ضعیفههای آزاد
مرضیه ربیعی
طنزپرداز
خلاف تصور عامه مردم پادشاه بودن در کشوری مثل ایران خیلی هم آسان نبوده و قطعاً باید حق سختی کار برای پادشاهان این مملکت لحاظ میکردند. برخی فکر میکنند پادشاهی فقط همین است که روی تخت بنشینی و دو نفر با پر طاووس بادت بزنند و روزی سه بار هم در حالی که پشتک وارو زدن ملیجک را میبینی، خوراک بوقلمون تناول کرده و آروغت را هم بزنی. البته انتظاری هم نیست! بالاخره رعیت جماعت این چیزها را به سادگی درک نمیکند و نمیفهمد وقتی یک سفر کاملاً کاری به ترکیه میروی و پیشرفت آنها را میبینی، باید غصه عقبماندگی زنان کشورت را بخوری و برای راحتی و ارتقای فعالیتهای اجتماعی آنها هزاران راه حل را روی میز بگذاری و پس از روزها تحقیق و بررسی برای کمک به آنها، زارت دستور دهی که ضعیفهها باید روسری از سر بردارند تا پیشرفت کنند. خب این جور تصمیمات ارزنده، جز از یک قلچماق پهلوی از کسی برنمیآید! حتی اگر بعد از اینکه اشرف و شمس را هم سرلختی به مراسم دانشسرای عمومی برده و خودت آغازکننده کشف حجاب در کشور شدهای، اما حسب اتفاق، میزان حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان به طور محسوسی کاهش پیدا کرد و حتی بسیاری از زنان برای کارهای سادهای مثل از خانه بیرون آمدن و یا حمام رفتن به استیصال رسیدند، باز هم چیزی از ارزشهای قوانین ملوکانه کم نخواهد کرد و بالاخره یک تصمیم اصولی، ریزشهایی هم در عوام خواهد داشت که فدای یک گرم کوکائین اشرف. بالاخره تدبیر امور هزینه دارد! چرا که اگر رضاشاه با قدرت شاهانه خود، چادر چاقچورها را به عنوان موانع پیشرفت و ترقی در تنور نمیانداخت، پس چگونه ایران زمان پهلوی به اوج پیشرفت میرسید و مثلاً برای ارتقای کشاورزی ایران از قبرس، خر وارد میشد؟ اما این هم چیزی از ارزشهای میرپنج طویلهدار کم نکرد و نام او را به عنوان پرچمدار آزادی زورچپانی زنان در تاریخ اپوزیسیون جمهوری اسلامی ثبت کرد. خدایش بیافزاید، بر عذابش!