روایت یک شهادت منحصر بهفرد
این اما نخستینباری نبود که قاسم سلیمانی هدف سوءقصد امریکاییها قرار میگرفت. از زمان اشغال عراق در فروردین ۱۳۸۲ و از هنگامی که حضور تعیینکننده فرمانده سپاه قدس برای سیاستمداران امریکایی اثبات شده بود، تا دی ۱۳۸۹، بارها و بارها برنامه ترور او به مرحله اجرا رسید؛ که البته با شکست روبهرو شد. اصغر صبوری که از روزهای آغازین داستان عراق و سوریه، همراه قاسم سلیمانی بوده، به چند مورد از این سوء قصدها اشاره میکند:
- در عملیاتهای متعددی که برضد مواضع داعش در سوریه و عراق داشتیم، حاج قاسم بارها هدف حمله هواپیماهای امریکایی قرار گرفت و خواست خداوند بود که تا پایان خطر داعش، این فرمانده بزرگ که خود مستقیماً در خط مقدم درگیری حاضر میشد، زنده بماند. وقتی خبر شهادت حاجی را شنیدم، یاد چند حمله خطرناک امریکاییها به ایشان افتادم. دو مورد آنها را توضیح میدهم که خودم شاهد آنها بودم در آزادسازی تکریت چون سقوط آن، موصل را هم به خطر میانداخت، امریکاییها به ماشین حاج قاسم حمله کردند؛ برای همین هم ایشان در بیشتر صحنهها تلاش میکرد از ماشین و تجمع بچهها دور و تنهایی جابهجا شود تا خطر از دیگران دفع شود. امریکاییها با زدن ماشین فرماندهی عملیات میخواستند به ما بفهمانند که نباید جلوتر بروید؛ ولی حاج قاسم گوشش بدهکار نبود و کار خودش را میکرد تا تکریت را تصرف کردیم. در سوریه و در نزدیکی تِنِف که مقر امریکاییها بود و هنوز هم آنجا هستند، زمانی که ما به سمت این جبهه حرکت کردیم تا عملیات را شروع کنیم، هواپیماهای امریکایی به ما حمله کردند؛ که چند تانک و نفربر و یک بولدوزر منهدم شد و شهید هم دادیم؛ ولی حاج قاسم، با تغییر موضع سریع، سالم ماند. امریکاییها برای آنکه داعش از موقعیت ما در منطقه مطلع شود، فیلم آن را برایشان ارسال کردند، ما ظهر نماز خواندیم و حاج قاسم، امام جماعت شد. چند ساعت بعد، داعش یک ماشین انتحاری فرستاد برای به شهادت رساندن حاجی؛ ولی ما تغییر مکان داده بودیم و عدهای از رزمندگان شهید شدند. در هر صورت، امریکاییها سالها تلاش میکردند حاج قاسم را شهید کنند؛ چون تمام برنامههای آنها را با شکست روبهرو کرده بود.[25]
آنچه البته ماجرای فرودگاه بغداد را از سوءقصدهای پیشین متمایز میکند و آن را در نگاه جهانیان منفورتر و مشمئزکنندهتر جلوه میدهد، مکان ترور است. اگر آنها موفق میشدند قاسم سلیمانی را در مناطق درگیری و حین نبرد به شهادت برسانند، تحت پوشش عناوین «یک بمباران اشتباه» یا «مقابله با ورود غیرمجاز به محدوده ممنوعه» و دهها بهانه دیگر میتوانستند به گونهای از زیر بار این جنایت شانه خالی کنند؛ اما وقتی ترور در منطقهای امن و در پایتخت کشوری که میزبان حضور او بوده و با دستور مستقیم رئیسجمهور امریکا بود، نشان میدهد که استیصال و درماندگی، دشمنان او را تا چه اندازه بیتاب و عجول کرده است.
شهادت اما واقعهای نبود که او را غافلگیر کند. او سالهای سال، انتظار چنین سرنوشتی را میکشید و برای همین نه با هراس و درد، بلکه با همه وجود، شاهدش را در آغوش کشید. قاسم سلیمانی، چند هفته پیش از شهادت، ضمن نامهای به دخترش مینویسد:
«فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو مینویسم؛ چون میدانم مقدسانه مرا دوست داری. نمیدانم چرا این حرفها را برایت مینویسم؛ اما احساس میکنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم...؛ وقتی بوسه انفجار تو تمام وجود مرا در خود محو میکند، دود میکند و میسوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم! آه... چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم! در راه عشق جان دادن، خیلی زیباست! خدایا ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق درافتادهام! زخمها برداشتهام؛ واسطهها فرستادهام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم!»[26]
و همراه سالیان او نیز بر اشتیاق قاسم به شهادت صحه میگذارد:
- حتی اگر کسی یک آشنایی کوچک هم با شهید سلیمانی داشت، میدانست که ایشان عاشق شهادت بود. دستکم دو بار به من گفت «من خیلی دلم میخواهد شهید بشوم؛ اما شهادتی که یکی از اشرار یا یک قاچاق فروش بیاید از پشت دیوار و یک تیری بزند. خب، این هم آدم شهید میشود؛ ولی من این شهادت را نمیخواهم.» این اتفاقاتی که برای حاج قاسم افتاد، اینکه اشقیالاشقیا دستور داد، اینکه در یک سرزمین به یک معنا غربت بود، نوع شهادتی که اتفاق افتاد و مقطع الاعضایی که شد، بنده برداشتم این است که خدای تعالی برای هر یک از اینها یک اثر وضعی گذاشته است.[27]
اجساد پارهپاره شهدا، به منظور جداسازی و آزمایش دی.ان.ای به ایران منتقل شد؛ عملیات غمانگیز و دشواری که سیدمحمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، آن را شرح میدهد:
-« آن شبی که ما در معراج شهدای تهران به وضعیت پیکرها رسیدگی میکردیم، وضعیت خاصی داشتیم، اجزای پیکرها با هم مخلوط شده بود و میبایست تکهها و بدنهای ارباً ارباشده این شهدا به پیکر اصلی ملحق میشد. بعضی از شهدا به شدت تکهتکه شده بودند بعضیها عادیتر بودند و بدنشان آسیب کمتری دیده بود. پیکر شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی چند تکه شده بود. بدن حاج قاسم پنج تکه شده بود. میبایست اجزا را ملحق میکردیم. دی.ان.ای آنها سریع بررسی شد و دوستان توانستند اینها را در مرکز تحقیقات پزشکی سپاه تعیین تکلیف کنند. شب قبل از مراسم، وقتی بدنها میخواست برای نماز به اقامت حضرت آقا در دانشگاه تهران آماده شود و بعد، آن تشییع تاریخی صورت بگیرد، ما آمدیم در معراج شهدا اما برای پیکرها امکان غسل نبود. میبایست آنها را تیمم میدادیم. از نظر خودمان، آنها را تیمم دادیم، کفن کردیم و تجهیز و آماده کرده، در تابوت قرار دادیم. من آن روز از خدا و از خود شهید خواسته بودم توفیقی دهد من خدمت حضرت آقا برسم؛ چون در آن ازدحام، شلوغی و هیاهو امکانش نبود. دوست داشتم بروم و گزارشی از وضعیت پیکر شهدا به خدمت حضرت آقا برسانم. معجزهآسا به محضر حضرت آقا شرفیاب شدم. قبل از نماز، زیر جایگاهی که آقا لحظاتی توقف داشتند، شخصیتهای مملکتی و سران قوا، اسماعیل هنیه، فرماندهان عالی سپاه از جمله سردار سلامی نیز بودند. من هم به آنجا هدایت شدم. بزرگواری، مرا به آن سمت برد. این شخصیت محترم که آنجا بود، به من گفت وضعیت پیکرها را برای آقا گزارش کنید.» من بعد از اینکه جلو رفتم و سلام عرض کردم و دست آقا را بوسیدم، خدمت حضرت آقا عرض کردم «آقا، ما در شب گذشته برای آمادهسازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمیشد آنها را غسل بدهیم؛ تیمم داده و تجهیز شدند. در معراج شهدا، جوانها حضور داشتند. کفن پنبه پارچه، نایلون و وسایل دیگر موجود بود؛ ولی در آمادهسازی این پیکرها خیلی اذیت شدیم؛ به این معنا که تکه پارههای این پیکرها را به سختی جمعوجور کردیم. گوشتهای پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم بخشی از آن را در قالب یک پیکر درآوریم و در تابوت قرار دهیم. شهید، سر نداشت بخشی از کتف ایشان باقی مانده و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها ارباً اربا بودند...» من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت ابا عبدالله (علیهالسلام) اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمعوجور کردیم، نمیدانم امام زین العابدین علیهالسلام در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله (علیه السلام) را مهیای تدفین کردهاند؟» آقا فرمودند «شما به زحمت افتادید. اینها شهید معرکه بودند.» یعنی غسل و کفن نداشتند. این همه بحثی که ما کردیم با یک فتوای فقهی یکدفعه عوض شد و این شهیدان به حکم «لایغسل و لایکفن»، به غسل و کفن و حتی تیمم هم نیاز نداشتند. آقا میخواستند این را بفرمایند؛ اما جایگاه چیزی که این تراز فقهی را تغییر داد، برمیگردد به این مسأله که ما از زمان جنگ یاد گرفتیم؛ این موضوع از امام هم استفتا شده بود و همه مراجع نیز به آن قائل هستند. در کتب فقهی هم موجود است که معرکه و حدود فقهی معرکه، محدودهای است که طرفین به سوی یکدیگر سلاح پرتاب میکنند.[28]
اجساد مطهر شهدا، پس از تشییعی تاریخی در شهرهای کاظمین، بغداد، نجف، کربلا، اهواز، مشهد، تهران و قم هر یک به زادگاه خودش منتقل و به خاک سپرده شدند. پیکر پاک قاسم سلیمانی نیز در گلزار شهدای کرمان و کنار مزار حسین آقای لشکر ثارالله، شهید محمد حسین یوسف الهی، آرام گرفت. آن روز، سحرگاه ۱۸ دی ۱۳۹۸ بود.
منبع: رحیمی، مصطفی. (1400) سرباز، قاسم سلیمانی. قم: خط مقدم.
[1]. محمدعلی آقا میرزایی، مصاحبه حضوری با سیدعلیاکبر طباطبایی، 1399، تهران.
[2]. روایتی از آخرین دیدار حاج قاسم با خانواده شهید مغنیه، 48 ساعت قبل از شهادت، سایت الف، 16 دی 1399.
[3]. گفتوگو درباره شخصیت سردار سلیمانی، محمدرضا شعبانی، خبرگزاری مشرق، 24 بهمن 1398.
[4]. آخرین شب، خبرگزاری صدا و سیما، برنامه بدون تعارف.
[5]. واقعیت این بود که سیدجواد از بعضی افراد اهل دل و صاحب نفس زکیه تعبیر این خواب را پرسیده و آنها گفته بودند: تعبیر خواب این است که ایشان بزودی شهید میشود (راوی).
[6]. محمدعلی آقامیرزایی، مصاحبه حضوری با سید علیاکبر طباطبایی، 1399، تهران.
[7]. سلیمانی عزیز، عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی، 1398، به نقل از مسئول ستاد لشکر فاطمیون، ص 220.
[8]. جهانمرد (یادنامه شهید قاسم سلیمانی)، نشر گرا، بهار 1399، ص 103.
[9]. گزارش فوقمحرمانه کمیته حقیقتیاب عراقی درباره ترور حاج قاسم و ابومهدی، تابناک، 18 دی 1399.
[10]. بی.بی.سی فارسی، گزارش تصویری نفیسه کوهنورد، 1399
[11]. ایرنا، 13 دی 1399، به نقل از شبکه المیادین.
[12]. مستند تصویری سفر آخر، شبکه العهد عراق، ترجمه توسط پایگاه اینترنتی شعوبا.
[13]. با استناد به مطالب مستند تصویری سفر آخر شبکه العهد عراق، ترجمه توسط پایگاه اینترنتی شعوبا.
[14]. ای.جی.ام. ۱۱۴ هل فایر، نوعی موشک هوا به زمین ساخت ایالات متحده امریکاست که بهعنوان یک موشک ضدزره با سامانه هدایتی شلیک و بعد هیچ، در شرکت صنایع دفایی لاکهید مارتین طراحی و تولید شده است. هلفایر علاوه بر کاربرد اصلی خود یعنی نابودی تانکهای دشمن برضد دیگر اهداف سطحی نیز قابل استفاده است. این موشک از توانایی حملات ضربتی دقیق برخوردار است و میتوان آن را از روی سکوهای زمین پایه، دریاپایه و هواپایه شلیک کرد؛ اما معمولاً روی بالگردهای جنگنده اصلی ارتش ایالات متحده امریکا سوار میشود و موشک هوا به زمین اصلی ارتش امریکا و چندین ارتش دیگر دنیا در کلاس موشکهای ۵۰ کیلویی است. موشکی که از آن برای حمله به قاسم سلیمانی استفاده شد، از نوع ارتقایافته هلفایر موسوم به موشک نینجا بوده که برای کمینه کردن خسارتهای ناخواسته و از بین بردن دقیق هدف طراحی شدهاند. بر این اساس، موشک نینجا، دارای شش تیغهای بزرگ در کلاهک آن است که بعد از شلیک شدن به سمت بیرون باز میشود و به جای انفجار مهیب، اهداف را تکه تکه میکنند.
[15]. همشهری آنلاین، پنجشنبه 26 دی 1398.
[16]. ام.کیو.۹ ریپر که از طریق ماهواره به وسیله اپراتورها به دقت کنترل میشود، اولین هواپیمای بدون سرنشین طراحی شده برای نظارت در ارتفاع بالا و پایداری درازمدت است. این پهپاد، توسط خدمه در ایستگاه کنترل زمینی کنترل یا نظارت میشود و سلاحهای به کار رفته همواره توسط خلبان فرمان میگیرند؛ اگرچه میتواند اتوماتیک در مسیرهای از پیش برنامهریزی شده پرواز کند. این پهپاد دارای یک دوربین مداربسته و دوربین دید در شب و حرارتی همراه مسافتیاب لیزری است و میتواند از ۱۰ کیلومتری یک خودرو را کشف کند. رادار این پهپاد نیز با برد ۸۰ کیلومتر، توان کشف اهداف متحرک و ثابت روی زمین را دارد. علاوه بر این میتوان آن را در هر جایی مستقر کرده ولی از جای دیگری پهپاد را هدایت کرد؛ چون از دو سامانه هدایت ماهوارهای و رادیویی استفاده میکند. این پرنده با 11 متر طول، 20 متر مساحت بال و 3.6 متر ارتفاع، سرعتی معادل معادل 482 کیلومتر بر ساعت دارد و میتواند 14 ساعت با بار کامل پرواز کند. همچنین قادر است بیش از 14 موشک هوا به سطح هلفایر یا چهار موشک هلفایر و دو بمب لیزری جی.بی.یو۱۲ را با خود حمل کند.
[17]. ماهنامه پیام انقلاب، ش 102، ص 22.
[18]. مستند تصویری سفر آخر، شبکه العهد عراق، 1399
[19]. مستند تصویری سفر آخر، شبکه العهد عراق، 1399.
[20]. گفتوگو درباره شخصیت سردار سلیمانی، محمدرضا شعبانی، خبرگزاری مشرق، 24 بهمن 1398
[21]. محمدعلی آقامیرزایی، مصاحبه حضوری، 1398، تهران.
[22]. بامداد روز 30 خرداد ۱۳۹۸، یک فروند پهپاد ام.کیو.۴ سی، متعلق به ارتش امریکا، در خلیج فارس سرنگون شد. پرنده مذکور که وارد فضای جمهوری اسلامی شده بود توسط قرارگاه پدافند ارتش کشف شد و مورد اخطار قرار گرفت. این هواپیما پس از بیتوجهی به اخطارهای پیاپی در ساعت ۲:۵ بامداد، توسط یک فروند موشک نیروی هوافضای سپاه پاسداران، هدف قرار گرفت. نوع پهپادی که در منطقه رأسالشیر منهدم شد، یکی از مهمترین عناصر مراقبت و شناسایی نیروی هوایی امریکا محسوب میشود و توانایی کشف و رهگیری اهداف ثابت و متحرک زمینی و دریایی از ارتفاع ۲۵ هزار پا را دارد. این پرنده با موتور توربوفن و ۲۳ متر فاصله دو بال، بزرگترین و گرانقیمتترین هواپیمای بدون سرنشین جهان است.
[23]. روز ۲۳ شهریور ۱۳9۸، تأسیسات تولید نفت آرامکو در شرق عربستان و در مناطق بقیق و خریص هدف حمله پهپادی قرار گرفت. ده فروند پهپاد تهاجمی متعلق به ارتش یمن، تأسیسات هدف را به آتش کشیدند؛ به گونهای که تولید نفت عربستان برای مدتی به نصف کاهش پیدا کرد. ارتش یمن اعلام کرد عملیات توان بازدارندگی 2، در پاسخ به تجاوزهای نظامی ائتلاف سعودی اجرا شده است. با اینکه جنبش انصارالله یمن، مسئولیت این حمله را برعهده گرفت اما امریکا، ایران را عامل حادثه تلقی کرد.
[24]. در ۷ دی ۱۳۹۸، پایگاه کی.۱ عراق در شهر کرکوک عراق هدف حمله راکتی قرار گرفت. یک مقام امریکایی اعلام کرد دستکم ۳۰ راکت به این پایگاه اصابت کرده و یک انبار مهمات نیز هدف گرفته شده است. در این حمله، یک پیمانکار امریکایی کشته و چند سرباز زخمی شدند. بهرغم اینکه هیچ گروهی مسئولیت این حمله را به عهده نگرفت، ایالات متحده، انگشت اشاره خود را به سوی کتائب حزبالله، گروه شبهنظامی مورد حمایت تهران گرفت.
[25]. این مرد پایان ندارد، سیدعلی بنیلوحی، 1398، صص 192-191.
[26]. نامه تکاندهنده سردار سلیمانی به دخترش فاطمه؛ آه مرگ خونین من کجایی، (1399، 27 آذر)، خبر آنلاین، شناسه: 1467002.
[27]. روایت حبیب، نادر طالبزاده، مصاحبه با محمود خالقی، شبکه 3 سیما، 9 مهر 1399.
[28]. فتوای بیسابقه رهبر انقلاب درباره سردار سلیمانی، (1399، 10 دی)، خبرگزاری مشرق، شناسه 1161695.