حاشیه نگاری از دیدار رهبر معظم انقلاب با بانوان به مناسبت روز زن
بار امانت به سنگرهای خویش بردیم!
نماز صبح را خواندم و راه افتادم. در راه تمام نکات لازم برای نگهداری از فرزند ۳ سالهام را برای همسرم در پیامی نوشتم. میدانستم اینبار از فاصلهگذاری خبری نیست و جمعیتی سه برابر سال گذشته حضور دارند و ناچار بودم به نبردن دخترک مشتاقم برای دیدن آقا که همیشه تصویرشان را در تلویزیون با ذوق میبوسد...
فاطمه یوسفی
فعال حوزه زن، خانواده و جمعیت
پشت در ماندهها
هرچه به کوچه نوشیروان نزدیکتر میشدیم تعداد کسانی که با سرعت درحال طی کردن مسیر بودند بیشتر میشد. خانم جوانی با روپوش سفیدی که از زیر چادرش پیدا بود شال پرچم فلسطین را به گردن انداخته و چند شال دیگر به دست، منتظر دوستان خود ایستاده بود و وقتی چند نفر از دوستانش را دید و همدیگر را دکتر خطاب کردند مشخص شد که همگی از جامعه پزشکان هستند که با این کار میخواهند همبستگی خود را با مردم مظلوم غزه به نمایش بگذارند.
جمعیت منتظر پشت دراشکبوس را که دیدم دنبال انتهای صف میگشتم؛ اما متوجه شدم صف از اینجا شروع نشده و کسانی که کارت ملاقات دارند بدون صف وارد میشوند و این مشتاقان که در تاریک روشن صبح سرد زمستانی، اینطور دلگرم و امیدوار ایستادهاند بانوانی هستند که از هیچ جا برای دیدار دعوت نشده و به امید باز شدن در بعد از ورود بقیه و قدم گذاشتن به خانه پدریشان منتظر فرجی هستند... از ذهنم عبور کرد که ای کاش فعالان اجتماعی و فرهنگی از همه شهرها و قشرها امکان حداقل یک بار حضورو دیدار داشتند!
نماد موفقیت
با چای داغ و بخارش سرما از دل و از سر برطرف کردم و با سرعت خودم را به حسینیه رساندم و قدم گذاشتم بر زیلوهای آبی رنگ که برای جانهای تشنه این روزهایمان آرامشی همچون وادی مقدس طوی دارد...
افراد سرشناس به قسمت جایگاه ویژه راهنمایی میشدند اما خانم مرضیه هاشمی، مستندساز امریکایی- ایرانی پرستیوی که در گوشهای از سالن متواضعانه بین جمعیت نشسته بود و مصاحبه میگرفت، نگاهم را به تحسین واداشت. تعداد زیادی صندلی انتهای سالن برای راحتی خانمها به خاطر کهولت سن یا بارداری یا داشتن بچه کوچک و... نمای سالن را کمی متمایز از دیدارهای سابق میکرد. حال و هوای یلدایی کلاه هندوانهای نوزادی که در آغوش مادرش خوابیده بود، مادرانی که با یک یا چند فرزند آمده بودند و بچههایی که آن چنان بهدنبال هم میدویدند که گویی روی ابرها پرواز میکنند، عذاب وجدانی مادرانه از نیاوردن دخترم در من بیدار کرد اما رنگهای شاد و زرق و برق لباسهای شاد محلی بعضی از خانمهایی که از راه دور آمده بودند، از این افکار نجاتم داد.
همسر و مادر چند شهید مدافع حرم که میشناختمشان توجهم را به خود جلب کردند. دلم میخواست این قهرمانان به جای چهرههای رسانهای و مسئولان در جایگاه ویژه نشسته باشند. سخنرانان طیف متنوعی داشتند و رشد اجتماعی و فکری بانوی مسلمان در سایه انقلاب را به رخ دوربینها میکشیدند... چادری، مانتویی، حوزوی، دانشگاهی و دانشآموز که از چالشهای حقوقی، اقتصادی و درمانی گفتند تا آموزشی، فرهنگی، مادری و فضای مجازی... نیمههای صحبت سخنرانان، دو مادر سالخورده پشت سرم که یکی از آنها مادر شهید بود و عکس جوان رعنایش را در آغوش گرفته بود به دوستش که مانند او مادر چند فرزند بود، میگفت: ما هم باهوش بودیم اگر شرایطش را داشتیم مدرک بالا میشدیم و حتماً به جایی میرسیدیم مثل اینها..! و من غمگین از اینکه شاید اگر در تریبونها و جریان رسانهای، جایگاه مادر چند فرزند بودن و مادر شهید بودن هم در کنار مدارج علمی و اجتماعی بهعنوان نماد موفقیت و اثرگذاری به رخ کشیده میشد، شاید آنها نگاه بالاتری به بزرگی مجاهدت تکلیف مدارانهای که انجام داده بودند پیدا
میکردند!
همه آنچه میخواستم بگویم گفته شد
نوبت بیانات پدرانه رسید و رهبری کلام خود را با قدردانیها آغاز کردند و از همپوشانی مطالب مطرح شده با نکاتی که میخواستند بگویند، ابراز خرسندی کردند.
از جایگاه متعالی حضرت زهرا(س) در آستانه میلادشان گفتند و این بانوی بزرگوار را نه فقط الگوی زنان مسلمان بلکه تمامی زنان جهان دانستند.
از جنجالهای رسانهای غرب سخن گفتند که در هیچ حوزه نه سیاست نه حوزه زن حاضر به مباحثه نیستند چون منطقی ندارد! حجاب را یک برخورداری دانستند نه محرومیت و با اشاره به قوانین پوشش آزاد زنان ولی کامل مردان در مجالس رسمی غرب، استفاده ابزاری و نگاه سخیف به زن را به چالش
کشیدند.
از حق، وظیفه و تکلیف بانوان جهت مداخله در سیاست گفته و شایسته سالاری را ملاک ارجحیت دانستند.
برای اینکه بانوان در مسئولیتهای خطیر اجتماعی یا بعضی مشاغل واجب کفایی مانند پزشکی زنان و معلمی بدون آسیب خوردن رسالتهای زنانهشان در خانواده، بخوبی ایفای نقش کنند، هم از ضرورت حفظ کرامت و امنیت زن در محیط خانواده و حمایت همه جانبه همسران گفتند هم از لزوم وضع قوانین بازدارنده هرگونه ظلم و تبعیض به بانوان.
در پایان با ظریفتر و دقیقتر نامیدن نگاه زنان در شناختِ اشخاص، جریانها و نامزدهای انتخاباتی، به نقش مهم آنها هم جهت ترغیب خانواده به مشارکت فعال و آگاهانه در انتخابات اشاره کردند و هم به ایفای نقش
در جامعه... با اشاره ایشان به وقت اذان اوقات خوشمان با دوست به سر شد و بانوان آینده ساز سرزمینم، بار امانت بر دوش به سنگرهای مجاهدت خود
بازگشتند...