نماینده جهاد اسلامی در تهران:
رژیم صهیونیستی خط قرمز حاج قاسم بود
فلسطین همواره بهعنوان یکی از اصلیترین محورهای گفتمانی انقلاب اسلامی بوده است، آرمان فلسطین و قدس شریف بهعنوان امری خدشهناپذیر از ابتدای نهضت اسلامی در ایران نقش مؤثری در مبارزات داشت و این روزها که غزه در خون و آتش است شنیدن از آرمان فلسطین و نقش تأثیرگذار سیدالشهدای مقاومت در انسجام مبارزان فلسطینی موضوع گفتوگوی تفصیلی با دکتر ناصر ابوشریف نماینده جهاد اسلامی در تهران است که آن را میخوانیم. این گفتوگو در آذر ماه سال 1400 انجام شده است.
نقش حاج قاسم سلیمانی در توانمندسازی نیروهای مقاومت فلسطین چه بود؟
ایران از طریق نیروهای قدس به فرماندهی حاج قاسم، نقش بزرگی در توانمندسازی مبارزان فلسطینی و حمایت از نوار غزه محاصره شده از تمام جهات، از شش جهت و نه از چهار جهت، همچنین بهصورت کامل از بالا و پایین هم احاطه داشت و با وجود تمام این موارد، توانمندیهای مقاومت تا بدانجا پیشرفت کرد و افزایش یافت که توانست در نبرد سالهای 2008 و 2009 که مدت 22 روز طول کشید، در برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی وقدرت نظامی بزرگش، مقاومت نماید، در سال 2012 در جنگ 8 روزه و حتی در سال 2011 و 2014 نیز درگیریهای سختی با رژیم صهیونیستی رخ داد که حدود 51 روز طول کشید و درگیریهای خونین وسختی بود، اما نیروهای مقاومت توانستند در طول تمام آن 51 روز در برابر رژیم صهیونیستی مقاومت کرده و با وجود کوچکی مساحت نوار غزه و با وجود اینکه پوشش نظامی استراتژیک نداشت و با وجود اینکه در آن زمان به شدت تحت محاصره بود، اما توانست مقتدرانه در برابر رژیم صهیونیستی مقاومت نماید.
قطعاً ایران و نیروهای قدس سهمی به سزا و نقش مهمی در این مقاومت و پیروزی داشتند، ایران شریک ملت فلسطین بود و حاج قاسم بهعنوان فرمانده و هماهنگ کننده محور مقاومت و همچنین نیروی اجرایی سیاستهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور، نقش مهم وارزندهای داشت، حاج قاسم و تمام دوستان و همرزمانش در موضوع فلسطین یا موضوعات دیگر، نقش زیادی داشتند که در رابطه با افزایش توانمندیهای نیروهای مقاومت فلسطین و رساندن آن به این سطح از توانایی و مهمتر از آن حمایت و پشتیبانی نیروهای مقاومت در نبرد با رژیم صهیونیستی بود، با توجه به آنکه متأسفانه تمام کشورهای عربی اطراف، همان هدف اسرائیل را که عبارت از شکستن مقاومت فلسطین در نوار غزه بود، داشتند و این یک خواسته عربی و صهیونیستی و غربی و امریکایی بود، یعنی ضربه زدن به مقاومت و وادار کردن مقاومت به برافراشتن پرچم سفید، تنها کشوری که در این میان در کنار ملت فلسطین با تمام توان ایستادگی کرد، ایران بود، قطعاً کشورهای دیگری نیز بودند که نقش مفید و خوبی در رابطه با نوار غزه و جنگهای آن داشتند، ولی ایران تنها به گفتار و حمایت کلامی اکتفا نکرد.
آیا دیداری با شهید حاج قاسم سلیمانی داشتید؟
بله، ما دیدارهای زیادی در داخل ایران با ایشان داشتیم، ما او را از ایران میشناسیم، من بهعنوان نماینده جنبش جهاد اسلامی و نه بهدلیل نقش نظامی یا میدانی ایشان دیدار داشتیم، مخصوصاً دیدارهای ما زمانی که فرماندهی و رهبری جنبش جهاد اسلامی و مسئول دفتر سیاسی جنبش به ایران میآمدند و یا زمانی که گروههای فلسطینی حضور مییافتند، همیشه دیدارهایی داشتیم که گاهی یک هفته طول میکشید، در این موارد بود که حاج قاسم را زیارت میکردیم و به صحبتهای ایشان گوش میدادیم و ایشان هم به صحبتهای ما گوش میداد و به آنچه فرماندهان مقاومت میگفتند، گوش فرا میداد.
تقریباً ایشان را از حدود 12 سال پیش و یا بیشتر از آن میشناسم و مسلماً اوبه دل مینشست، به طوریکه نمیتوانستی او را میان مردم تشخیص دهی، فردی ساده که لباسهای ساده میپوشید و بسیار متواضع بود، رد وظاهری مؤمنانه که او را دوست میداشتی و نسبت به او تعلق خاطر مییافتی و در عین حال برای او احترام و ارزش زیادی قائل بودی، زیرا به تمام قضایای منطقه اشراف داشت و موضوع فلسطین را بهصورت دقیق و با تمام این جزئیات پیگیری میکرد و طبیعتاً همیشه موضوع فلسطین در تمام دیدارها موضوع اصلی بود؛ چرا که ایشان معتقد بود که موضوع فلسطین، قضیه اصلی ملت است و همان قضیه مقدسی است که بر امت اسلامی واجب است به آن اهمیت دهد، واجبی نیست که فقط مختص ایران یا مقاومت فلسطین یا لبنان باشد، بلکه یک واجب اسلامی برای تمام مسلمانان است.
از نقش فعال شهید سلیمانی در جنگهای 8 روزه، 21 روزه و 51 روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه بفرمایید؟
نیروهای قدس از طریق نمایندگان این نیروها در رابطه با پرونده فلسطین همیشه حضور داشت و همیشه نیروهای مقاومت را با هر آنچه در توان داشتند تقویت میکردند، بدین معنی که همیشه با نیروهای مقاومت فلسطین جلسه داشتند و سعی میکردند که تمام موضوعات مقاومت را مورد بحث و بررسی قرار دهند تا در حد امکان و توانایی برای حمایت از نیروهای مقاومت هرطور که امکانش هست در این شرایط حساس حمایت نمایند. همچنین حمایت معنوی و سیاسی زیاد از مقاومت که درداخل و خارج از ایران برای آشکار کردن جرایم اشغالگران و جهت کم کردن فشار روی غزه صورت میگرفت هم قابل توجه است.
قطعاً شهید سلیمانی حضور فعال، روزانه و با آگاهی از تمام تفاصیل و مسائل این درگیریها و رویارویی با رژیم اشغالگر داشتند و این فقط مختص به نیروهای قدس نبود، بلکه حتی در داخل ایران و در سالهای 2008 و 2009 به یاد میآورید که چگونه تمام ایران و حتی برخی از دستگاههای دولتی کارهای دیگرش را به کناری نهاد و موضوع نبرد و درگیری با اشغالگران در نوار غزه و دفاع از آن را نصبالعین خود قرار دادند.
حاج قاسم همیشه بهدنبال وحدت میان گروههای مختلف مبارز بود، خصوصاً میان گروههای فلسطینی و حزبالله لبنان، در این زمینه نکتهای دارید؟
جنبش نیروهای مقاومت طبق ماهیتشان نزدیک به هم هستند؛ چرا که مبارزه ما با همان اهداف مشترک و برای همان قضیه مشترک و در یک راستای مشترک و با همان ابزار و وسایل مشترک است. بنابراین اساساً ما نزدیک به هم هستیم، ولی مسلماً ما بهعنوان یک فلسطینی، گاهی اختلافاتی در میان خودمان داشتیم که مربوط به نحوه اداره موضوع بود و طبعاً حاج قاسم همیشه حتی در موضوع وحدت ملت فلسطین و توانمندسازی و پیشرفت این ملت حاضر بود، همیشه گردهمایی و نشستهایی در ایران ولبنان و دیگر جاها برگزار میشد که برای افزایش میزان وحدت و هماهنگی بین گروههای مقاومت صورت میگرفت، نشستهایی که با حاج قاسم بهصورت انفرادی و همچنین گروهی برگزار میشد و حاج قاسم همیشه بر وحدت گروههای اسلامی و نه فقط وحدت گروههای فلسطینی تأکید داشت، وحدت اسلامی برایش مهم بود، درست است که او ایرانی و تابع مذهب شیعه بود، ولی به وحدت امت اسلامی و برنامه و پروژه واحدش برای رویارویی با برنامه غربیها ایمان داشت، فلسطین از نظر او یک قضیه ایرانی و یا تنها یک قضیه فلسطینی نبود، بلکه باید تمام مسلمانان به سمت و سوی فلسطین باشند و از فلسطین با تمام توان و نیرو حمایت نمایند.
حاج قاسم حتی در دیدارهایش هرگز گروهی را رد نمیکرد، بلکه برعکس از گروههای مقاومت میخواست که روابطشان را با جهان عرب و جهان اسلام گسترش دهند و این برخلاف چیزی بود که برخی آن را اشاعه میدادند، مبنی بر اینکه ایران میخواهد این موضوع فقط در قبضه و انحصار خودش و به نفع خودش باشد، حاج قاسم همیشه ما را دعوت به برقراری ارتباط با تمام اعراب و مسلمانان میکرد و این را وظیفه همه میدانست، یعنی وظیفه عربستان سعودی، امارات، مغرب، الجزایر و همه میدانست و نه تنها وظیفه فلسطینیها، ایرانیها، لبنانیها و یمنیها، نه این وظیفه همه امت اسلامی است که در کنار مقاومت بایستد و از آن حمایت نماید، اما یک نکته بود که باید زیر آن خط کشید و یا علامت هشدار قرار داد و آن این بود که با اسرائیل رابطه داشته باشی و یا به سوی آن دست خود را دراز کنی، این موضوعی بود که قطعاً از طرف حاج قاسم و همچنین دیگر گروههای مقاومت اسلامی کاملاً مردود بود، ما هرگونه روابط مسالمتآمیز و یا عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ویا هرگونه کوتاه آمدن از قسمتی از فلسطین را خیانتی نسبت به ملت فلسطین و موضوع مقدس فلسطین، وپروژه وطرحهای اسلامی و رسولالله و اهل بیتش واسلام به شمار میآوریم، این رژیم دشمن خدا ورسولالله(ص) است ولازم است که همینطور باقی بماند. به همین دلیل بود که خط قرمز حاج قاسم، داشتن روابط با اسرائیل بود و این قطعاً بدین معنی بود که گروههای مقاومت آن را رد میکرد و با حاج قاسم ایرانی در این زمینه دیدار داشت، ولی در رابطه با بقیه قضایا از گروههای فلسطینی میخواست که با روی باز با تمام جهان اسلام برخورد کنند؛ چرا که این وظیفه تمام جهان اسلام است که به سمت و سوی فلسطین و مسجدالاقصی بهعنوان یک مکان مقدس اسلامی بزرگ گرایش پیدا کنند.
به نظر شما چرا ایالات متحده اقدام به ترور شهید قاسم سلیمانی کرد؟
حاج قاسم با فرماندهی نیروهای قدس و فرماندهی سیاسی ایرانیاش در خارج از مرزهای ایران، با دفاع از مرزهای جمهوری اسلامی ایران ودفاع از امت اسلامی، در تمام این سالها در برابر برنامههای غربیها وصهیونیستها ومرتجعان عرب ایستاد و در آن دوره در داخل فلسطین در کنار مقاومت اسلامی ایستاد و این یک تابو و ممنوعیت بزرگ بود، ایستادگی او در کنار مقاومت لبنان بود که اسرائیل را سال 2000 شکست داد و در سال 2006 در برابر اسرائیل ایستادگی کرد ومانع از برنامه خاورمیانه جدید شد که وزیر خارجه امریکا بهصورت واضح و از لبنان آن را عنوان میکرد، حاج قاسم این برنامه را با شکست مواجه کرد، در سال 2003 برنامه اشغال عراق را بهصورت دیگری به پایان رساند به جای اینکه عراق تحت اشغال باشد و با وجود حدود 250 هزار سرباز امریکایی و دهها سیستم جاسوسی غربی، باز هم منجر به پیروزی ایران شد، داعش که ساخته خود آنان بود و سعی بر آن داشتند که انسجام میان مردم عراق و یا حتی در منطقه اسلامی را از بین ببرند و یک فتنه داخلی اسلامی و سنی شیعه و الی آخر را به دست گروه داعش راه بیندازند.حاج قاسم همچنین در برابر این برنامه آنان ایستادگی کرد و آن را با شکسست مواجه کرد، تمام این موارد دلیل اساسی بود تا حاج قاسم را نفر شماره یک لیست ترور قرار دهند و در سرلیست جرایمی باشد که امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه مرتکب میشوند.
به عقیده شما دستاوردهای شهید سلیمانی در جبهه مقاومت چه بود؟
حاج قاسم مؤسس یک مدرسه بزرگ بود، این مدرسه خط مقاومت ومحور مقاومت است، مدرسه بزرگی که در حال حاضر این جبهه مقاومت از یمن تا عراق و تا تمام ملتهای منطقه امتداد یافته است و تمام ملتهای مؤمن منطقه به آنچه حاج قاسم وگروههای مقاومت در رابطه با رویارویی با برنامههای صهیونیستها و غربیها عنوان مینمایند ایمان دارند و این چنین است که حاج قاسم یک مدرسه را تثبیت و تأسیس کرد، یک مدرسه حقیقی و قطعاً همه در تمام جلساتی که برگزار میشود و تا آخر همیشه این میراث بزرگ حاج قاسم را گرامی میدارند، چه برای فرماندهان ایرانی نیروهای قدس و یا فرماندهان مقاومت در منطقه، تمامی آنها از مقاومت فلسطین گرفته تا لبنان، وقتی نزد ما میآیند این میراث گرانبها را گرامی میدارند و تأکید دارند بر خط و مسیری که حاج قاسم در آن قدم برمیداشت.
ما در جبهههای مقاومت امکانات سادهای داریم اما این امکانات ساده وقتی در مسیر صحیح قرار میگیرد، نتیجه بخش خواهد بود و نقش بزرگ و مهمی را در ترسیم معادلات منطقه ایفا میکند ومانع از ترسیم معادلات امریکا وصهیونیستها در منطقه آنطور که میخواهد میشود و این همان مدرسهای است که توسط حاج قاسم در منطقه تأسیس یافته است، نبرد فقراست که میتوانیم با غرب تا دندان مسلح با تمام نیروهایش، پیروز شویم.
بهعنوان سؤال آخر، حاج قاسم را همه بهعنوان یک نظامی واستراتژیست میشناسند، ولی حاج قاسم یک بعد دیگر هم دارد، در حوزه دیپلماسی او یک شخصیت دیپلمات است، از نظر شما این ویژگی و صفات را چطوری در ایشان متبلور میبینید؟
بله، ما میدانیم که ایشان یک شخصیت نظامی داشت البته من اصلاً او را در لباس نظامی ندیدم، بلکه عکسهای ایشان را دیدهام. او یک شخصیت دیپلماسی مهمی بود که هر هفته با دهها نفر از شخصیتها و گروهها و هیأتهای کشورهای مختلف دیدار داشت، از اندونزی گرفته تا دورترین نقاط غرب، همیشه دیدارهایی با افراد وشخصیتهای مهم داشت، همیشه یک نگاه ویژه و متمایزی داشت، ما نیز هراز گاهی که با او دیدار داشتیم ایشان همیشه موضع جهان را از اندونزی تا امریکا در یکی دو جلسه تحلیل میکرد، ایشان توانایی عجیبی در خلاصه کردن و تبیین مواضع داشت، همیشه به تمام تفاصیل وموارد اهمیت میداد مثلاً هنگام دیدار فرماندهان فلسطین همیشه به تفاصیل و تمام موارد مربوط به فلسطین اهمیت میداد، درباره آن سؤال میکرد و به بحث وبررسی میپرداخت و اگر مشکلی وجود داشت، تلاش میکرد که راهحل بیابد. بنابراین ایشان شخصیتی داشت که نه تنها یک شخصیت نظامی استراتژیست بود بلکه یک شخصیت مهم دیپلماسی نیز داشت، سیاست و جغرافیای سیاسی و امنیت ملی و امنیت اسلامی را بخوبی میدانست، به برنامه و پروژه بزرگ اسلامی که در رابطه با قیام ویژهای بود ایمان داشت، ارتباطش با خداوند متعال واضح وعمیق بود، از میان کلامش و کارهایش، وصایا ونصیحتهایش، ارتباط او با خداوند ارتباط بسیار عالی بود، ارتباط او به انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب ویژه بود و همچنین ایمانش به ولایت و تأکید برآن نیز ویژه بود، تمام این موارد باعث شده بود که جایگاه و شخصیت ویژهای از ایشان بسازد که تأثیر عمیق و بزرگی را نزد همگان برجای گذاشت.