احیاگر جبهه مقاومت
... این روزها انسان در روزنامه، در تلویزیون، در زبان این و آن، در خطبههای نماز جمعهها هر جا چشمش و گوشش کار میکند، بحمدالله یاد شهید سلیمانی است. این، آدم را خوشحال میکند. هرکس به زبانی درباره ایشان حرف میزند و تمجید میکند؛ الحمدلله، خدا را شکر. انسان خوشحال میشود وقتی این را مشاهده میکند. سال گذشته که دومین سالگرد شهید سلیمانی بود[1]، من نگاه میکردم به سطح جامعه و خبرهایی که میآمد، میدیدم بدون اینکه تبلیغی بشود، بدون اینکه دستوری از جایی صادر بشود، مردم همینطور خودجوش دارند یاد این شهید را زنده نگه میدارند. امسال هم همینجور است. خب الحمدلله در این زمینهها ما هیچ مشکلی، کمبودی نداریم.
درباره شهید سلیمانی یکوقت انسان راجع به مسائل شخصی او، خصوصیات فردی این مرد برجسته حرف میزند که یک باب مفصلی است خوب است. ایشان شجاع بود، مؤمن بود، مسئولیتپذیر بود، خطرپذیر بود، باهوش بود، عاقل بود، هر وقت احساس میکرد یک کاری باید بشود یا میتواند انجام بگیرد، قدم جلو میگذاشت. توقف و تأمل و تردید و مانند اینها در کارش نبود. اینها خصوصیات شخصی است. از این قبیل خصوصیات برجسته ایشان زیاد داشت. از همه مهمتر [اینکه] بااخلاص بود، به فکر نام و اعتبار و [اینکه] مردم بدانند و مانند اینها نبود. اخلاص خیلی مهم است که من گمان میکنم همین اخلاص است که موجب شده خدای متعال اینجور پاسخ بدهد. اینها پاسخهای دنیایی است. این احترام و تجلیل و تمجید و مانند اینها، پاداشهای دنیایی شهید سلیمانی است. حالا پاداش اخروی که اصلاً ذهن ما و عقل ما به آنجاها قد نمیدهد، آن خیلی بالاتر از این حرفهایی است که ماها اصلاً میتوانیم فکر کنیم اما همانی که در دنیا میبینیم، اینها پاداش اخلاص است؛ این هم یکی از خصوصیات شخصی ایشان بود. باصفا بود، آدم صادقی بود، روراست بود. با اینکه در مسائل پیچیده سیاسی وارد میشد و پیش میرفت و کار میکرد و کارهای خوبی هم انجام میداد، اما در عینحال آدم صاف و روراست و بیخدعه و بیتقلبی بود؛ این خیلی مهم است و در هر بخشی که کار میکرد اینجوری بود. اینها حالا خصوصیات شخصی است؛ اینها چیزهایی است که آنچه ماها در این مورد میتوانیم بهرهمند بشویم، این است که نگاه کنیم و این خصوصیات را در خودمان بهوجود بیاوریم. اگر نیست، اگر نداریم، این خصوصیات را در خودمان ایجاد کنیم. واقعاً مسئولیتپذیر باشیم، واقعاً بااخلاص باشیم، واقعاً برای خدا کار کنیم، باصفا و روراست باشیم. اینها دیگر خصوصیات اینجوری است.
یک بخش، خصوصیات کاری شهید سلیمانی است. یعنی منطقه کاری و حوزه کاری او است. خب حالاها من نگاه میکنم، میبینم بیشتر تکیه میشود روی تلاش شهید سلیمانی در مقابله با داعش، چه در عراق، چه در سوریه. بله، البته این خیلی کار مهمی بود. واقعاً داعش آفتی بود و هست و شهید سلیمانی در این میدان خوب وارد شد، خوب حرکت کرد، امتحان خوبی داد و همه آن خصوصیات فردی را که به بعضی از آنها اشاره کردم، در این قضیه به کار انداخت و این غائله بزرگ را که داشت همینطور روزبهروز رشد پیدا میکرد، متوقف کرد و خیلی از ریشههای آن را زد؛ این بخش مهمی است منتها کار مهم شهید سلیمانی این نبود؛ [بلکه] این یکی از کارهای شهید سلیمانی بود. کار مهمتر که ایشان از اول مسئولیتش دنبال این کار بود، تقویت جبهه مقاومت در منطقه بود؛ همان چیزی که استکبار روی آن حساس است، امریکا روی آن حساس است، در قضایای گوناگون مرتب با ما محاجه میکنند، مجادله میکنند در مورد اینکه «شما چرا در منطقه حضور دارید؟ چرا از فلان دولت یا فلان مجموعه یا فلان شخص حمایت میکنید؟» یعنی مسأله مقاومت.
امروز یک پدیدهای در منطقه ما وجود دارد که اسمش را گذاشتهایم مقاومت و این مقاومت هم فقط در مقابل رژیم صهیونیستی نیست، [بلکه] در مقابل نفوذ استکبار است البته رأس استکبار و شیطان بزرگ امریکا است منتها منحصر به امریکا نیست؛ بقیه دستگاههای استکباری هم مستکبرند این مقاومت، مقاومت در مقابل اینها است. شهید سلیمانی از نگاه من و تجربه من و چیزی که حس کردم، یک روح تازهای در این مجموعه مقاومت دمید و راه تازهای در مقابل آن باز کرد و آن را هم از لحاظ معنوی مجهز کرد، هم از لحاظ مادی مجهز کرد. شهادت و گواهی سید بزرگوار و عزیز ما آقای آسید حسن نصرالله که واقعاً ایشان یک انسان بیبدیلی است درمورد آقای سلیمانی یک باب بزرگی است در این زمینه. ایشان شهادت میدهد، گواهی میکند که شهید سلیمانی احیا کرد مقاومت را. ما هم خودمان از نزدیک میدیدیم که فعالیت ایشان در این مورد یک فعالیت بسیار برجسته و مهمی بود. کار اساسی شهید سلیمانی در واقع این بود، یعنی حفظ مقاومت و رشد دادن مقاومت، مجهز کردن مقاومت، احیای مادی و معنوی مقاومت. به اینها روحیه میداد، معنویات میداد، خط میداد، راه نشان میداد، گاهی دستشان را میگرفت، میبرد به آن سمتی که باید بروند از لحاظ معنوی و از لحاظ روحی. از لحاظ مادی هم دست اینها را قوی کرد.
خب، فراموش نکردهایم دیگر؛ من خودم در سخنرانی آن سالها خطاب میکردم که فلسطینیها با سنگ دارند مبارزه میکنند واقعاً هم فلسطینیها آن روز با سنگ مبارزه میکردند، چیز دیگر نداشتند خب آن را مقایسه کنید با وضعی که فلسطین امروز دارد؛ چه آنچه در غزه میگذرد، چه آنچه در کرانه غربی میگذرد؛ اصلاً قابل مقایسه است؟ یعنی مقاومت را ایشان زنده کرد، احیا کرد، متکی به امکانات داخل و متکی به تجربههای خودش در سالهای دفاع مقدس، متکی به مشورتهای خوبی که به ایشان داده میشد. خب کار بزرگی ایشان در این زمینه انجام داد. این باید دنبالگیری بشود. آقای قاآنی الحمدلله خوب پیش رفتند، خوب حرکت کردند و در موارد بسیاری بهکلی آن خلأ را پر کردند الحمدلله و خب دارد کار پیش میرود و باید برود، یعنی جهت این است؛ جهت مسأله مقاومت در منطقه، مسأله مهمی است. مجموعه مقاومت خودشان را پر و بال اسلام، پر و بال نظام اسلامی میدانند. این هم یک مسأله است که به آن توجه بشود.
یک نکته دیگری که من میخواهم درمورد شهید سلیمانی بگویم، [این است که] خب ایشان خیلی امتیازات دارد. همه آنهایی که درباره ایشان صحبت میکنند، مراقب باشند که خصوصیات آقای شهید سلیمانی را خصوصیات ماورایی نکنند. خصوصیات یک انسان زندهای است که جلوی ما دارد حرکت میکند: یأکلُ الطَّعامَ وَ یمشی فِی الاسواق؛[2] یعنی اینجور نباشد که تصور بشود که این یک جایگاه دستنیافتنی است؛ نه، شهید سلیمانی زنده بود، کسی هم نمیدانست. الان هم زندههایی هست که کسی نمیداند که اینها چه هستند. اگر یک وقتی توفیقی نصیبشان شد شهید شدند، شاید بخشی از آنچه هستند آشکار بشود، دانسته بشود، فهمیده بشود. به این نکته توجه کنید.
یک نکته دیگر هم که حالا این را نکته آخر قرار بدهیم، این است که شهید سلیمانی باید زنده بماند. شهدا همه باید زنده بمانند. نباید بگذاریم غبار فراموشی، گرد فراموشی روی اینها بنشیند. و خب شهید سلیمانی جزو برجستهترینها است. باید اینها زنده بمانند. یک بخشی از زنده ماندنشان کار من و شما است. حالا یک بخشیاش کار خدا است که به ما ربطی هم ندارد و خدا خودش زنده نگه میدارد، اما یک بخشی هم کار ما است. عیناً مثل قضیه امام حسین (علیهالسلام)؛ امام حسین را خدا زنده نگه داشته، اما اگر من و شما جلسه درست نکنیم، سینه نزنیم، حرف نزنیم، منبر نرویم، روضه نخوانیم، این تحقق پیدا نمیکند. یعنی اراده الهی اسباب لازم دارد، اسباب را هم البته خدا راه میاندازد، اما از طریق اسباب این کارها انجام میگیرد و اسبابش من و شماییم، وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِک الاَسباب؛[3] اسباب سببیت پیدا میکنند به لطف پروردگار، اما اسباب باید وجود داشته باشد و اینها سببند.
خب ما که اسباب هستیم، چهجوری باید عمل بکنیم؟ الان که من آمدم، تلویزیون نشان میداد مزار شهدای کرمان را و حول و حوش مزار شهید سلیمانی را، خب جمعیت زیادی بودند. این جمعیت بالاخره هستند، اما تا کی هستند؟ تا چند سال دیگر؟ این را نمیتوانیم پیشبینی کنیم اما میتوانیم کاری بکنیم که این تضمین بشود؛ میتوانیم کاری بکنیم که این تضمین بشود. چهجوری؟ زنده نگهداشتن خصوصیات شخصی و جمعی شهید سلیمانی از طرق مختلف و عمدتاً طرق هنری. این [جور] است. حالا شما گفتید، این خانم [هم] گفتند که کتابهایی برای سطوح مختلف [پیشبینی شده]، خب خوب است، اما کتاب یک جزء کار است؛ مستندسازی، فیلمسازی، سریالسازی، خاطرهگویی، اینها خیلی مهم است، اینها خیلی تأثیر میگذارد؛ هم درمورد خود شهید سلیمانی، هم بخصوص در مورد ابومهدی المهندس (رضوانالله تعالی علیه) که واقعاً ایشان هم یک انسان برجستهای بود، خیلی برجسته بود. او هم بااخلاص بود، اخلاص او هم اینجور خدای متعال را نسبت به او دارای لطف و رحمت قرار داد و همچنین بقیه همراهان ایشان و بقیه کسانی که با ایشان شهید شدند. یا اینکه در همراهی ایشان در مبارزات و مانند اینها حضور داشتند؛ اینها بایستی تکثیر بشود. [برنامهای برای حفظ یاد] اینها از طرق مختلف بخصوص طرق هنری بایستی گذاشته بشود.
خداوند انشاءالله درجاتش را عالی کند. خداوند ما را به اینها ملحق کند انشاءالله؛ ما را قدردان اینها قرار بدهد و توجه او و دعای او و شفاعت او را انشاءالله نصیب ما کند، همچنانی که در دنیا با هم خیلی خوب بودیم، خیلی رفیق بودیم، خدای متعال کاری کند که در قیامت هم همینجور باشد، خیلی خوب باشیم، خیلی خوب باشد با ما، خیلی رفیق باشد با ما؛ انشاءالله.
[1] این بیانات در دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت شهید حاج قاسم سلیمانی در تاریخ 11 دی 1401 است.
[2] سورهی فرقان، بخشی از آیهی ۷؛ «... غذا میخورد و در بازارها راه میرود...»
[3] صحیفهی سجادیه، دعای هفتم