانندگی به جنوب شرقی حلوان و تماشای کال طبس یا رودخانه نمک طبس است. زمینی که تا چشم کار می‌کند، سفید است. در نگاه اول انگار برفی حسابی باریده اما در واقع روی یک نمکزار وسیع ایستاده‌اید. حتماً با کفش مناسب و بسته، پا روی این نمک‌ها بگذارید. چشم‌هایتان را ببندید و به صدای نمک سفتی که زیر پایتان فشرده می‌شود، گوش کنید. اما چشم‌نوازترین و بی‌رقیب‌ترین صحنه این نمکزار دریاچه‌ها و جوی‌های آب شفافی هستند که جابه‌جا در نمکزار ایجاد شده‌اند. آبی‌تر از این آب زلال و درخشان هیچ‌جا نمی‌بینید.
دیدنی‌های طبس هنوز تمام نشده است. روستای شگفت‌انگیز ازمیغان با شالیزارهای برنج، روستای سرسبز نایبندان، روستای تاریخی کریت، کویر روح مرغوم، چاه غار 50 میلیون ساله جهنم و کلی مکان و اسم دیگر هنوز باقی مانده است. طبس خود یک کشور چهارفصل است در دل ایران چهارفصل. نزدیک‌ترین تعطیلات چندروزه چه زمانی است؟ حتماً برنامه بریزید برای طبس.