جنبش جهاد اسلامی نماد پیروزی مقاومت شبکه‌‌ای

دربارۀ نقش عنصر مردم در جنبش جهاد اسلامی فلسطین

مجید صفا تاج

دکترای علوم سیاسی و کارشناس ارشد مسائل فلسطین

این جنبش، جنبشی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اثرگذاری انقلاب اسلامی و مواضع امام‌خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب، در قضیۀ فلسطین به مرحلۀ ظهور رسید؛ البته باید اشاره کرد که از اواسط دهۀ70 میلادی در صحنۀ فلسطین نقش اسلام‌گرایان در قبال مسئلۀ فلسطین به‌تدریج نمایان شد، به‌ویژه با سرخوردگی از اقدامات رژیم‌های عربی و مقاومت فلسطین که متنوع شده بودند و هر کدام وابسته به کشوری بودند. 
از درون این مباحث، موضوع اسلام‌گرایی مطرح شد و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران پس از اینکه احساس کردند انقلاب اسلامی کاملاً از قضیۀ فلسطین حمایت می‌کند، در سال1980 میلادی جنبش جهاد اسلامی به‌وسیلۀ برخی از اسلام‌گرایان ازجمله شهید فتحی شقاقی و عبدالعزیز، به ظهور و بروز رسید و عملاً اولین جریان اسلام‌گرایی مقاومت علیه اشغالگری صهیونیست‌ها بعد از تشکیلات اخوان‌المسلمین ایجاد شد که کاملاً رویکرد مبارزۀ مسلحانه با رژیم صهیونیستی داشت. 
این جنبش در آغاز متشکل از جوانان فلسطینی تحصیل‌کرده در دانشگاه‌های مصر بود و شهید شقاقی نیز که یکی از اعضای جنبش اخوان‌المسلمین و برخی گروه‌های مقاومت فلسطینی بود، این جنبش را پایه‌گذاری کرد. شقایی معتقد بود اسلام واقعیت جهان امروز است که جنبش اسلامی از تقدم آن بر ناسیونالیسم عربی و عربیسم غافل بوده و پاسخی برای خواست ملی فلسطینی‌ها نداشته است. 
او معتقد بود بیشتر نیروهای فلسطینی و نیروهای ملی فلسطین از نظر شناخت و فرهنگ و ایدئولوژی به اسلام اعتقاد دارند؛ ولی در برنامه‌ریزی مبارزاتی و زندگی روزمره به آن جایگاه خاصی ندادند و اینجا بود که جنبش جهاد فلسطین به‌عنوان طرح و ایده در ذهن بنیان‌گذاران پدیدار شد که اولین ایده را راهی برای انتخاب مذهب یا میهن که میان ناسیونالیسم‌های لائیک و ملی‌گرایان و اسلام‌گرایان وجود داشت، می‌دانست. 
جنبش جهاد اسلامی فلسطین به‌عنوان پاسخ انقلابی به خواست فلسطینیان با شعار اسلام، جهاد و فلسطین مطرح شد که در آن اسلام به‌عنوان نقطۀ آغاز، جهاد به‌عنوان وسیله و آزادی فلسطین نیز به‌عنوان هدف شناخته شده بود. تکیه بر اصول دینی و شریعت اسلام و قرآن و سنت، نقطۀ آغاز حرکتی بود که مردم مسلمان فلسطین سرخورده از گروه‌های مقاومت فلسطین و رژیم‌های عربی را به خودش جلب کرد. 
به‌تدریج و با سرعت مناسبی نه‌تنها برخی جوانان به روش جدید مبارزه که بر اساس اسلام‌گرایی پایه‌ریزی شده بود، گرایش پیدا کردند، بلکه برخی اعضای دیگر‌جنبش‌های مقاومت نیز به این جنبش پیوستند و این جنبش پس از مدتی توانست جایگاه خوبی را در صحنۀ مبارزاتی فلسطین به دست بیاورد؛ البته هدف این جنبش، رقابت و کنارزدن دیگرگروه‌ها نبود، بلکه معتقد بود در کنار دیگرگروه‌های فلسطین می‌تواند علیه رژیم صهیونیستی دست به طراحی، سازمان‌دهی و اجرای عملیات‌های نظامی بزند.
این تفکر در بین مردم بسیار مورداستقبال قرار گرفت؛ مردمی که فطرتی الهی و اسلامی داشتند و حدود چهار دهه نیز با وعده‌های دروغین رژیم‌های عربی مواجه بودند و از عملکرد گروه‌های مقاومت فلسطین ناامید شده بودند؛ بنابراین با شروع دعوت جنبش جهاد فلسطین در سال1980 به‌طوررسمی در سرزمین‌های اشغالی سیمای جدیدی از اسلام سیاسی و رهبران دینی سیاسی به ظهور رسید که مردم دسته‌‌دسته به این جنبش گرایش پیدا می‌کردند. این جنبش اهداف و برنامه‌ها را نیز اعلام کرده بود که یکی از آن‌ها، آزادی کامل فلسطین و حذف رژیم صهیونیستی و برپایی حکومت اسلامی در فلسطین بود که ضامن تحقق عدالت، آزادی و برابری و نظام شورایی بود. هدف بعدی، بسیج مردم فلسطین و سازمان‌دهی جهادی، نظامی و سیاسی آنان به استفاده از وسایل تربیتی و فرهنگی و سازمانی دردسترس برای انجام وظایف جهانی بود تا دربرابر رژیم صهیونیستی آمادگی داشته باشند. سوم، تشویق توده‌های مردمی برای ایفای نقش تاریخی در نبرد سرنوشت‌ساز با رژیم صهیونیستی بود. چهارم تلاش برای وحدت‌بخشیدن به فعالیت‌های اسلامی فعال در مسئلۀ فلسطین و گسترش روابط با جنبش‌های اسلامی و آزادی‌خواه همسو در جهان بود. هدف پنجم، دعوت و تبلیغ برای اسلام و عقاید و شریعت اسلامی و رسانیدن عقاید ناب به فلسطینیان و زنده‌نگه‌داشتن پیام این تمدن برای بشریت بود.
البته جنبش جهاد اسلامی فلسطین برای تحقق این اهداف، برنامه‌هایی را ارائه کرده بود و همین بیان اهداف و برنامه‌های جنبش جهاد، باعث شد مردم به این جنبش بپیوندند و در اردوگاه‌های لبنان و دیگرنقاط آموزش ببینند و جنبش جهاد اسلامی فلسطین بعد از اخوان‌المسلمین به‌عنوان جنبش جهادی مبارزاتی معتقد به خط‌مشی مبارزه مسلحانه از درون مردم جوشید و برای مردم فعالیت کرد و مردم نیز از آن حمایت کردند و نقش بسزایی داشتند و می‌توان گفت بعد از انقلاب اسلامی اولین جنبش مردمی اثرگذار در حوزۀ فلسطین بود که توسط مردم حمایت شد و امروز وضعیتی دارد که کاملاً در میان ملت مسلمان ریشه دارد. با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران و جهاد سازندگی شروع به تأسیس مراکز بهداشتی و درمان و حتی باشگاه‌های ورزشی در مساجد و سایر نقاط کرد که این مراکز در قوام و شکل‌گیری، استحکام و گسترش نفوذ جهاد اسلامی در میان مردم فلسطین نقش بسزایی داشت. اگر مراحل انقلاب اسلامی را بررسی کنیم، جنبش جهاد اسلامی نیز همان الگوهای موفق انقلاب اسلامی ایران را در فلسطین و غزه به کار گرفته و مراکز مختلف را دایر کرده است. این الگوها الهام‌گرفته از انقلاب اسلامی و الگوهای رفتاری این انقلاب و استفاده از علما و روحانیان و دانشجویان و بسیج آن‌ها و الگوبرداری از جهاد سازندگی و امثال این‌ها، در موفقیت جنبش جهاد اسلامی فلسطین کاملاً مؤثر بوده است. بهترین گواه دربارۀ ادعای تأثیرپذیری جنبش جهاد اسلامی فلسطین از اندیشۀ امام و رهبری و همچنین تعامل با سیدحسن‌نصرالله، اظهارات صهیونیست‌ها هنگام دستگیری دکتر شقاقی است. دکتر شقایی می‌گوید هنگامی که برای اولین‌بار دربرابر قاضی صهیونیست قرار گرفتم، فهرستی از اتهامات مرا پیش‌رویم گذاشتند و اولین اتهام این بود که اقدام به تأسیس سازمان دینی کرده و دعوت خمینی را برای نابودی رژیم اشغالگر و سیطرۀ اسلام بر جهان تأیید می‌کند و این بهترین دلیل برای این است که جنبش جهاد اسلامی فلسطین از اندیشۀ امام و رهبری تأثیر پذیرفت. دکتر شقایی در کتاب خودش به‌عنوان «اسلام، راه‌حل انحطاط عصر معاصر»، صریحاً به این نکته اشاره دارد که اسلام تنهاراه منجی انحطاط کنونی جهان اسلام است و این در نقاط مختلف بر دیدگاه‌های امام خمینی(ره) اشاره دارد و در کنار ایشان نیز معین شفیق، تئوریسین جنبش فتح، بود که در ابتدا مسیح و کمونیست بود و به‌تدریج گرایشات انقلابی در او شکل گرفت و از افکار امام‌خمینی(ره) الهام گرفت و در مقام یکی از نظریه‌پردازان جنبش جهاد اسلامی فلسطین قرار گرفت و در پیدایش این تفکر در همراهی با شهید شقایی نقش قابل‌ملاحظه‌ای داشت. این جنبش قبل از رحلت امام و پس از اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی و شکل‌گیری مقاومت اسلامی لبنان که بعدها حزب‌الله در 1984 اعلام موجودیت کرد، از حزب‌الله لبنان نیز الگو گرفت و اندیشه و تفکر جهانی انقلاب اسلامی ایران یک آرمان و به‌عنوان شیوۀ رفتاری و هدف مشخص، موردتوجه قرار گرفت و جنبش جهاد اسلامی از روش و شیوۀ مقاومت اسلامی در مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی الگوبرداری کرد و درمجموع روابط خوبی را با حزب‌الله لبنان داشت و وقتی دکتر شقایی از طرف رژیم صهیونیستی به لبنان تبعید شد، روابط دوستانۀ خوبی با سیدعباس موسوی، دبیرکل حزب‌الله لبنان، شکل گرفت. بعد از رحلت امام خمینی(ره) نیز با رهبر معظم انقلاب که توجه ویژه‌ای به فلسطین داشتند، جنبش جهاد اسلامی همواره نگاهش به رهبر انقلاب اسلامی به‌عنوان رهبری تأثیرگذار و کاریزماتیک بود و همواره تلاش داشت که این رابطه خودش با رهبر انقلاب را بیشتر و فاصله‌ها را کمتر کند و این تعامل با حزب‌الله و انقلاب اسلامی نیز یکی از دلایل موفقیت این جنبش در صحنۀ فلسطین بوده است و در این فرایند شکل‌گیری و تأثیرگذاری جنبش جهاد اسلامی فلسطین مؤثر بوده است. برای اینکه در آینده شاهد موفقیت هر‌چه‌بیشتر جهاد اسلامی در کرانۀ باختری و سرزمین‌های1948 باشیم، نیاز است راهبردهایی جدید اتخاذ شود و این به‌آن‌معنا نیست که راهبردهای گذشته جهاد اسلامی اشتباه بوده، بلکه راهبرد بر اساس سیاست‌ها و اهداف و آرمان‌ها شکل می‌گیرد و در مقاطع مختلف نیاز است در آن بازنگری شود. 
جهاد اسلامی ابتدا در غزه شکل گرفت و راهبرد اولیۀ آن آماده‌سازی و بسیج جوانان از طریق کار سیاسی و مردمی و تبلیغ در مساجد و دانشگاه‌ها و انتشار نشریه‌های مخفی بود و در مرحلۀ دوم، آغاز مبارزات مسلحانه بود که در این دوره جهاد اسلامی فلسطین راهبرد نظامی را در پیش گرفت و درواقع راهبرد کار سیاسی خود را به ظهور رساند و در زمانی که نیروهای غیردینی عربی از مبارزه مسلحانه دست برداشته بود، جهاد اسلامی راه مبارزه را گشود و در ایجاد اعتماد‌به‌نفس مردم فلسطین اثرگذار بود.
به‌تدریج پس از غزه به‌دلیل اتخاذ راهبردهایی که گفته شد، جهاد اسلامی در کرانۀ باختری نفوذ پیدا کرد و به لحاظ تشکیلاتی گسترش یافت، نیروهای زیادی را جذب کرد و در کنار حماس بود؛ ولی اوضاع در سرزمین‌های اشغالی1948 چون به گونۀ دیگری بود، طبیعتاً باید راهبرد جهاد اسلامی فلسطین نیز متناسب با شرایط حاکم بر این سرزمین‌ها باشد تا بتواند مردم را به مبارزۀ مسلحانه علیه رژیم اسرائیل ترغیب کند. بهره‌برداری درست و صحیح از نتایج و پیامدها و دستاوردهای عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ رژیم صهیونیستی و کرانۀ باختری و عملاً اسرائیل با چالش نظامی مطالعاتی روبه‌رو شده است و جنبش جهاد اسلامی باید در راهبرد جدیدش، به سرزمین‌های اشغالی توجه ویژه‌ای داشته باشد و باید روی شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی به‌عنوان افسانۀ قدیمی تمرکز کند. این جنبش با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای می‌تواند شروع به روشنگری در سرزمین‌های اشغالی کند و البته راهبرد اصلی مبارزۀ مسلحانه با صهیونیسم تا نابودی کامل این‌ها و آزادسازی از بحر تا نهر را ادامه دهد. طبیعی است که این راهبرد، توانی مضاعف می‌خواهد و ازیک‌سو با توجه به صدمات در نبرد اخیر، احیای توان نظامی زمان‌بر است، اما باید در حوزۀ تبلیغاتی و فرهنگی در جامعۀ سرزمین‌های اشغالی و کرانۀ باختری فعالیت کند تا شاهد تحولات چشمگیری در سرزمین‌های اشغالی و تغییر موازنۀ قدرت به نفع جبهه مقاومت باشیم. برای اینکه تأثیر فرایند دفاع از حرم و جنگ ملت‌های مسلمان با تروریسم در سوریه و عراق بر انگیزه‌های ملت فلسطین را برآورد کنیم، باید اشاره شود که پدیدۀ شکل‌گیری تروریسم تکفیری بخشی از راهبرد نظام سلطۀ جهانی و صهیونیسم بین‌الملل برای مقابله با انقلاب اسلامی بود که تلاش کردند از ضعیف‌ترین اضلاع محور مقاومت شروع کنند. در‌همین‌راستا، ابتدا به بهانۀ عملیات 11سپتامبر 2001 به افغانستان حمله کردند و طالبان توسط آمریکا سرنگون شد و به بهانۀ سلاح‌های کشتار جمعی به عراق حمله کردند و از محور شرق و جنوب و غرب، آمریکایی‌ها مستقر شدند؛ ولی پس از شکل‌گیری مقاومت علیه اشغالگران از سال2003 به بعد، آمریکا به این فکر افتاد که باوجود هزینه‌های بالا در عراق، میوۀ اشغال عراق را ایران برداشت کند، بنابراین تلاش کردند ضلع اساسی محور مقاومت یعنی سوریه را که نقشی اساسی در تجهیز و پشتیبانی از حزب‌الله و سازمان‌دهی گروه‌های مقاومت فلسطین و حماس داشت، تضعیف کنند. لذا سال2005 بشار اسد را مجبور کردند که نیروهای نظامی خودش را از لبنان فرا بخواند. صهیونیست‌ها سال2006 به لبنان حمله کردند و اواخر2008 جنگ بیست‌ودو‌روزه را علیه غزه تحمیل کردند و در سال2010 جنگ یازده‌روزه و هشت‌روزه ایجاد کردند و با شکل‌گیری قیام‌های مردمی در کشورهای عربی، نظام سلطه درپی صهیونیسم‌سازی جدید و پیاده‌سازی همان قیام‌های تونس و مصر و یمن را در سوریه دنبال کرد.
در سوریه نقش صهیونیست‌ها آشکار بود؛ بنابراین دفاعی که مردم سوریه و دیگرملل مسلمان مانند ایران و پاکستان و عراق در سوریه و دربرابر تکفیری‌ها کردند، شکست دیگری برای نظام سلطۀ جهانی بود و ازسویی تجربۀ خوبی برای جهاد اسلامی بود و حماس در بخشی از بدنۀ خود با جریان معارض در سوریه همراه بود؛ ولی جهاد اسلامی از همان ابتدا این را برنامه‌ریزی آمریکایی می‌دانست و در کنار نظام سیاسی سوریه ایستاد و عملاً ثابت شد جهاد اسلامی مانند حزب‌الله لبنان مسیر درستی را انتخاب کرده است. سرانجام گروه‌های تکفیری متوجه شدند سوریه هم سنگری دربرابر سیاست‌های توسعه‌طلبانۀ اسرائیل غاصب است و با توجه به این ایده، عملاً جهاد اسلامی فلسطین پس از بحران سوریه با هر فتنه‌ای که منجر به تجزیۀ جهان اسلام و تعمیق اختلاف منطقه شود، به‌همین‌صورت برخورد داشت و تجربۀ تروریسم تکفیری در سوریه درس خوبی بود که خط‌مشی خودشان را با انقلاب اسلامی و دیگراضلاع مقاومت هماهنگ کنند. مهم‌ترین دلیل استمرار موفقیت جهاد، همراهی و همسویی و پیروی از فرامین و توصیه‌های رهبر معظم انقلاب بوده و هست. جهاد اسلامی به‌خوبی تجربۀ جنگ سی‌وسه‌روزه علیه حزب‌الله را دارد و کاملاً به رهنمودهای رهبری آگاهی دارد که پیروزی متعلق به حزب‌الله است و جنبش جهاد اسلامی به این فرامین رهبری اعتقاد کامل و اعتماد دارد و معتقد است هر جایی که رهبر انقلاب ورود و اظهارنظر و پیش‌بینی داشتند، درست بوده است؛ بنابراین این جنبش تلاش کرده خودش را ذیل رهبر معظم انقلاب معرفی کند و این موفقیت در داخل و خارج از فلسطین است. این جنبش همچنین با بهره‌گیری از آموزش و سازمان‌دهی‌های متنوع در حوزه‌های رزمی و زمینی و دریایی در قبال صهیونیست‌ها و استمراربخشیدن به این عملیات‌ها و آماده‌بودن برای هرگونه مبارزه با رژیم صهیونیستی و مجهزساختن خودش و نیروهایش به بالاترین سطح ممکن از فناوری‌های نظامی مانند موشک و پهپاد که در جنگ‌های بیست‌ودوروزه و یازده‌روزه و پنجاه‌ویک‌روزه2014 و همچنین در نبرد اخیر این جنبش استفاده شد، توانست به‌خوبی خودش را آماده نگه دارد و خوب سازمان‌دهی کند و برای هر عملیاتی آماده باشد. درمجموع این‌ها مهم‌ترین دلایلی است که جنبش جهاد اسلامی توانسته است با استمرار، موفقیت‌هایی را داشته باشد.