گفت وگو با امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم «ضد»
روایت فــیلم «ضـد» از داستان دیـــروز تا سرمشق امـــروز
در میان کسادی ژانرهای مختلف در گیشه امروز سینما، فیلمهایی مانند ضد میدرخشد. دومین اثر بلند کارگردان جوان سینمای ایران، امیرعباس ربیعی که در چهلمین جشنواره فیلم فجر توانست در 7 رده نامزد سیمرغ بلورین شود و در دو عنوان بهترین طراحی صحنه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سیمرغ را به خانه ببرد. فیلم 115 دقیقهای که حوزه هنری پایکار آمده و تا امروز توانسته منتقدان سینمایی را از کار خود راضی نگه دارد. خبرنگار هفتهنامه «ایران جمعه» برای این هفته خوانندگان خود با امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم ضد به گفتوگو نشسته است تا علاوه بر پاسخگویی به سؤالات ذهنی مخاطبان و منتقدان، لایههای پیدا و پنهان فیلم ضد را واکاوی کند.
هانیه شجاعی زند
خبرنگار
ایده اصلی فیلم از کجا متولد شد؟ بستر پرداخت به ایده نفوذیها را در واقعه هفت تیر دیدید یا هدف و ایده اولیه شما تنها روایت تاریخ بود؟
قبل از حضور من در پروژه فیلمنامه نوشته شده بود. اما در ادامه همکاری قرار بر این شد تا برای رسیدن به ساختار بهتر، تیمی برای بازنویسی متشکل از خودم، محمدرضا شفیعی تهیهکننده و موگویی بهعنوان مشاور تاریخی و پژوهشی پروژه به همراه نویسنده کار حسین ترابنژاد شکل بگیرد. در نهایت گروه به این جمعبندی رسید که موضوع نفوذ در فیلمنامه و فیلم ادامه پیدا کند و با اتمام فیلم مسأله نفوذ تمام نشود. چراکه نفوذ و نفاق همیشه در کشور وجود داشته است و منحصر به دهه 60 نیست. مسأله نفوذ در ایران امر بااهمیتی است ازاینجهت که در طول تاریخ انقلاب اسلامی زمینهساز خسارات جبرانناپذیری گشته است. حذف عالیترین مقامات دولتی، قضایی و شخصیتهای اثرگذار تاریخی توسط جریان نفوذ نشان میدهد که این جریان جایگاه وسیع و قدرتمندی دارد و به همین راحتیها هم قابل کشف نیست و منحصر به دهه 60 هم نمیباشد و میتواند همچنان ادامهدار باشد. کسی مانند کشمیری دبیر شورای امنیت ملی اگر وارد حوزه عملیات نمیشد، میتوانست بهواسطه وجههای که در میان دستگاه حکومتی پیدا کرده بود به عالیترین مقام سیستم مدیریتی دست پیدا کند. بنابراین ما در فیلمنامه به این نتیجه رسیدیم که نفوذی ما بهعنوان عامل ترور شهید بهشتی ادامه مأموریت بدهد و مسیر فعالیت خودش را در زمینه نفوذ پیش بگیرد.
یکی از دیالوگهای پرحرف و حدیث فیلم بخشی از اثر است که سرکرده نفوذیها درجواب اینکه چرا بهشتی را ترور کنیم، میگوید: «امثال بهشتی آینده این نظام هستند وگرنه آخوندهای دیگر که بودنشون به نفع ماست» اینجا دقیقاً فیلم روی صحبتاش با چه کسانی است؟
در تاریخ نگاهی وجود دارد که تلاش دارد تا دین و سیاست یا مسائل فردی و مسائل اجتماعی یا به تعبیری مسائل خصوصی و مسائل امنیتی را از هم تفکیک کند درحالی که چه از منظر نظری و حتی عملی امکانپذیر نیست چراکه انسان اجتماعی آفریده شده است و نسبت به نفع و ضرر جامعه مسئولیتی دارد و اینگونه نیست که انسان تنها خودش را ببیند و غیر از خودش و اطرافیانش کسی را نبیند و بیتفاوت باشد. در این نوع نگاه میان علما هم اختلافنظرهایی وجود داشته است. گروهی معتقدند که در زمان غیبت امام زمان(عج) مسئولیت اجتماعی بر دوش علما، فقها و مردم نیست و دین منحصر به یک سری فعالیتها و رعایت مسائل شرعی و فردی میشود و تنها دین در ابعاد اجتماعی به خواندن نماز جماعت محدود میگردد، درحالی که این نوع نگاه غلط است و بخش اعظمی از علما و حوزویان مانند امام خمینی(ره) علیه این نوع نگاه قیام کردند. کسانی مانند شهید بهشتی که خود از جمله روحانیونی بود که نسبت به مسائل پیرامون مسائل کشور و حتی سایر ملل دغدغه و مطالعه داشت. بهشتی بهعنوان یک روحانی روشنفکر معتقد به حکومت اسلامی بود. او نسبت به جوامع مختلف و کشورهای پیرامونی، خود را دغدغهمند و مسئول میدانست. بهشتی در عرصه حکومت ایران چهره شاخصی بود که همواره تلاش داشت تا ذهن و عمل مردم را فعال نگه دارد و جامعه را کنشگر بار بیاورد که طبیعتاً برای دشمن یک مهره خطرناک محسوب میشد، چراکه معاندان همواره تلاش میکنند تا مردم را منفعل نگه دارند و نسبت به مسائل پیرامون خود آگاهی و احساس مسئولیتی نداشته باشند و با نگاهی سطحی به مسائل پیرامونی خود عمل کنند. روحانیون و علمایی مطلوب دشمناند که نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بیتفاوت باشند زیرا تنها مسأله مهم برای این دسته از افراد مسائل فردی و فقهی و شرعی خودشان است. بنابراین حذف این گروه از روحانیون فایده و سودی برای جبهه دشمن ندارند و روحانیون کنشگر و مسئولیتپذیر همواره نقطه هدف دشمن قرار داشتهاند و اگر با تخریب و بیآبرویی نتوانند این مهرهها را حذف کنند، آنها را ترور میکنند.
یکی از نقدهایی که به فیلم وارد شده این است که در برخی از بخشها فیلم به سمت شعاری شدن رفته است. نظرتان چیست و برای اینکه فیلم شعاری نباشد، چگونه باید داستان خود را روایت کنیم؟
هنری است که با روایت داستانگونه و زبان قصهگوی خود مخاطب را جذب میکند و برای همه مورد پسند است. در سینما بهواسطه ویژگیهایی که دارد، این قابلیت را داراست تا بیننده خود را محصور کند یعنی مخاطب در شرایطی از بیحسی در فیلم غرق میشود و بیآنکه متوجه شود در حالتی از بیهوشی تحت تأثیر فیلم قرار میگیرد. بنابراین باید آنچنان هنرمندانه فیلم بسازیم که مخاطب درگیر کاراکتر، قصه، سرانجام کاراکتر و ماجرایی که در حال رخ دادن است، شود. اگر بیننده از فضای قصهگویی فیلم و درام و کاراکترها جدا شود و در شرایطی منفصل از فضای فیلم به دیالوگهای شخصیتها و محتوای ما گوش دهد، طبیعی است که فیلم به سمت شعاری بودن حرکت کرده و بین مخاطب و محتوای فیلم فاصله میافتد. با این تعاریف ما همیشه سعی کردهایم تا سینما را به ماهو سینما پیگیری کنیم و در فیلم خود قصه بگوییم، شخصیت خلق کنیم و با دراماتیزه کردن فیلم بیننده را به هیجان بیاوریم و در عین حال جهان خود را روایت کنیم. ما تا امروز واکنشی که مدنظر بوده است را از مخاطب گرفتهایم و مخاطب در مواجه با فیلم احساسی از شعاری بودن دیالوگهای فیلم نگفته است.
برخی معتقدند که صحبت از ایدئولوژیها و ارزشها در فیلم یعنی شعار دادن. در هالیوود چطور به این موضوع نگاه میکنند؟ آیا هر فیلمی مانند ضد که از ارزشها و ایدئولوژیها صحبت میکند، شعاری است؟
بهطورکلی سینما سه وجه دارد، یک وجه صنعت است و در چرخه اقتصادی باید تولید ثروت کند. یک وجه دیگر سینما هنر است که باید به لحاظ زیباشناختی و جهانی که میسازد مخاطب را سر ذوق بیاورد و او را باشخصیت اصلی فیلم همراه کرده و همذاتپنداری کند و وجه سوم آن رسانه بودن سینما است و اصولاً هنری که از اندیشه تهی باشد، هنر نیست چرا که هر هنری آینه و جهان و زیست هنرمندانش است؛ حتی در آبزوردترین حالت اگر پوچ هم باشد، آینه ذهن خالق خودش است. بنابراین جداسازی یک اثر هنری بهعنوان یک اثر ارزشی و غیرارزشی اصلاً معنا ندارد حتی کسانی که عالم پوچی دارند، این تهی بودن برای آنها حکم یک ارزش را دارد و این بدین معنا نیست که آنها غیرارزشی محسوب میشوند، هرچند که این تفکر برای من یک ضد ارزش محسوب میشود. تعبیری در سینما هست با این مضمون که هیچ شخصیت منفی در فیلم رفتار منفی انجام نمیدهد یعنی از منظر نگاه شخصیت منفی آن فعل درست است هرچند که از زاویه نگاه شخصیت مثبت فیلم آن عمل نادرست بوده باشد. آنچه برای فیلمساز مهم است، آن است که آنچه میسازد باور و اعتقاد و جهان خودش باشد و سفارش جشنوارهها، سفارتخانهها و حتی دستگاههای حاکمیتی یا سفارش بخش خصوصی نباشد و سفارشی بودن در فیلمسازی در عمل بیمعناست و این امر بهوضوح خود را در فیلم نشان میدهد. هر فیلمی که از دل برنمیآید، بر دل هم نمینشیند. هنر سفارشی که توانسته باشد با قلوب مخاطبان ارتباط برقرار کند، نداریم.
برخی اینگونه عنوان کردهاند که فیلم مروج ایدئولوژی مؤلف یا سازندگانش است یعنی بر اساس مصلحت یا تفکرات سازندگان ایدئولوژی حاکم در آن بازه زمانی دستکاری شده. آیا واقعاً اینگونه است؟
در ساخت فیلمهای تاریخی برای هر فیلمسازی چالشی وجود دارد. ما در فیلم تاریخی دو وجه داریم، یک وجه مستندگونه آن است که به یک اتفاق تاریخی میپردازد و وجه دیگر آن دراماتیزه کردن ماجراست. بسیاری از وقایع تاریخی ما در سوژه و ایده به خودی خود جذابیت دارند اما در پرداخت واقعیت، جذابیتهای دراماتیک وجود ندارند. دراماتیزه کردن کاراکترها باید در حوزه نوشتن فیلمنامه انجام شود. اگر بخواهیم واقعیت را موبهمو به بیان سینمایی مطرح کنیم، طبیعتاً جذابیت ندارد و تبدیل به یک فیلم مستند میشود بنابراین برای رسیدن به یک اثر سینمایی لازم به دراماتیزه کردن و داستانپردازی است. چیستی ماجرا را نباید تحریف کرد و ما در برابر بیان تاریخی باید وفادار باشیم و واقعیت را نشان دهیم اما در بیان چگونگی ماجرا، تخیل فیلمساز باید دخیل شود تا با دراماتیزه کردن جزئیات، شخصیتها و کاراکترها کلیت تاریخی موردنظر در ذهن مخاطب
شکل بگیرد.
چه چیزی باعث میشود مردم این فیلم را بهعنوان فیلم آخر هفته انتخاب کنند و ببینند؟
فیلم با تمام اقشار جامعه ارتباط برقرار میکند حتی اگر با بخشی از محتوای فیلم موافق نباشد. فیلم ضد یک فیلم سینمایی است که علاوه بر اینکه او را سرگرم میکند، کاراکترها هم در آن پر از جذابیتاند. فیلم ضد علاوه بر درام جذاب خود به لحاظ فنی و تکنیکی نیز قابل توجه است و مخاطبان را راضی از سالن خارج میکند. رسالت من احترام بهوقت و هزینه مخاطبی است که زمان میگذارد تا فیلم خوب ببیند و راضی باشد. اما خوب بودن یک فیلم تنها بخشی از دلیل استقبال مردم است. نکته مهمتر تبلیغات و معرفی فیلم است و از همه مهمتر اینکه انتخاب سینما بهعنوان یک کالای فرهنگی از سبد خانوادهها حذف شده است. مخاطبی که امروز به سینما میرود، بخش کوچکی است و سینمای جدی و مسألهدار برایشان اهمیت ندارد و حتی مخاطب فیلمهایی مانند فسیل اهل سینما و پلتفرمهای سینمایی نیستند و معتقدند که فیلمهایی مانند ضد را باید از رسانههای دیگر دید بنابراین باید قبل از هر چیز مردم را به دیدن فیلم روی پرده سینما ترغیب کنیم. چراکه فضای فیلم در سینما با آنچه از سایر رسانهها نگاه میکنیم، تفاوتش از زمین تا آسمان است.
و آخرین سؤال نقش فیلمهای سینمای تاریخی در تقویت هویت فرهنگی چیست؟
فیلمهای تاریخی نقش بسزایی در تحلیل درست از پدیدههای امروز ما دارد چراکه اتفاقات تاریخی محصول طرز تفکر ماست و طرز فکرها و نبرد حق و باطل تاریخ انقضا ندارد، هرچند پوسته ظاهری آن مطابق زمان و مکان تغییر میکند ولی تاریخ مدام در حال تکرار است.
روایتهای تاریخی به مردم کمک میکند تا در تبیین حوادث و اتفاقات پیرامونی خود تحلیل درستی داشته باشند.
همان طور که سال پیش شاهد حوادثی بودیم که عین همین اتفاق را میتوان در دهه 60 هم دید و هنوز واقعه کربلا را همچنان میتوان دید و تاریخ مدام درحال تکرار شدن
است. کسی که با جزئیات تاریخی و زیست تاریخی آشنا میشود، میتواند اهداف ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای را به درستی تشخیص دهد و تصمیمگیری بهتری داشته باشد. انسانها نسبت به مسائل پیرامونی خود مسئولاند و مهم است که در لحظات حساس و در فضای غبارآلود اجتماعی درست تشخیص دهند و درست انتخاب کنند زیرا راه درست انتخاب کردن، درست فهمیدن تاریخ است.