درباب خانواده و همدلی

نامحسوس امـــا اثرگــذار در خانـواده

یکی از ابعاد سبک‌ زندگی، رفتار و اخلاق ماست که دانه آن از همان روزهای کودکی ما و در مشاهده‌گری ما از والدین کاشته می‌شود و با دیدن نقاط مثبت یا منفی، آن دانه رشد کرده یا ضعیف می‌شود. اما در نهایت از دوران نوجوانی به بعد، خودمان براساس شناخت، تجربه و درکی که از محیط‌های مختلف مانند رسانه، جامعه، دوستان و خانواده کسب کرده‌ایم، تصمیم می‌گیریم در موقعیت‌های مختلف و با آدم‌های متفاوت چه رفتاری داشته باشیم یا به طور کلی اخلاق‌مان چه شکلی به خود بگیرد. یکی از ویژگی‌های اخلاقی مثبتی که اثرگذاری مستقیم و سریع آن را می‌توانیم ببینیم، «همدلی» است. چیزی که از ابتدا زندگی ما و با شروع گریه در نوزادی آن را تجربه می‌کنیم و تا پایان زندگی همراهمان است. شاید یاد این افتادید که از اول تا آخر زندگی، ما خانواده را هم در کنارمان داریم، پس ممکن است این دو با هم نسبتی داشته باشند. اما اگر اینطور است، اگر چیزی‌ است که از ابتدا تا انتها زندگی ما وجود دارد، پس چطور آن را یک «انتخاب» در سبکی از زندگی می‌بینیم؟

سارا مؤمنی
  دانشجوی دکترای مدیریت رسانه

راهی که دل به دل باز می‌کند
همدلی همان توجه است؛ نوعی از توجه به دیگران که بر مبنا شناخت و درک است. اگرچه یک پاسخ عاطفی است، اما با آن توجه عاشقانه‌ای که همسران انتظار دارند نسبت به هم داشته باشند، فرق می‌کند؛ یعنی فرد با شناخت و درک حس و حال دیگری در یک موقعیت مشخص، خود را جای او بگذارد، به درک برسد و این را با یک واکنش عاطفی ابراز کند. به طوری که فرد مقابل بفهمد که درد دل او شناخته و درک شده و تنها نیست. آن وقت ارزشمند بودن تمام انسان‌ها با تمام نقاط قوت و ضعفی که در ظاهر و باطن دارند محور رفتار همه ما شده و احترام گذاشتن، قضاوت نکردن، متوقع نبودن، درک نکردن و دل شکستن به کمترین حد خود در ارتباطات انسانی می‌رسد.
پیدا کردن راه دل دیگری، دیدنش، درکش و همراهی‌اش؛ این همان همدلی است که مدنظر ماست. این را هم بگویم که همدلی هم مانند تمامی فضیلت‌های اخلاقی دیگر اندازه دارد و متعادل بودن آن است که اثربخش است. بی‌توجهی یا توجه بیش از حد، هر دو از تعادل خارج شده و همدلی نیستند. همدلی قرار گرفتن کنار دیگری و درک او در زمان و موقعیت درست است.

«داشت» و «کاشت» همدلی
خانواده نخستین محلی است که فرد بیشتر تجارب احساسی، عاطفی، رفتاری و اخلاقی را از آن دریافت می‌کند. اصلاً خیلی از ما اصطلاحاً، خلقاً شبیه یکی از والدینمان هستیم و اگر نباشیم هم در مشاهده‌ای که از کودکی داشته‌ایم، یاد می‌گیریم که چطور باشیم. در نوزادی، کودکی، بیماری، مسائل و بحران‌های سخت، شکست‌ها، دلتنگی‌ها و بسیاری از رنج‌های تعریف شده برای انسان، ما همدلی را تجربه کرده‌ایم. نوزاد بودیم و برای گرسنگی گریه کردیم و در آغوش مادر جا گرفتیم و آرام شدیم. کودک بودیم و سر زانویمان در بازی زخم برداشت و با اینکه هنوز درد داشتیم، در آغوش پدر آرام شدیم. بیمار شدیم و با حمایت معلم تاچند هفته درس‌هایمان را در منزل ادامه دادیم. در جوانی تصادف کردیم و دستمان شکست و دوستمان به جای ما در دانشگاه جزوه نوشت و در اختیار ما قرار داد. در میانسالی دلتنگ مادرمان شدیم که به رحمت خدا رفته و دوستمان کنارمان آمد تا آرام بگیریم. در پیری احساس بیهودگی و پوچی سراغمان آمد و غم گرفتارمان کرد و همسرمان کنارمان قرار گرفت و آرام شدیم. همه اینها و بسیاری از مواجهات دیگری که در زندگی نسبت به مسائل پررنج داشته‌ایم، همراه دیگری و با کمک دیگری بوده است. همینطور خودمان هم گاه و بیگاه، کم و زیاد در همین موقعیت برای دیگری قرار گرفته‌ایم.
شاید این رفتار و کنش و واکنش‌ها را ناآگاهانه، تکراری، از روی عادت و برای گریز از تنهایی ببینیم، اما باید بگویم که همدلی برآمده از یک دانه رشد یافته و بزرگ شده در خانواده است که به تبع کم و کیف حضور آن در خانواده، در روح ما خلق می‌شود. هرچند گروه همسالان، جامعه و فرهنگ حاکم بر آن ممکن است کم و کیف همدلی را در ما تغییر بدهد.

برداشت «همدلی»
اگر نخواهیم خیلی سخت بگیریم، تقریباً از دوره کودکی دوم (9 تا 11 سالگی) کودکان با مسائل خانواده آشنا می‌شوند، هرچند هنوز مسئولیتی بر دوش ندارند. اما متوجه می‌شوند در کنار آن محوریتی که تاکنون در خانواده داشته‌اند، تمرکز بر مسائل دیگری هم هست و هرکدام از اعضای خانواده با رنج و چالش‌های مختلفی مواجه هستند. از همین جا کودک موقعیت شناخت و درکش برای حمایتگری عاطفی و همدلی شروع می‌شود.
منظور این نیست که درگیر مسائل بشود، بلکه فقط نشان می‌دهد که حالا او هم خود را یک عضو اثربخش خانواده می‌داند. در اینجا مشاهده‌گری کودک با نوعی از شناخت، کشف و درک همراه است و او را به همدلی می‌رساند. او متوجه می‌شود که حتی اگر مسئولیتی نداشته باشد و مستقیماً نتواند مشکلی را حل کند، اما می‌تواند نشان بدهد که او هم متوجه وضع و خانواده است و دوست داشتن و درکش را بروز می‌دهد.
به تبع سن و سال، این همدلی ممکن است در رفتارهایی مانند صبوری و نگفتن خواسته در یک موقعیت مشخص (مثلاً چیزی که قرار بود پدرش برای او بخرد را به تعویق می‌اندازد) دیده شود یا در رفتارهای عاطفی‌ای مانند در آغوش گرفتن پدر، مادر، خواهر یا برادر. این در دوران نوجوانی، جوانی، مجردی و با دوستان، متأهلی و با همسر هم ادامه داشته و در شکلی تکامل یافته‌تر خود را نشان می‌دهد. همین‌جا با وجود تماس ترس‌های ما از تفاوت‌هایمان، بی‌اعتمادی‌ها و غیره ما انتخاب می‌کنیم که با دیگری همدل باشیم، اثر بگذاریم و اثر ببینیم.
 
یک تصویر از همدلی در خانواده
برای اینکه شناخت، درک و رفتار همدلی در خانواده تصویری بشود، فیلم سینمایی CODA را مثال می‌زنم. قصه دختری نوجوان که تمام خانواده‌اش بجز خودش ناشنوا هستند. چه فیلم را دیده باشید چه ندیده باشید، احتمالاً در ذهن شما هم بر مبنا همین تفاوت بنیادین، تصویر چالش‌های مختلفی که اعضای این خانواده نسبت با هم می‌توانند داشته باشند، ساخته شده است. اما یک چیز خانواده را با وجود تمام مسائل مختلف بیرونی، درونی، اقتصادی، اجتماعی و عاطفی کنار هم نگه می‌دارد و آن رسیدن به همدلی دوطرفه است. محبت، درک و همدلی محور این خانواده است و اجازه نمی‌دهد با وجود مسائل مختلف، خانواده از هم پاشیده شود. این همدلی فقط اثرگذاری فردی و خانوادگی ندارد. اینطور نیست که فقط باعث شود که دیگر فرد احساس تنهایی نکند، یا اینکه خانواده را دور هم نگه دارد؛ بلکه اثربخشی آن را در اجتماع و بیرون از خانواده هم می‌بینیم.
در فیلم سینمایی CODA، روبی دختر نوجوان و قهرمان فیلم است که خانواده‌اش در کار صید و ماهیگیری هستند. به علت ناشنوا بودن پدر و برادر، او قبل و بعد از مدرسه به آنها در صید، ارتباط با گارد ساحلی و فروش ماهی‌ها کمک می‌کند. مشاهده و درک چالش‌ها و رنج‌ها که شروع می‌شود، انتخاب همدلی دختر برای همراهی یا خانواده‌اش و نادیده گرفتن علاقه خودش باعث می‌شود که هر عضوی از خانواده‌اش به خود بیاید. از خانواده‌اش که بگذریم، آنجایی که صیادان شهر با پیشنهاد پرریسک روبی فهمیدند که می‌توانند خودشان روی پای خودشان بایستند و واسطه فاسد را از میان خود حذف کنند، همه‌اش از «خودشناسی»، «شناخت و درک خانواده» و «همدلی» روبی و به تبع اثرش روی محیط شروع شد.

کوتاه با خالق دل درباره همدلی
بخشی از صحبت‌های خداوند درباره همدلی در خانواده در آیه 24 سوره اسراء است. درباره نیکی به پدر و مادر است و مصداقی که برای آن می‌آورد این است که «اگر یکی از پدر و مادر یا هردو در دوران کهنسالی با تو بودند، کلمه‌ای ناخوشایند به آنها نگو، با آنها پرخاشگری نکن و نسب به آنها ادب و احترام داشته باش.» این همان چیزی است که همه ما در دوران پیری به آن نیاز داریم. امام سجاد علیه السلام نیز در یکی از دعاهایش نسبت به پدر و مادر اینطور دعا می‌کند که خدایا کمک کن که خواهش دل پدر و مادرم را بر خواهش دل خودم مقدم بدانم. همان اتفاقی که شخصیت روبی رقم زد و اثرش را هم دید یا در جایی دیگر می‌فرمایند که خدایا من را از گروهی قرار نده که با پدر و مادر بدرفتار بودند. این یعنی اگرچه داشت، کاشت و برداشت همدلی در خانواده اتفاق می‌افتد، اما آدمی مدام در حال تغییر است و خودش برای رفتار و اخلاقش دست به انتخاب می‌زند.