گفت‌وگو با آرش فهیم، منتقد سینما به بهانه نمایش خانگی «نیسان آبی»

اجناس دم دستی بار نیسـان آبی

یکی از تولیدات طنز حال حاضر صنعت سینمای ایران فیلم «نیسان آبی» است که با وجود سرگرم کردن خانواده‌ها منتقدان از آن تحت عنوان یک اثر بسازبفروشی با محتوای دم‌دستی یاد می‌کنند. نیسان آبی، یک مجموعه نمایش خانگی ‌ایرانی به کارگردانی منوچهر‌‌هادی (فصل اول) و مسعود اطیابی (فصل دوم) و تهیه‌کنندگی احسان ظلی‌پور است. فیلمنامه نیسان آبی را سعید دولت‌خانی و سعید هوشیار براساس فیلمنامه سینمایی نیسان آبی نوشته کمیل روحانی به نگارش درآورده‌اند. فصل اول‌ این مجموعه از ۲۸ مهر تا ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ در سرویس استریمینگ فیلیمو پخش شد .فصل دوم نیز از یک آذر ۱۴۰۲ پخش خود را آغاز کرد. این اثر در ابتدا به دلیل نیاز مخاطب به تولیدات طنز با استقبال مواجه شد و قسمت‌‎های نخست آن خاطره فیلم ایرانی را زنده می‌کرد اما در ادامه، انتقادها به آن، روی نمودار صعودی رفت. پای صحبت‌های آرش فهیم روزنامه‌نگار و منتقد سینما نشستیم تا دلیل نقدهای مکرر به این اثر را جویا شویم.

ونوس بهنود
روزنامه نگار

نیسان آبی با کارکرد سرگر‌‌می ‌خانواده ایرانی ساخته شده است. به اعتقاد شما تا چه حد مضامین تربیت اخلاقی خانواده‌ در آن گنجانده شده است؟
«نیسان آبی» تلفیقی از ساده‌انگاری، دم‌دستی بودن، بی‌توجهی به ارزش‌‌های هنری و فرهنگی و خانوادگی است. ‌این سریال همان مضامین استفاده شده در سریال‌‌های ضد خانواده ترکیه‌ای را دستمایه قرار داده است؛ عشق‌‌های چندضلعی و عشق مرد کهنسال به دختر نوجوان، شک و تردید زوجین به یکدیگر، خیانت و ... برخلاف فصل اول که روابط عاطفی بین اعضای خانواده برجسته بود. در فصل دوم، همه اتفاقات متمایل به فروپاشی خانواده است؛ مثل مرد جوانی که بلافاصله پس از ازدواج، به سمت فرد دیگری تمایل ‌‌می‌یابد و اقرار ‌‌می‌کند که فقط به خاطر موقعیت مالی با همسرش ازدواج کرده است. خلاصه ‌اینکه شما در «نیسان آبی 2» حتی یک خانواده درست و حسابی نمی‌بینید! اساساً چنین سریالی برای خانواده ‌ایرانی مضر و غیرقابل توصیه است!
    به چه دلیل فیلم‌‌هایی مانند نیسان آبی که روزمرگی خانواده‌ ایرانی را با مشکلات به تصویر ‌‌می‌کشد، پرمخاطب است؟
عدم تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی سرگرم‌کننده و نشاط آفرین خوب و فاخر، بخشی از مردم را به سمت استفاده از آثاری مثل نیسان آبی ‌‌می‌برد. اثری که حداقل ویژگی‌‌های یک سریال استاندارد را هم ندارد، اما به خاطر آسیب دیدن ذائقه مخاطب سینما و تلویزیون و عدم دسترسی او به سریال طنز خوب، نسبت به اغلب آثار در حال پخش در پلتفرم‌‌ها، پربیننده‌تر شده است. البته نباید منکر شد که تیپ‌‌های به نمایش درآمده در‌این سریال، به مردم جنوب شهر نزدیک هستند و مشابه افرادی چون ممد چاخان، پری سازگار، علم تاج و ... را در مناطقی مثل شهر قدس، به وفور ‌‌می‌بینیم و ‌این سریال، در ‌این زمینه، بد کار نکرده است. اتفاقاً مخاطب هم با آدم‌‌های داخل سریال، خوب ارتباط برقرار ‌‌می‌کند و نقطه قوت سریال نیز همین است.
    سری جدید نیسان آبی با ریزش مخاطب همراه است که البته آمار دقیقی ارائه نمی‌شود اما بررسی‌های میدانی گویای ‌این واقعیت است. به عنوان منتقد سینما‌ آیا موافق کاهش کیفی تولید در فصل دوم هستید؟
بله، فصل دوم «نیسان آبی» به طور آشکار افت کرده است. فصل اول، با همه ضعف‌‌هایش، فضای محله‌‌های فقیرنشین منتها الیه جنوب تهران را به شکل محسوسی‌ ایجاد کرده بود و روابط آدم‌‌ها نیز شبیه به روابط همان آدم‌‌ها بود. اما در فصل دوم، سبک زندگی و فرهنگ و نوع روابط آدم‌‌های درون سریال، به شکلی غیرمنطقی، شمال شهری شده است. در «نیسان آبی 2» شما به ندرت با موقعیت کمدی و خنده‌دار مواجه ‌‌می‌شوید و فضای سریال اصلاً به یک کار طنز شبیه نیست. همه ماجراها نیز تکراری و کلیشه‌ای است، مثل بحث قصاص و تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده فرد مقتول و مجبور کردن یک مرد جوان برای ازدواج با دختر خانواده مقتول و ... که قبلاً در سریال‌‌های دیگری هم اتفاق افتاده بود. عجیب ‌اینکه در‌این فصل، نیسان آبی هیچ جایی ندارد و غیر از قسمت اول، اصلاً حضور نداشته، اما همچنان راوی داستان است!‌ این یک ‌ایراد فنی فیلمنامه‌ای در ‌این سریال است. از همه بدتر، سیطره روابط خانوادگی بر کار است که به شکلی زشت نمود پیدا کرده است. سعید، یک کاراکتر اضافه در ‌این سریال است، اما بازیگر ‌این نقش، وقت و بی‌وقت در وسط داستان حاضر ‌‌می‌شود. عجیب ‌اینکه با وجود ‌اینکه‌ این کاراکتر، جایگاهی در ‌این سریال ندارد و آرش ظلی­‌پور نیز اصلاً یک بازیگر حرفه‌ای محسوب نمی‌شود و جزو بازیگران اصلی نیست، اما عکسش روی پوستر برخی قسمت‌‌های سریال می‌آید.
    درون مایه طنز تا چه حد در راستای تربیت و تعالی مخاطب درست به کار گرفته شده است؟
به نظر من سریال «نیسان آبی2» چون هم از نظر ساختاری به شدت ضعیف است و هم گرایش به ابتذال دارد، در تربیت فرهنگی و اخلاقی مخاطب، تأثیر مثبتی ندارد. یک اثر هنری وقتی تأثیر تربیتی خواهد داشت که اولاً دارای ساختار و شکل و شمایل درستی باشد و ثانیاً از محتوای قابل تأملی برخوردار باشد.
    به اعتقاد شما، کارگردان و نویسنده در فصل دوم باید به چه ابعادی در متن، داستان‌گویی و تولید توجه ‌‌می‌داشت تا مخاطب کاهش نیابد؟
    هرچند که من فصل اول «نیسان آبی» را هم دوست نداشتم اما برای حفظ مخاطب، باید همان فضای خاص جنوب شهری حاکم بر فصل اول حفظ ‌‌می‌شد. در حال حاضر «نیسان آبی2» فاقد حس و حال است و روابط آدم‌‌ها به شدت باسمه‌ای و سست است. نویسنده باید در طراحی داستان سریال، روابط آدم‌‌ها را منطقی و باورپذیر ‌‌می‌ساخت. همچنین بخش عمده ‌این سریال، آب‌بندی شده و در هر قسمت، اتفاقات بسیار کمی ‌رخ ‌‌می‌دهد. در نتیجه مخاطب، میلی برای ادامه تماشای ‌این سریال پیدا نمی‌کند و فقط برای گذراندن وقت سراغ آن رفته‌­اند. بله کارکرد فرهنگی و فرهنگسازی وی‌او‌دی‌‌ها در حداقل است و ‌این رسانه‌‌ها با‌ اینکه ارتباط مستقیم با کانون خانواده دارند، عمدتاً گرایش به تجارت و بساز‌بفروشی ‌‌می‌رود. باید ملات بیشتری به روایت ‌این سریال تزریق ‌‌می‌شد.
    فیلم‌‌هایی از ‌این دست را بیشتر تجاری ‌‌می‌دانید و آیا وی­ او ­دی‌‌ها محور طنز را ابزار تجاری‌سازی کرده‌اند؟ 
بله کارکرد فرهنگی و فرهنگسازی وی او دی‌‌ها در حداقل است و‌این رسانه‌‌ها با‌اینکه ارتباط مستقیم با کانون خانواده دارند، عمدتاً گرایش به تجارت و بسازبفروشی دارند و خیلی مواقع برای رسیدن به اهداف اقتصادی، اهداف فرهنگی را زیر پا ‌‌می‌گذارند. به همین دلیل هم برخی از صاحبان پول‌‌های مشکوک نیز به سمت فعالیت در وی او دی آمده‌اند، چون آنجا را محلی برای رونق بخشیدن به کسب و کارشان از طریق کسب وجهه در میان هنرمندان ‌‌می‌دانند. تولید «نیسان آبی2» هم مصداق بارز رویکرد صرفاً تجاری و بسازبفروشی است.
    پیشنهادات شما برای تولید آثار فاخر طنز در سینما
اول ‌اینکه ‌این گونه تولیدات باید دارای ساختار هنری و روایی سنجیده‌ای باشند. 90 درصد فیلم‌‌ها و سریال‌‌های طنز که امروز در سینما، شبکه نمایش خانگی و صداوسیما ‌‌می‌بینیم، زیر خط فقر هنری و دراماتیک هستند. نکته دوم‌ اینکه باید استفاده از شوخی‌‌های غیراخلاقی و اشارات جنسی در ‌این گونه آثار ممنوع شود. ‌این ممنوعیت به سینماگران فعال در حوزه طنز کمک ‌‌می‌کند تا به سمت روش‌‌های خلاقانه‌تری برای ‌ایجاد موقعیت کمدی بروند. مثل خیلی از کمدی‌‌های دهه‌‌های 60 و 70 که بدون کنایه‌‌های ضداخلاقی، مخاطب را ‌‌می‌خنداندند. پیشنهاد سوم من هم ‌این است که افرادی که قصد تولید آثار طنز در سینما و تلویزیون دارند، فیلم‌‌های خوب کمدی و همچنین آثار ادبی طنز فاخر را مطالعه کنند؛ مثلاً ببینند امثال چارلی چاپلین با چه اهداف و روش‌‌هایی فیلم کمدی ‌‌می‌ساختند. یک هنرمند هرچه از نظر تجربه و مطالعه پربارتر شود قطعاً در کارش هم توفیق بیشتری کسب خواهد کرد. لازم به ذکر است کارگردان فصل دوم این اثر حاضر به مصاحبه با هفته نامه «ایران جمعه» نشد.