زندگی‌نامۀ مرحوم دکتر رمضان عبدالله شلح

خط‌شکن

«رمضان‌عبدالله محمد شلح» در سال ۱۹۵۸ میلادی؛ در منطقۀ «الشجاعیۀ» نوار غزه چشم به جهان گشود. وی دوران تحصیلاتش را در دانشگاه «زقازیق» مصر به تحصیل رشتۀ اقتصاد پرداخت و در همان زمان انجمنی ایجاد کرد که حدود 90 ‌دانشجوی فلسطینی مشغول به تحصیل در دانشگاه‌های مصری، در آن عضو بودند. وی با هدف ایجاد جهاد دانشگاهی به نوار غزه بازگشت و در اوایل دهۀ80 میلادی در دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه اسلامی مشغول به تدریس شد. در این مدت رمضان عبدالله به‌علت داشتن نقش فعال در دعوت به بیداری‌ اسلامی و به‌عنوان یکی از زبان‌های گویای جهاد اسلامی در مساجد نوار غزه مشهور شد. به‌خاطر حجم گستردۀ فعالیت و نقش تأثیرگذار او علیه رژیم اشغالگر قدس و رهبری فعالیت‌های جهادی مختلف، رژیم اشغالگر قدس وجود او را برنتابید و در سال 1983 میلادی، او را تبعید و فعالیت‌های او را نیز محدود کرد. رمضان عبدالله در سال 1986 میلادی، کرانه باختری را برای اتمام تحصیلات تکمیلی ترک کرد و عازم شهر لندن شد و در سال1990 میلادی، از دانشگاه «دورهام»، مدرک عالی دکترای اقتصاد را دریافت کرد. او به آمریکا رفت و در آنجا ضمن تأسیس مدیریت مرکز تحقیقات اسلامی و جهانی فلوریدا، ریاست هیأت تحریریۀ فصلنامۀ «قراءات سیاسیه» را برعهده گرفت. تابستان سال 1995 میلادی، دکتر رمضان عبدالله به دمشق آمد و در راه بازگشتش به فلسطین اشغالی با شهید دکتر فتحی شقاقی، مؤسس و بنیان‌گذار جهاد اسلامی فلسطین آشنا شد. پس از شهادت فتحی شقاقی در جزیرۀ مالت به دست عوامل موساد، رهبری جهاد اسلامی به‌اجماع، از جانب شورای جهاد اسلامی بر عهده رمضان عبدالله نهاده شد.

 بازگشت به میدان
پس از شهادت دکتر فتحی شقاقی، جانشین او یعنی رمضان عبدالله شلح، وارد میدان شد. صهیونیست‌ها باوجود توان امنیتی که ادعا می‌کردند، هیچ‌گونه درک عمیقی از شخصیت رمضان‌عبدالله نداشتند. ازهمین‌رو اعضای جنبش جهاد اسلامی، با طرح‌ریزی یک حرکت اطلاعاتی و اشراف میدانی، ترتیب سفر وی به سوریه را دادند و پس از اطمینان از سلامتش، او را به‌عنوان دبیرکل جدید جنبش جهاد اسلامی فلسطین معرفی کردند. تعداد کسانی که می‌دانستند رمضان‌عبدالله دوران دانشجویی خود را در مصر (اواخر دهه1970) و همراه با فتحی شقاقی سپری کرده است، زیاد نبود؛ اما دربارۀ اینکه او سال‌ها از فلسطین دور بوده و در غرب زندگی کرده است، زمزمه‌ها بسیار بود و برخی فکر می‌کردند که این مسئله موجب افول سازمان جهاد اسلامی شود. همین مسئله باعث شد اسحاق رابین با این پس‌زمینۀ ذهنی که رمضان عبدالله، جوانی از فرنگ‌برگشته است، از او غافل بماند؛ البته که عمر این خون‌خوار صهیونیست بیشتر از 10 روز کفاف نداد تا دوران رهبری شلح را ببیند و بعد بمیرد زیرا خودش به دست «ایگال عمیر»، از جوانان اشغالگر به هلاکت رسید.

چالش‌هایی که حل شدند
دکتر رمضان با تصدی رهبری نهضت با چالش‌های بزرگی مواجه شد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت بودند از نظم‌بخشیدن به خانۀ داخلی، حفظ وحدت ملی و پرکردن خلأ بزرگی که با شهادت شقاقی رخ داد؛ اما چالش اصلی سیاسی بود، اینکه او رهبری را در مرحلۀ خطرناکی در وضعیت فلسطین به عهده گرفت. زیرا توافق اسلو در حال گسترش و ریشه‌یابی بود و حل‌وفصل مسائل حکومت خودگردان فلسطین در مقابله با پروژۀ مقاومت سخت‌تر می‌شد و صحنه دشوارتر و پیچیده‌تر شده بود. دکتر رمضان توانست امتحان خود را پس دهد و روابط داخلی فلسطین و روابط حسنه را با همۀ نیروها حفظ کند و باوجود همه فشارها، وارد درگیری با مرجعیت نشود. سال‌های 1996 تا 1999 میلادی، سال‌های نسبتاً آرامی بودند؛ بنابراین او بر ساخت و توسعۀ داخلی تمرکز کرد؛ روی تجدید ساختار سازمانی و نهادی جنبش و افزایش فغالیت‌های فرهنگی و خیریه تا بتواند نسل جدیدی تربیت کند که بتواند مقاومت را مطابق با چشم‌انداز جنبش و پروژه جهادی آن که بسیج ملت بر اساس محوریت مسئلۀ فلسطین است، از سر بگیرد؛ چراکه جنبش بر این باور است که فلسطین به‌عنوان هدف، مهم‌ترین نقطۀ اتکا در مقابل پروژۀ صهیونیستی است که سرنیزۀ پروژۀ غرب برای کنترل جهان اسلام و توانمندی‌‌های آن است. وی در این مدت به تقویت ساختار درونی نهضت بر اساس توانایی‌های شخصی‌اش و برخورداری از احترام و قدردانی در بین هم‌رزمانش کوشید و با نظارت وی، جهاد در کرانۀ باختری و ائتلاف‌ها به‌ویژه با حزب‌الله لبنان و دبیرکل آن حجت‌الاسلام سید حسن نصرالله، گسترش یافت.

قیام دلیرمردان گردان‌های القدس
قیامی که در پایان سپتامبر سال 2000 میلادی کلید خورد، میدان آزمایشی برای گسترش، انسجام و آمادگی نظامی جهاد اسلامی بود. با وقوع انتفاضه «الاقصی»، شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی با نام جدید «سرایا القدس» که نام آن را رمضان عبدالله، شخصاً به‌دلیل محوریت قدس در درگیری انتخاب کرد، دوباره فعال شد. این گردان‌ها عملیات‌های کماندویی بزرگی را انجام دادند که از جمله آن می‌توان به عملیات «مجدو» اشاره کرد که در ژوئن 2002 که در آن 17 نظامی اشغالگر کشته شدند و عملیات «كركور» در اکتبر 2002 که در آن 14 سرباز ارتش رژیم اشغالگر کشته شدند و یا عملیات «هبرون» در اواسط نوامبر سال 2002 که منجر به کشته‌شدن 12 نظامی از جمله «درور وادنبرگ» فرمانده اشغالگر الخلیل و نیز عملیات دریای غزه که طی آن یک قایق نیروی دریایی ارتش اشغالگر در بیست‌ودوم همان ماه هدف قرار گرفت.
 یارانش می‌گویند رمضان عبدالله شلح، هنگام شنیدن خبر پیروزی در عملیات‌ها «خدا را آن‌گونه سجده می‌کردکه پیامبران وقتی به نبوت می‌رسیدند او را سجده می‌کردند.»
 عطش دکتر شلح برای انتقام‌کشی از اشغالگران، دلیل دیگری برای «آریل شارون» نخست‌وزیر وقت رژیم موقت بود تا به جوخه‌های ترور این رژیم دستور دهد تا دبیرکل «جهاد» را در رأس لیست اهداف قرار دهد زیرا عملیات‌های موفق جهاد اسلامی در الخلیل، نشان‌دهندۀ دست‌پیش نیروهای جهاد در میدان عمل بود و رسوایی نظامی و تغییر کیفی در کار جهادی را به رخ می‌کشید. در پایان سال2017 میلادی، اداره تحقیقات فدرال آمریکا (FBI)، دکتر رمضان عبدالله شلح را به‌همراه 26 نفر در سراسر جهان، در لیست افراد تحت تعقیب قرار داد. البته مقامات آمریکایی پیش از این نیز دکتر رمضان شلح را در فهرست «شخصیت‌های تروریستی» قرار داده بودند. طبق قوانین آمریکا، لیستی از 53 اتهام از سوی دادگاه فدرال در ناحیه مرکزی فلوریدا در سال 2003 میلادی علیه او صادر شد. در سال 2007 میلادی، دولت آمریکا او را در برنامه «پاداش برای عدالت» گنجاند و در ازای مشارکت در دستگیری وی، 5 میلیون دلار جایزه تعیین کرد. 

مردی که نوار غزه را خالی کرد 
چند سال بعد و در جریان انتفاضه دوم، صهیونیست‌ها شلح را به‌عنوان یکی از عاملان عملیات‌های جهادی و یکی از خطرناک‌ترین دشمنان خود معرفی کردند و در سال 2003 میلادی نیز دولت آمریکا، رمضان شلح را به اتهام دروغین اقدامات تروریستی تحریم کرد و برای ترور یا دستگیری او، جایزۀ پنج‌میلیون‌دلاری تعیین کرد؛ اما این پایان ماجرا نبود. رمضان شلح هزینۀ جنگ را برای صهیونیست‌ها بالاتر برد. سازمان‌های امنیتی صهیونیستی متوجه شده بودند که جهاد اسلامی به توان اطلاعاتی و قدرت رزم فوق‌العاده‌ای دست یافته است؛ چیزی که در جریان دستگیری چریک مجاهد «محمود طوالبه» برایشان روشن شده بود. صهیونیست‌ها در جست‌و‌جوی محمود طوالبه، از فرماندهان نظامی گردان‌های قدس، وارد اردوگاه جنین شدند اما توانمندی امنیتی نیروهای جهاد، جنگ را آن‌چنان فرسایشی کرد که با وجود بمباران‌ها و کشته‌شدن 25 انسان مظلوم پس از دو هفته عملیات، دست آنان به جنازۀ شهید محمود طوالبه نرسید و این مقدمه‌ای شد تا تروریست‌ها از مواضع خود عقب‌نشینی کنند. سه سال بعد از شهادت «طوالبه»، صهیونیست‌ها نوار غزه را تخلیه کرده و از آنجا عقب‌نشینی کردند.
 
تمرکز بر توان موشکی با الگوبرداری از حزب‌الله
رزمندگان جهاد اسلامی در میدان‌های مختلف، دوشادوش مجاهدان حماس، نبرد زمینی سختی را با صهیونیست‌ها تجربه کردند؛ اما مهم‌تر از همۀ این موارد، جنگ موشکی بود. با پیگیری‌های رمضان‌عبدالله، سازمان جهاد اسلامی فلسطین، «موشک» را به‌عنوان سلاحی راهبردی وارد جنگ‌هایش علیه صهیونیست‌ها کرد و یگان‌های موشکی قدرتمندی در غزه تشکیل داد. حالا دیگر جهاد اسلامی، سازمانی کوچک نبود که کارنامۀ عملیات سالانه‌اش به چند عملیات استشهادی محدود شود. حالا جهاد ‌اسلامی فلسطین، در وزن‌کشی‌های سیاسی و نظامی رژیم اسرائیل، جایگاهی منحصربه‌فرد داشت و همۀ این‌ها مرهون رهبری پخته، مؤمنانه و مدبرانۀ دکتر رمضان‌عبدالله بود؛ مردی که با الگوبرداری صحیح از نبردهای حزب‌الله لبنان با صهیونیست‌ها در دهۀ90 میلادی، موفق به تکرار آن الگو در سرزمین‌های اشغالی شد و نتایج درخشانی برای مردم و سرزمینش به دست آورد.

تغییر و توسعه، منشور جهاد اسلامی 
«محمد عبدالله شلح» برادر مرحوم دکتر رمضان عبدالله، دبیرکل سابق جنبش جهاد اسلامی فلسطین بعدها در گفت‌وگویی با اشاره به نقش سازندۀ دکتر در فرایند تقویت و نزدیک‌کردن روابط حماس و گروه جهاد اسلامی در سال 2015 میلادی می‌گوید: «گروه‌های فلسطینی را در چندین نشست، زیر‌نظر داشتم. همان‌طور‌ که همۀ رهبران گروه‌ها می‌گویند، دکتر شلح حرف آخر را می‌زد و هر وقت گروه‌ها دربارۀ امضای توافقی به مشکل می‌خوردند، حرف ایشان، حرف آخر بود. دغدغه‌مندی برای حقوق ملت فلسطین و تلاش برای رفع نیازهای مردم از ویژگی‌های شاخص آن شهید بود». محمد شلح در ادامه می‌افزاید: «رمضان حدود 23 سال، پرچم‌دار بود و در این مدت توانست راهبرد سیاسی و نظامی را تدوین و گردان‌های القدس را تأسیس کند و در دورۀ وی، چند عملیات قهرمانانه اجرا شد که وی طی 23 سال بر آن‌ها شخصاً نظارت می‌کرد؛ تا جایی‌که ملت فلسطین و هم‌پیمانانش، به اقتدار جهاد اسلامی اطمینان بسیاری پیدا کردند. وی در دوران بیماری، خواهان برگزاری انتخابات شد و منشوری جدید را برای جنبش جهاد اسلامی نوشت و برخی اصلاحات را در منشور این جنبش و اصول و مفاهیم آن ایجاد کرد که با جان‌ودل آن را حفظ خواهیم کرد.» 

روابط مستحکم با ایران و حزب‌الله 
دکتر رمضان شلح تا آخرین لحظه، خواهان وحدت گروه‌های مقاومت و ارتباط مسحکم آن‌ها با حزب‌الله لبنان بود. به‌عنوان‌مثال، او سه سال قبل از وفاتش در روز سوم اسفندماه سال 1395 در سخنرانی‌اش در کنفرانس حمایت از فلسطین تهران به‌صراحت از ضرورت وحدت محور مقاومت برای مبارزه با رژیم صهیونیستی سخن گفت و تصریح کرد: «با وحدت موافق هستیم و این تنهاراه حرکت به‌سمت آزادسازی و بازپس‌گیری حقوق‌مان است، اما این امر بدون رهاشدن از تبعات توافق‌نامه اسلو امکان‌پذیر نیست و همه ما می‌دانیم چه کسی اسرائیل را به وجود آورد و ما روی قدرت و نیروی درونی خود و حمایت امت خود حساب می‌کنیم»؛ همان‌طورکه برادرش محمد عبدالله نیز این مسئله را تأیید می‌کند و می‌گوید: «بیانیۀ حزب‌الله و سیدحسن نصرالله، دبیرکل این حزب، را به‌مناسبت وفات رمضان شنیدیم. وی دربارۀ شخصیت رمضان شلح صحبت کرد. روابطی مستحکم میان دو طرف حتی در زمان جنگ علیه لبنان وجود داشت. سیدحسن گفت که رمضان شلح، نام این جنگ را «وعدۀ محقق» انتخاب کرد. دکتر رمضان با عماد مغنیه و حاج‌قاسم و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتباط میدانی داشت و با لباس نظامی در دیدارها حضور می‌یافت. 

منابع: 
• صمدی، تسنیم، دکتری که ۵‌ میلیون دلار جایزه ترورش بود، ۱۸ خرداد ۱۳۹۹
• المدلل، شبکۀ فلسطین‌آنلاین، د. رمضان: الداعیة والمفكر والسیاسی، 17 ژوئن 2020.م
• محمد شلح، شبکۀ العالم، نقش رمضان شلح در نزدیک‌کردن جهاد اسلامی و حماس، چهارشنبه 21 خرداد 1399 - 22:45
• عمر حواش، الجبهه‌الفلسطینیه و حزب‌الله یتحدان لمواجهه إسرائیل، رأی‌الیوم (انگلستان)، 21 فوریه 2017.م

 

اسلام و غرب
جدال تضادها در تاریخ و واقعیت

مؤسسۀ فرهنگی الاقصی در سال 2018 میلادی، با انتشار کتابی برخاسته از بیانات دکتر رمضان عبدالله شلح، رهبر فقید جنبش جهاد اسلامی فلسطین، به بررسی ابعاد جدال هویتی اسلام و غرب از منظر فکری این شخصیت برجسته پرداخت.
در مقدمۀ این اثر به این مسئله اشاره شده که دکتر رمضان عبدالله با توجه به زاویۀ دید ژرفی که نسبت به دایرۀ نسبت‌ها بین جهان اسلام و غرب بر اساس نیاز روز، تحلیلی جامع از مسائل هویتی فی‌مابین ارائه می‌دهد که علاوه بر اینکه ماهیت فرهنگ مقابل را برای مخاطب شفاف می‌کند، ماهیت قوی و انگیزه‌های سازندۀ ملت‌های مسلمان برای بشر امروزی را تببین می‌کند. او با تمرکز بر آنچه در غرب می‌گذرد، به قرآن مراجعه کرده و بر همین اساس، زاویۀ دید او به دایرۀ مسائل فی‌مابین، زاویۀ دید راهکارمحور برای ارتقای کیفیت مواجهۀ ملت‌های مسلمان با تفکرات غیراسلامی است. دکتر شلح در این کتاب، ضرورت تقویت ایمان در مواجهه با تحولات جهانی را یادآور می‌شود و تأکید می‌کند که باید ماهیت و هویت ملت‌های مسلمان از نمادها و تأثیرات خارجی زدوده شود تا اینکه شاهد کارآمدی هرچه‌بیشتر در همۀ عرصه‌ها باشیم. جدال حق و باطل، اصلی‌ترین محور این کتاب است.