جنسیت نفس چیست؟ « ۲ »
دلایل اثبات جنسیتمندی نفس در فلسفه و کلام اسلامی
آغاز تأمل انسان درباره حقیقت خویش، همپای آفرینش انسان و همزاد تفکر و پرسش است. بحث از حقیقت انسان و ابعاد هویتی آن، در زمانهای مختلف به فراخور نیاز، مباحث و مسائل حکما و متکلمان از منظرهای مختلفی بررسی شده است. با عمیقتر شدن مطالعات جنسیتی و ورود فعالان فمینیست به مباحث فلسفی و الهیاتی، سؤال از نسبت جنسیت و حقیقت انسان در تیررس اندیشمندانی قرار گرفته است که به رویکرد فلسفی-کلامی به مطالعات جنسیتی و زنان میپردازند. بحث از جنسیتمندی یا عدم جنسیتمندی نفس، دغدغه متکلمان و فلاسفه متقدم ما نبوده است. اما برای پاسخ به این مسأله میتوان از نردبان بلند نفسشناسی آنها بالارفته و پاسخی سلبی یا ایجابی به این پرسش داد. در فضای فلسفه و کلام اسلامی حقیقت انسان نفس و روح یا ترکیب نفس و بدن است. برای بررسی نسبت جنسیت و نفس باید با نگاه تحلیلی نفسشناسی حکمای اسلامی را بررسی کرد.
پژوهشگر مقیم پژوهکشده زن و خانواده
تجرد نفس
از مجموع توضیحات و تحلیلهایی که متکلمان و فلاسفه اسلامی در ارتباط با هویت و حقیقت انسان بیان کردهاند، میتوان نظریه اصلی در فضای فلسفه و کلام اسلامی را به نفع این دیدگاه دانست که هویت و حقیقت انسان در دنیا مجموع نفس و بدن است که ارتباط و اتصال شدیدی با هم خواهند داشت. اگر هویت انسان را تنها نفس مجردی که هیچگونه ارتباط و اتصالی با بدن مادی ندارد میدانستند، یا قائل به تجرد تام عقلی برای نفس بودند، شاید قول به جنسیتمندی نفس چندان صحیح به نظر نمیآمد اما در تحلیل هویت انسان در اندیشه این اندیشمندان مشخص
میشود که اولاً تجرد نفس از نوع تجرد مثالی و تجرد کلامی است که اگر چه نفس جسم و جسمانی نیست، اما برخی از ویژگیهای بدن مادی را میتواند بپذیرد و به طور کلی عاری از خصوصیات مادی نخواهد بود و زمینه جنسیتمندی نفس فراهم خواهد شد.
حدوث نفس
از آنچه درباره چگونگی حدوث نفس از نظر اکثر حکمای اسلامی بیان شده است میتوان چنین نتیجه گرفت که بدن و ویژگیهای جسم مادی به نوعی برای حدوث نفس علیت دارند. زیرا نفس بهدلیل تجرد نمیتواند عوارضی را که سبب تشخص و تکثر نفوس میشوند به تنهایی بپذیرد و حتماً باید در ارتباط با یک بدن مادی باشد که پذیرنده این عوارض شود و این همان معنی حدوث نفس است. در واقع زمانیکه بدن به حدی از اعتدال برسد، نفس حادث خواهد شد. پس بدن و ویژگیهای بدن مادی مشخص میکند چه نفسی به چه بدنی تعلق بگیرد. طبق این توضیحات حتی اگر نفس ذاتاً از خصوصیات جنسیتی عاری باشد بعد از تعلق به یک بدن خاص از ویژگیهای جنسیتی تأثیراتی خواهد پذیرفت. چگونگی تبیین نحوه حدوث نفس دلیلی بر این مسأله است که نفس از جهت جنسیتی جهتمند خواهد بود و نفسی که به یک بدن زنانه تعلق میگیرد تا با تصرف در آن و تدبیر آن راه کمال را طی کند با نفسی که به یک بدن مردانه تعلق میگیرد که از این طریق کمالات بالقوه خود را به فعلیت برساند تفاوتهایی دارد و نفس جنسیتمند خواهد بود.
رابطه نفس و بدن
از مباحثی که در مورد رابطه نفس و بدن در فلسفه و کلام اسلامی تبیین شده است، میتوان چنین نتیجه گرفت که، نفس تا زمانیکه در این دنیا همراه بدن است، درحصار بدن اسیر شده و تمام خصوصیات و ویژگیهای بدن در نفس تأثیر خواهد گذاشت. قطعاً از مهمترین عواملی که در ادراکات، احساسات و هویت انسان در این عالم مؤثر است، جنسیت است. اکثر حکمای اسلامی صراحتاً به ارتباط و اتصال شدید نفس و بدن در عالم دنیا اشاره کردهاند و طبق این ارتباط تنگاتنگی که نفس با بدن مادی دارد نمیتواند از لحاظ جنسیتی جهتمند نباشد. از مباحث مهم دیگری که مورد توجه حکمای اسلامی بوده است این مسأله است که مدرک حقیقی در انسان کیست؟ شکی نداریم که زنان و مردان در ادراکات و احساسات و تمایلات تفاوتهایی دارند؛ اگر نفس جایگاه اصلی این ادراکات و احساسات باشد میتوانیم اختلافات جنسیتی را به حاق وجود زنان و مردان سرایت دهیم.
وابستگی نفس به بدن در مقام فعل و طی کردن راه کمال که مورد تأکید اکثر اندیشمندان اسلامی است و نوع رابطه نفس و بدن از منظر ایشان، به این معنی است که: نفس قابلیت رسیدن به بسیاری از کمالات را دارد که در زمان حدوث فاقد آنهاست.
این قابلیت و شایستگی رسیدن به کمالات به معنای بالقوه بودن این کمالات است که جز با وابستگی و نیاز نفس به بدن قابل توجیه نیست. برای به فعلیت رساندن این کمالات بالقوه باید استعداد حصول آنها به وجود آید.
برای حاصل شدن زمینهای برای به فعلیت رساندن کمالات بالقوه باید با عالم مادی و حسی ارتباط برقرار کند. این ارتباط به معنی نیازمندی نفس به بدن برای طی کردن راه کمال است. نفس باید با کمک اندامهای ادراکی و تحریکی مادی از بدن و جسم مادی برای رسیدن
به کمالات بالقوه خود استفاده کند. طبق توضیحاتی که داده شد نمایان میشود که هر کمالی که نفس به آن میرسد با وساطت بدن و جسم مادی است. طبق این مبانی، هر کمال علمی، غیر علمی، اخلاقی و... که نفس بخواهد به آن برسد بواسطه به کارگیری اندامهای ادراکی و تحریکی بدن است. پس تمام ادراکات و گرایشهای بدن مادی در طی کردن راه کمال توسط نفس میتواند مؤثر باشد. از مهمترین مواردی که در تشخص و هویت بدن مادی و هویت هر انسانی قطعاً مؤثر است جنسیت است. در واقع طبق توضیحاتی که داده شد، نفسی که در حال تدبیر بدن زنانه است با نفسی که در حال تدبیر بدن مردانه است از لحاظ جنسیتی متفاوت عمل میکند؛ زیرا اختلافات زنان و مردان حاصل تدبیر و تصرف متفاوت نفس با ابزارهای ادراکی و تحریکی بدن زنانه و مردانه است. در واقع در اندیشه این متکلمان فرمانده اصلی انسان نفس اوست که با به کارگیری قوای ادراکی و تحریکی بدن به تدبیر این احساسات و گرایشها میپردازد؛ پس جایگاه این اختلافات حاق وجود انسانها یعنی روح و نفس آنهاست. طبق این توضیحات بدن و اندامهای مادی صرفاً آلت و وسیلهای در اختیار نفس هستند تا با تصرف و تدبیر آنها مراحل کمال را طی کند. نفس در حالیکه تدبیر بدن و احساسات و گرایشهای زنانه میکند با زمانی که تدبر ویژگیهای مردانه میکند متفاوت عمل میکند.